دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۷:۰۶
۰ نفر

مایا شرفی: مسیری که شهرام مبصر بعد از معلولیت برای خود انتخاب کرده، بدون شک مسیر آسانی نیست و انتخابش هم کار راحتی نبوده.

امید را صدا بزن!

 پذيرفتن اينكه شما تا سن 19سالگي به شكل مستقلي زندگي كنيد و آزادانه فعاليت داشته باشيد و چشم‌اندازي را براي آينده‌تان متصور باشيد اما به ناگاه اتفاقي بيفتد و كاخ آرزوهايتان يكباره فرو ريزد، يقينا كار راحتي نيست؛ آن هم در شروع دوره جواني! با وجود تمام اينها، آقاي مبصر اين كار را كرد و با اينكه 4-3سالي طول كشيد تا بتواند شرايط جديدش را بپذيرد اما بالاخره جايگاه خود را در زندگي جديدش پيدا كرد و نه‌تنها به‌خودش بلكه به بسياري از افرادي كه مانند او داراي مشكل معلوليت هستند، كمك كرد. او اكنون مديرعامل مؤسسه «پيام‌آوران ساحل اميد» است؛ مؤسسه‌اي كه شرايط را براي سفرهاي گردشگري معلولان مهيا مي‌كند.

  • بازي سرنوشت

متولد سال 56 است و خودش مي‌گويد تا سال 75زندگي عادي داشته تا اينكه در اثر حادثه‌اي، دچار ضايعه نخاعي مي‌شود و از آن زمان به بعد كم‌كم با اين قشر و مشكلاتي كه در زندگي دارند، آشنا مي‌شود؛ «4-3سال اولي كه اين مشكل برايم پيش آمد، خيلي سخت گذشت و واقعا در انزوا به سر مي‌بردم. يك ديوار دفاعي دور خودم درست كرده بودم و فقط صداي اطرافيانم را مي‌شنيدم كه تلاش داشتند من را از آن شرايط دور كنند. مدام مي‌گفتند: «بايد تغيير كني، خواستن، توانستن است و...» اما راستش شنيدن آن حرف‌ها در آن مقطع تأثيري روي من نداشت چون احساس مي‌كردم از مسير زندگي خارج شده‌ و سررشته كارها را گم كرده‌ام». بعد از گذشت 4سال با آدم‌هاي جديدي آشنا مي‌شود كه يا جانباز بودند يا معلوليت داشتند؛ «تأثيري كه اين دوستان در زندگي من گذاشتند خيلي بيشتر از صحبت‌هاي مشاوران و روانشناسان بود. وقتي با اين افراد آشنا شدم، ديدم تعريف مشتركي از شرايط‌مان داريم و همگي دوره‌اي را در انزوا و تنهايي گذرانده‌ايم و مي‌ديدم كه دوستانم از آن مرحله عبور كرده و با تلاش فراوان، يا ورزشكاران موفقي شده بودند يا از نظر سطح علمي و اقتصادي به مراحل بالايي رسيده‌اند. ديدن اين همه موفقيت به من انگيزه‌ داد». با ديدن آن فضاي مثبت و سازنده سعي مي‌كند از تجربيات آنها استفاده كند و مسيرها را ياد بگيرد. كمي بعد راهي دانشگاه مي‌شود و بعد هم ازدواج.

  • يك خانواده پر از عشق

سونيا شناسي آذري در شركت توليد تجهيزات براي معلولان مشغول به‌كار بوده كه با شهرام مبصر آشنا مي‌شود و به‌دنبال آن در جريان اردوهايي كه براي معلولان برگزار مي‌كردند، بيشتر با هم آشنا مي‌شوند و در نهايت تصميم به ازدواج مي‌گيرند. خانم شناسي در رابطه با ويژگي‌هايي كه در آقاي مبصر ديده و تصميم به ازدواج با او گرفته، مي‌گويد: «از همان ابتدا كه او را ديدم مهرش به دلم نشست. راستش اوايل آشنايي‌مان اصرار داشتم يك سال نامزد بمانيم، بعد زير يك سقف برويم. اما تقدير جور ديگري رقم زده شد و به خواست خدا بسيار زودتر از موعدي كه من درنظر داشتم ازدواج و زندگي مشتركمان را آغاز كرديم. از همان اول همه‌‌چيز را به خدا سپردم و از او خواستم كه كمكم كند و اين اتفاق هم افتاد و همه‌‌چيز خيلي خوب و راحت پيش رفت». او همچنين در ارتباط با عكس‌العمل خانواده‌اش نسبت به اين ازدواج گفت: «وقتي كه من موضوع پيشنهاد ازدواج شهرام را با پدرم مطرح كردم او بعد از كمي تامل گفت كه من به انتخاب تو ايمان دارم و اگر واقعا چنين فردي را انتخاب كردي به انتخابت احترام مي‌گذارم. البته مادرم از اين جواب او كمي نگران شد و خيلي با هم صحبت كردند اما نظر پدرم تغيير نكرد. بعد از آن پدرم هم قرار ملاقاتي با آقاي مبصر گذاشتند و خدا را شكر اتفاقات خوبي در نخستين ديدارشان افتاد و شهرام توانست نظر پدرم را جلب كند. پدرم هميشه مي‌گويد صداقت و جسارتي كه در آن ملاقات از شهرام ديد، نظرش را جلب كرد. بعد از آن هم هر كدام از اقوام ما كه شهرام را ديد، از او خوش‌‌اش آمد. همسرم آدم قدرتمندي است كه هيچ زمان به‌خاطر معلوليتش نخواسته خود را ضعيف نشان دهد و اين براي من خيلي ارزشمند است».

  • معلوليت، نه ناتواني!

يكي از تفكراتي كه در مورد زندگي با افراد داراي معلوليت وجود دارد اين است كه به‌خاطر شرايط ويژه‌شان دچار ناتواني هستند و جالب است كه بدانيد خانم شناسي با ردكردن اين طرز تفكر مي‌گويد: «واقعا اينطور نيست اما كساني كه از بيرون نگاه مي‌كنند غالبا اين ديدگاه را دارند. اتفاقا يادم هست يكي از اقوام ما به مادرم گفته بود اگر سونيا با اين فرد ازدواج كند نمي‌تواند از خانه بيرون بيايد و خانه‌نشين مي‌شود اما در طول اين چند سالي كه با هم ازدواج كرده‌ايم به جرأت مي‌توانم بگويم جاهايي كه در عمرم نرفته بودم را با شهرام و اردوهايي كه برگزار مي‌كند، ديده‌ام».

او درباره روحيه همسرش مي‌گويد: «در طول اين سال‌ها نه‌تنها من منزوي و خانه‌نشين نشده‌ام بلكه با اراده و روحيه خيلي خوب و بالايي كه شهرام دارد، گاهي كه در فراز و نشيب زندگي با مشكلي روبه‌رو مي‌شوم او همواره به من اميد مي‌دهد. درحالي‌كه به‌خاطر ضايعه نخاعي مدام درد دارد اما هميشه خندان است و در هر جمعي هم كه حاضر مي‌شود همه را شاد مي‌كند. گاهي برخوردهايي از همسرم مي‌بينم كه احساس مي‌كنم خودش هم فراموش مي‌كند كه دچار ضايعه نخاعي شده. با تمام اينها اگر روزي همه‌‌چيز به عقب بازگردد و قرار باشد يك‌بار ديگر شريك زندگي‌ام را انتخاب كنم، بدون شك آن فرد باز هم آقاي مبصر است و به‌نظرم اين يعني خوشبخت و من آدم خوشبختي هستم».

  • يك انتخاب عاقلانه

خانم شناسي در ادامه توضيحات خود در پاسخ به اين سؤال كه اگركسي بخواهد انتخابي مانند او داشته باشد، چه حرفي برايش دارد، اضافه مي‌كند: «اولين مسئله‌اي كه بايد درنظر بگيرد اين است كه از روي احساسات و دلسوزي تصميم‌گيري نكند چون آن زندگي دوام نمي‌آورد. انتخاب بايد عاقلانه باشد در كنار اينكه آن فرد را هم خوب بشناسد چون اگر فردي باشد كه بخواهد كارهايي را هم كه قادر است، انجام ندهد، فشار زندگي روي طرف مقابل خيلي زياد مي‌شود و به مرور زمان باعث خستگي و دلزدگي مي‌شود و به جدايي مي‌رسند. همه‌‌چيز بستگي به فردي دارد كه شما مي‌خواهيد انتخاب كنيد. اگر آدم متوقعي باشد و مدام انتظار داشته باشد به او سرويس دهيد و نخواهد روي پاي خودش بايستد، زندگي موفقي نخواهيد داشت. واقعيت اين است كه تكيه‌گاه يك زن در زندگي، همسرش است و حال اگر قرار باشد آن مرد ضعيف باشد و به‌دنبال جلب ترحم، اتفاق خوبي نمي‌افتد. من به‌خاطر قدرتي كه در شهرام ديدم هيچ وقت احساس نكردم شرايط متفاوتي دارد».

در كنار تمام آنچه گفته شد، به‌نظر مي‌رسد حمايتي كه خانواده‌ها از اين زوج جوان داشتند، يكي از مهم‌ترين عواملي است كه كمك كرده تا اينجاي راه را با موفقيت طي كنند؛ موضوعي كه خانم شناسي در توضيح آن مي‌گويد: «مهم‌ترين حمايتي كه خانواده‌ها از ما داشتند اين بود كه اجازه دادند ازدواج كنيم.‌ اگر رضايت آنها نبود هرگز با هم ازدواج نمي‌كرديم. در مورد خانواده همسرم هم صادقانه بگويم هيچ وقت بين آنها و خانواده خودم تفاوتي قائل نشدم چرا كه آنها هم هميشه با من آنقدر صميمي و مهربان بوده‌اند كه من خود را دختر آنها مي‌دانم نه عروس آنها». آقاي مبصر اين را هم به حرف‌هاي همسرش اضافه مي‌كند: «به لطف خدا ما يك رابطه صميمانه داريم و 2 خانواده ارتباط خوبي با هم دارند و همه‌‌چيز از اعتماد اوليه نشأت مي‌گيرد و اعتمادي كه پدر سونيا به من كردند».

  • مسير طولاني موفقيت

شهرام مبصر در سال 91با حمايت‌ و همراهي همسرش مؤسسه «پيام‌آوران ساحل اميد» را به‌منظور توانبخشي، افراد معلول در حوزه گردشگري تاسيس كرد. ‌ نهادينه كردن صنعت گردشگري معلولان در جامعه براي ‌ارتقاي سطح روحيه مثبت در افراد معلول و فرهنگسازي‌ و تغيير نگرش عمومي نسبت به گردشگري از اهداف اين مؤسسه است.

مبصر ابتدا در مؤسسه «رعدالغدير» به‌عنوان مشاور مديرعامل و مدير روابط عمومي فعاليت مي‌كرده كه بعد از يك‌سال فعاليت، در دانشگاه در رشته روابط عمومي قبول مي‌شود و از رعد استعفا مي‌دهد. بعد از مدتي با همكاري چند نفر از دوستانش انجمن «باور» را تاسيس مي‌كند و در آنجا باشگاه تفريحات و بحث اردوها را راه‌اندازي مي‌كند. «باور» به‌دنبال بحث مصوبات مجلس و پيگيري مسائل قانوني معلولان بود و در واقع هر دوي اين مؤسسات در كنار فعاليت‌شان، اردوهايي را هم براي بچه‌ها برگزار مي‌كردند اما هدف اصلي‌شان گردشگري نبود. بنابراين مبصر با خلئي كه در بخش گردشگري مشاهده مي‌كند تصميم مي‌گيرد به اين موضوع بپردازد.‌ سال 91، نقطه شروعي مي‌شود تا او بتواند به آنچه دغدغه‌اش را داشته به شكل تخصصي بپردازد. هرچند در ابتدا به‌دليل سختي‌هاي راه و عدم‌مناسب‌سازي وسايل شهري و جاده‌ها، كارشان به دشواري پيش مي‌رود اما اراده قوي و همراهي كساني كه همچون آقاي مبصر دغدغه پرداختن به اين موضوع را دارند، كمك كرده تا اين گروه به بخشي از آنچه مدنظر داشته، برسد. مؤسسه «پيام‌آوران ساحل اميد» با امضاي دكتر هاشمي، رئيس سازمان بهزيستي كشور كار خود را آغاز كرد و مبصر در توضيح حمايت‌هايي كه از اين مؤسسه به عمل مي‌آيد، مي‌گويد: «مكاني كه در حال حاضر در آن مستقريم، متعلق به شهرداري منطقه 2تهران‌ است كه به ازاي مبغلي اجاره كرده‌ايم. البته اينجا ابتدا به شكل مخروبه بود كه به كمك دوستان هميار‌داوطلب سرو سامان گرفت. بهزيستي هم گاهي حمايت مي‌كند اما از آنجا كه بهزيستي جامعه هدفش گسترده است و به‌نظرم بودجه كم دارد سعي مي‌كنم زياد، سراغ‌شان نروم. با اين حال آقاي دكتر سخنگويي، معاون توانبخشي و آقاي دكتر هاشمي رياست سازمان بهزيستي كشور گاهي با حمايت‌هايشان به ما عنايت داشته‌اند».

او همچنين در رابطه با منابع مالي مؤسسه اضافه مي‌كند: «از آنجا كه ما به توانايي‌هاي دوستان داراي معلوليت اعتقاد داريم، در كنار اردوهاي تفريحي، واحد كارآفريني و آموزش را نيز در مؤسسه راه‌اندازي كرده‌ايم، به‌طوري كه با آموزش صنايع‌دستي مختلف به‌ويژه «تنديس‌هاي زيباي چوبي» به افراد معلول و سپس با فراهم كردن فرصت فروش ‌در فروشگاه دائمي صنايع‌دستي در محل مؤسسه يا داير كردن بازارچه‌هاي توانمندي در سطح شهر، هم براي دوستانمان در منزل و هم براي موسسه درآمدزايي مي‌كنيم. افراد غيرمعلول هم مي‌توانند از اين كلاس‌ها استفاده كنند با اين تفاوت كه براي افراد معلول كلاس‌ها با تخفيف ويژه برگزار مي‌شود. البته با توجه به‌ هزينه‌هاي بالا، براي برگزاري و اجراي برنامه‌هاي مؤسسه و رسيدن به اهدافمان كه در اصل توانمندسازي، بالا بردن اعتماد به نفس و سطح روحيه مثبت در افراد داراي معلوليت و خانواده‌هايشان هست اين درآمدها كفايت نمي‌كند. ما با توجه به مردم‌نهاد بودن مؤسسه و اينكه به هيچ ارگان دولتي وابسته نيستيم و تأمين منابع مالي هم توسط خود ما و نيروهاي داوطلب انجام مي‌شود، حمايت‌هاي مالي مردمي هم مي‌تواند به پيشبرد اهداف خيرخواهانه مؤسسه كمك كند كه البته با توجه به نوپا بودن مؤسسه متأسفانه هنوز نتوانسته‌ايم در اين زمينه موفق باشيم».

  • عدم‌مناسب‌سازي‌، بزرگ‌ترين مشكل افراد معلول

مشكلات ما در سفرها خيلي زياد است اما سعي مي‌كنيم هر كدام از اردوها برايمان يك تجربه جديد باشد. يكي از مشكلات اين است كه هزينه رفت‌وآمد ما خيلي بيشتر از بيرون است. بچه‌هاي ما با ويلچر هستند و همين باعث مي‌شود ون‌هايي كه مي‌گيريم صندلي‌هاي خود را باز كنند و هزينه‌اي را هم براي اين كار جداگانه مي‌گيرند. در كنار اين اگر در اين ون مثلا 10نفر جا مي‌گيرند ما فقط 4ويلچر مي‌توانيم قرار دهيم و به تعداد ماشين بيشتري نياز پيدا مي‌كنيم. البته اتوبوس‌هايي از طرف شهرداري براي حمل و نقل معلولان مناسب‌سازي‌ شده اما اجازه خارج‌شدن از تهران را ندارند و فقط براي سفرهاي درون‌شهري مي‌توانيم از آنها استفاده كنيم. ما هر بار كه جايي را براي اردو درنظر مي‌گيريم قبل از آن يك تيم را براي شناسايي مي‌فرستيم تا از نظر مناسب‌سازي‌ آن محل را ارزيابي كنند. به‌دليل عدم‌امكانات كافي ما تعدادي رمپ سيار درست كرده‌ايم كه براي رفاه حال دوستان با خود مي‌بريم تا هر زمان نياز شد، استفاده كنيم. اما اين را درنظر بگيريد افراد معلولي كه مي‌خواهند با خانواده‌هاي خود به سفر بروند با اين شرايط بد، چطور مي‌توانند مسافرت كنند چون آنها ديگر رمپ سيار ندارند كه مثلا اگر در جاده به سرويس بهداشتي نياز پيدا كردند، از آن استفاده كنند. در جريان اين اردوها و تعاملاتي كه با تعدادي از باغداران برقرار كرده‌ايم برخي از باغ‌هاي شخصي كردان مناسب‌سازي‌ شده‌اند و اردوهاي خوبي را مي‌توانيم در آنجا برگزار كنيم. به‌طور مثال در يكي از باغ‌هاي كردان شرايطي فراهم شد كه بچه‌ها بتوانند طي برگزاري چندين اردو، سواركاري را هم تجربه كنند؛ اتفاقي كه براي نخستين بار بود براي خيلي از دوستان مي‌افتاد!

  • 70درصد منطقه 2 مناسب‌سازي‌ شده

مشكل مناسب‌سازي‌ فقط محدود به بيرون شهر نيست و در خود تهران هم ما مشكلات زيادي براي تردد داريم. جدا از بحث افراد معلول، حتي افراد مسن، خانم‌هاي باردار و... هم نمي‌توانند به راحتي در برخي از نقاط تردد داشته باشند. البته از سال 85به بعد ‌كارهايي براي مناسب‌سازي‌ انجام شد كه متأسفانه برخي از آنها از استاندارد لازم‌ برخوردار نيستند. در سال 90، با كمك 40نيروي داوطلب، 3هزار عكس از معابر و خط‌كشي‌هاي منطقه 2تهران تهيه كرديم و در اختيار شهرداري منطقه قرار داديم و همان سال از من خواستند مسئوليت كارگروه مناسب‌سازي‌ منطقه 2را بر عهده بگيرم كه طبق گزارش‌هاي مكتوب امروز، 70درصد معابر منطقه2با همكاري شهردار، قائم‌مقام، معاونت اجتماعي، معاونت حمل‌ونقل و ترافيك، اداره جامعه ايمن، شهرداران و مديران فني و عمراني نواحي مختلف منطقه، مناسب‌سازي‌ شده و در اين حوزه پيشتاز هستيم، آن هم به واسطه اينكه كار را به‌خود ما سپردند. اما در ديگر مناطق هنوز مشكلات زيادي وجود دارد. واقعيت اين است كه ما عوارض اين شهر را مي‌دهيم و ماليات پرداخت مي‌كنيم اما حق استفاده از آن را نداريم. البته اتفاقات خوبي افتاده چون تا پيش از اين كسي حتي به فكر نبود كه قشري از جامعه به‌دليل مشكلات نمي‌توانند از خانه‌هايشان بيرون بيايند.

کد خبر 291367

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha