دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۴
۰ نفر

اعترافات جوان بوکسور در پرونده قتل مردی که جسدش ۵‌ ماه قبل در حفره کانال فاضلاب کشف شده بود، ابعاد تازه‌ای از پرونده را فاش کرد.

متهم

ماجراي اين جنايت به 12بهمن93 برمي‌گردد. آن روز به مأموران كلانتري 128تهران نو خبر رسيد جسد مردي ناشناس حوالي بزرگراه شهيد ياسيني كشف شده است.اين خبر به مديرروستا، بازپرس جنايي پايتخت اطلاع داده شد و او دقايقي بعد همراه تيم بررسي صحنه جرم در محل كشف جسد حاضر شد. جنازه متعلق به مردي حدودا 30ساله بود كه در گودالي زير پل 12فروردين كه محل عبور فاضلاب بود افتاده و دست و پاهايش از پشت با يك كمربند بسته شده بود.

اين در حالي بود كه صورت مقتول دچار جراحت شده و بررسي‌هاي اوليه حاكي از آن بود كه چند روز از مرگ وي مي‌گذرد. از سوي ديگر متخصصان پزشكي قانوني اعلام كردند به‌احتمال زياد دليل اصلي مرگ وي انسداد مجاري تنفسي و خفگي است. با اين حال جنازه براي انجام بررسي‌هاي بيشتر به پزشكي قانوني منتقل شد.

كارگري كه مشغول جمع‌آوري ضايعات بود اين جنازه را ديده و با پليس تماس گرفته بود. او به مأموران آگاهي گفت: وقتي اين گودال را ديدم رويش پر از پلاستيك بود. من هم براي برداشتن زباله‌ها سراغ‌شان رفتم. اما همين كه پلاستيك‌ها را برداشتم جنازه اين مرد را ديدم و با پليس تماس گرفتم.

  • شروع تحقيقات

اكيپي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي مشغول جمع‌آوري اطلاعات براي رازگشايي از اين معماي جنايي شدند. آنها در قدم نخست موفق شدند هويت قرباني را شناسايي كنند. وي جوان 32ساله‌اي بود كه خانواده‌اش در يكي از شهرهاي شمالي كشور زندگي مي‌كردند. با شناسايي آنها و انجام تحقيقات معلوم شد كه مقتول كارگر يك پيتزا فروشي در منطقه نارمك تهران بوده و چند روز قبل از مرگ به محل زندگي‌اش در شمال كشور رفته و 12بهمن 93(روزي كه جسدش كشف شد) درحالي‌كه نزديك به 400هزارتومان پول و يك دستگاه گوشي موبايل گران‌قيمت همراهش بود به تهران برگشته بود.

اين در حالي بود كه هنگام كشف جسد از ‌پول و موبايل قرباني اثري نبود و اين موضوع فرضيه قتل با انگيزه سرقت را افزايش داد. از سوي ديگر بررسي سوابق قرباني نشان داد كه وي پيش از اين به مصرف مواد‌مخدر از نوع شيشه اعتياد داشته اما به گفته خانواده‌اش مدتي قبل از مرگ نسبت به ترك شيشه اقدام كرده بود. اين در حالي بود كه جسد وي در محلي كشف شده بود كه پاتوق معتاداني بود كه آنجا جمع مي‌شدند و مواد مصرف مي‌كردند و بسياري از آنها كه جايي نداشتند همانجا زندگي مي‌كردند.

  • پايان 5‌ماه فرار قاتل

5‌ماه گذشت و هنوز ردي از عامل جنايت به‌دست نيامده بود تا اينكه كارآگاهان در تحقيقات تازه خود دريافتند كه جوان 30ساله‌اي به نام كاظم كه ورزشكار و قوي‌هيكل بود روز جنايت در نزديكي كانال فاضلاب حضور داشته است. از سوي ديگر بررسي‌ها نشان مي‌داد كه معتادان از كاظم حساب مي‌بردند و همين باعث شده كه او گاهي از معتادان و افرادي كه در آنجا رفت‌وآمد داشتند زورگيري كند. اين در حالي بود كه طبق اطلاعات به‌دست آمده وي مجرمي سابقه‌دار در زمينه زورگيري بود.با اين سرنخ، رديابي‌هاي پليسي براي دستگيري اين مرد شروع شد تا اينكه مأموران موفق شدند مخفيگاه وي را در شرق تهران شناسايي كنند. كاظم 13تير‌ماه پس از 5‌ماه فرار به دام پليس افتاد.

  • براي دعوا رفتم، قاتل شدم

كاظم در بازجويي‌ها اصرار بر بي‌گناهي داشت اما وقتي شواهد را عليه خود ديد لب به اعتراف گشود و جنايت را گردن گرفت اما اينكه وي چگونه و با چه انگيزه‌اي دست به اين جنايت زده، گفت‌وگوي خبرنگار همشهري با او را در ادامه بخوانيد.

  • از ماجراي جنايت بگو، چرا مرد جوان را به قتل رساندي؟

براي دعوا رفتم اما قاتل شدم. راستش همه از من حساب مي‌بردند. من ورزشكارم و قدرت بدني خوبي دارم. گاهي هم تفريحي شيشه مي‌كشيدم. براي همين به پاتوق معتادان مي‌رفتم. در واقع آنجا يك حفره بود مانند يك اتاقك و موتور‌خانه كه كنار كانال فاضلاب وجود داشت. آنجا شده بود پاتوق معتادان و بي‌خانمان ها. من هم گاهي به آنجا مي‌رفتم و شيشه مي‌كشيدم و خودي نشان مي‌دادم.

  • روز حادثه هم رفته بودي كه شيشه بكشي؟

نه. آن روز يكي از دوستانم با من تماس گرفت و به من خبر داد كه جواني براي مصرف مواد به آنجا رفته است. دوستم به من گفت با او دچار اختلاف شده و از من خواست به آنجا بروم و او را كتك بزنم. من هم قبلا بوكسور بودم و دوستم كه از اين ماجرا خبر داشت گفت بيا و با مشت به سر و صورت اين جوان بزن و برو. من هم راهي پاتوق شدم. وقتي رسيدم، دوستم گفت مشكل حل شده است. اما من عصباني شدم. چون رفته بودم براي دعوا و بايد حتما يكي را كتك مي‌زدم. احساس مي‌كردم كه دوستم سركارم گذاشته است. با اين حال داخل حفره نشستم و بعد از آن يكدفعه دوستم با قرباني دوباره بحثشان شد. من هم از فرصت استفاده كردم و يك مشت به مقتول زدم.

  • بعد چه شد؟

او از حال رفت. من هم دست و پاي مقتول را بستم و انگار باعث مرگش شدم.

  • چرا دست و پايش را بستي؟

راستش قبل از اينكه او از حال برود، ديدم ظاهر مرتبي دارد و پول و موبايل گران‌قيمتي همراهش است و تصميم به سرقت آنها گرفتم. او حاضر نشد اموالش را تحويلم بدهد. به من برخورد و براي آنكه مابقي معتادان حساب كار دستشان بيايد، يك مشت ديگر هم به او زدم و همه پول‌ها و گوشي‌اش را برداشتم. بعد از آن دست و پا و گردن وي را با پارچه و كمربند بستم و او را در همان وضعيت رها كردم. حتي معتادان ديگر را هم تهديد كردم و گفتم كسي حق كمك به او را ندارد اما فكرش را نمي‌كردم كه او بميرد و من قاتل شوم.

  • در اين مدت كجا بودي؟

هيچ جا. در خانه‌ام بودم و زندگي عادي خودم را داشتم. نمي‌دانستم كه پليس در تعقيب من است.

  • اما انگار بعد از جنايت از خانه ات هم فراري شده بودي؟

فراري كه نه. براي احتياط بيشتر در رفت‌وآمد بودم.

  • مي دانستي قرباني جان باخته است؟

نه، من آن روز دست و پايش را بستم و ديگر اطلاعي از وضعيتش نداشتم. چون مي‌ترسيدم از من شكايت كرده باشد، كمتر به خانه مي‌رفتم.

  • در اين مدت به پاتوق معتادان سر نزدي؟

فكر مي‌كنم رفتم اما باز هم متوجه نشدم كه قرباني فوت كرده و جسدش را كشف كرده‌اند، هيچ‌كس هم به من نگفت كه پليس جسد وي را در كانال كشف كرده است.

  • با اموال مقتول چه كردي؟

پول را كه خرج كردم، موبايل را هم فروختم كه انگار همين موبايل دزدي كار دستم داد و گير افتادم. مطمئنم كسي جرأت ندارد مرا لو بدهد چون همه از من مي‌ترسند. براي همين شك ندارم كه موبايل سرقتي باعث دستگيري‌ام  شده است.

 

کد خبر 300318

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha