همشهری‌آنلاین: اتاق مدیرعامل سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، آن بالاست، در طبقه پنجم این سازمان!

حسین زارع صفت

به گزارش تهران شهر، بیرون اتاق جایی که رییس دفتر زارع صفت، نشسته یک تابلوی کوچک با این نوشته به چشم می‌خورد... پروردگارا ما را ببخش که در کار خیر یا جا زده‌ایم یا جار.

کار خیر...این سازمان از همان‌جاهایی است که برای کار خیر بناشده. با مدیرعاملش که گفت‌وگو می‌کنم، می‌گوید: سازمان رفاه، خدمات، مشارکت‌های اجتماعی مأموریت مسئولیت و خدمات خاصی دارد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد؛ رسیدگی به آسیب دیدگان اجتماعی، خدمات‌رسانی در زمینهٔ فوریت‌های اجتماعی، پیشگیری از بروز آسیب‌های اجتماعی، توسعه فضای کسب‌وکار به‌صورت محلی و خانگی، توانمندسازی اقشار آسیب‌دیده ساماندهی و کمک به کارگران فصلی و ساختمانی، سیاست گزاری برای توسعه گردشگری شهری، توجه به اقشار خاص ازجمله بیماران مبتلابه سرطان و ام‌اس و... تقویت فرهنگ انفاق و همیاری اجتماعی و توسعه مشارکت‌های اجتماعی.

  • در سازمان رفاه برای مشارکت‌های مردمی چه تدبیری کردید؟

آنچه مسلم است، ارائه خدمات و فرهنگ‌سازی و سیاست‌گذاری سازمان رفاه، بدون مشارکت مردم امکان‌پذیر نخواهد بود و لذا یکی از اهداف ما در ارائه خدمات به شهر و شهروندان، جلب مشارکت‌های مردمی است.

منظور من البته هم جذب کمک‌های مردمی است هم مشارکت مردم در نحوه مواجهه با آسیب‌های اجتماعی ...

بله اتفاقا من هم همین را می‌خواهم بگویم که ما نیازمند مشارکت تک‌تک شهروندان هستیم چراکه مثلا تا زمانی که شهروندان به متکدیان کمک می‌کنند، جمع‌کردن آن‌ها از سطح شهر امکان‌پذیر نخواهد بود و این افراد پس از سامان‌دهی و ترخیص، مجددا به کار تکدی‎گری خواهند پرداخت، مگر این‎که تمامی شهروندان با سازمان رفاه شهرداری همکاری لازم را داشته باشند و از کمک به متکدیان شهری خودداری کنند.

  • نقش سازمان‌های مردم‌نهاد را چگونه تعریف کرده‌اید؟

یکی دیگر از سیاست‌های ما جهت جلب مشارکت‌های مردمی، ایجاد تشکل‌ها و NGO ها و سازمان‌های مردم‌نهاد و به‌کارگیری و توسعه‌ی ظرفیت‌های شهروندان درزمینه‎های مختلف است. ما برای رسیدن به هدف متعالی نیازمند همکاری تمامی بخش‌ها ازجمله سازمان‌های داخلی شهرداری و سازمان‌های دیگر هستیم. چراکه شهرداری یک‌تنه و بدون همکاری سایر سازمان‌ها و نهادها قادر به انجام همه‌جانبه و کامل امور شهری نیست.

طی چند هفته گذشته که پیگیر فعالیت‌های سازمان رفاه بودیم به مواردی برخوردیم که حاکی از تلاش بسیار همکاران شما در این مجموعه بود، اما باوجود همه این تلاش‌ها هنوز هم در شهر متکدیان و کارتن‌خواب‌ها هستند به عقیده شما که سابقه فعالیت در موضوع آسیب‌های اجتماعی رادارید چه باید کرد تا شهری بدون معضلات اجتماعی داشته باشیم؟

شهر عاری از آسیب‌های اجتماعی یک مدینه فاضله است و طبیعتا هیچ شهری عاری از آسیب‌های اجتماعی نبوده و نخواهد بود؛ اما آنچه مسلم است میزان و کیفیت آسیب‌های شهری را باید مورد مدیریت قرار گیرد و به‌گونه‌ای عمل شود که وجدان اجتماعی و نگاه مردم دچار سختی و رنج و زحمت نشود. آسیب‌های اجتماعی، در زمره پیچیده‌ترین مسائل اجتماعی هستند و مسئله‌ای که از اهمیت ویژه‌ای برخوردار‌است پیش‌گیری از بروز ظهور این آسیب‌ها در جامعه است.

  • به‌هرحال احتمالا شما برنامه‌ریزی مشخصی برای این پدیده دارید؟

بله اولین سطحی که باید در جهت پیش‌گیری از آسیب‌های اجتماعی مدنظر قرار گیرد. پیش‌گیری در سطح تک‌تک افراد جامعه است. به این صورت که افراد جامعه به آن درجه از خودباوری و توانمندی رسیده باشند که در صورت بروز مشکلات، به سمت اعتیاد و رفتارهای خطرآفرین اجتماعی کشیده نشوند و این مسئله نیاز به برنامه‌ریزی ریشه‌ای دارد.

دومین سطح از سطوح پیش‌گیری از ابتلای فرد به آسیب‌های اجتماعی خانواده است. حمایت‌های اجتماعی خانواده، دوستان، خویشاوندان و افراد هم‌محله‌ای یک فرد کمک شایانی به جلوگیری از سقوط او در منجلاب و تباهی می‌کند. سومین سطح که سطح کلان و ساختاری است باید باهمت مسئولین، زیرسازی‌هایی در خصوص افزایش نشاط، امید به زندگی، کارآفرینی، تأمین معیشت و حرفه‌آموزی صورت پذیرد.

و این کار حتما هم‌افزایی و همگرایی نهادهای مرتبط را می‌طلبد.

حتما همین‌طور است. برای کاهش آسیب‌های اجتماعی باید از خانواده گرفته تا آموزشی و پرورشی و بهزیستی و وزارت کار و محیط‌زیست و دانشگاه همکاری کنند. در فصول پاییز و زمستان با توجه به سرد شدن هوا و شرایط ویژه شهر، اقدامات سازمان رفاه حالت پررنگ‌تری پیدا می‌کند و این سازمان در این فصول توسعه‌یافته‌تر عمل می‌کند و کیفیت و کمیت خدمات افزایش پیدا می‌کند.

  • مدیرعاملی سازمانی که پیگیر مسائل اجتماعی است چه حسی دارد؟

قرار گرفتن در چنین شرایطی و کار کردن در چنین محیط‌هایی لطف خداوند است و من معتقدم لطف خداوند شامل حالم شد که در فضایی قرار گرفتم که بتوانم به دیگران خدمت کنم. بااین‌ وجود گاهی از خودم دلخور می‌شوم که چرا بیشتر از این‌ها نمی‌توانم خدمت‌رسانی کنم. چراکه آدمیزاد به‌واسطه توانایی‌ها و ظرفیت‌هایش، محدودیت‌هایی دارد و نمی‌تواند نامحدود عمل کند.

  • تابه‌حال پیش‌آمده که خودتان را جای آسیب دیدگان اجتماعی بگذارید؟

بارها این اتفاق افتاده است. به جهت نگاهی که من به افراد آسیب‌دیده به اجتماع دارم، فکر می‌کنم که آن‌ها نیازمند هستند که دیده شوند. ما باید گاهی اوقات خودمان را جای این افراد بگذاریم و ببینیم که اگر شرایط آن‌ها را داشتیم، آیا راهی غیر از راه آن‌ها را انتخاب می‌کردیم؟ واقعا لازم است که افراد آسیب‌دیده اجتماعمان را با نگاهی جدید ببینیم و بدانیم که آن‌ها غیر از کمک‌های مالی به کمک‌های عاطفی و دستگیری‌های غیر نقدی ماهم نیازمندند.

  • آقای زارع‎صفت کنونی با وقتی‌که هنوز به این مسئولیت درنیامده بود چه تفاوت‌هایی دارد؟

در دوره‌ای که من افتخار خدمت به شهر تهران و شهروندان تهرانی را داشته‌ام به این نتیجه رسیدم که افراد آسیب‌دیده اجتماع ما هم حق زندگی دارند و وظیفه ماست که حقوق شهروندی این افراد را تأمین کنیم. او گفت افراد آسیب‌دیده‌ی شهر ما، محروم‌ترین و فراموش‌شده‌ترین افراد اجتماع هستند که صدایشان به‌جایی نمی‌رسد و اگر ما هم آن‌ها را نادیده بگیریم دچار مظلومیت مضاعف می‌شوند.

یک روز در اتاق کارم بودم که گفتند، یک پسر جوان 18-19 ساله می‌خواهد من را ببیند و ادعا می‌کند که قبلا مرا دیده و من او را می‌شناسم. اما وقتی وارد شد هیچ ذهنیتی از او نداشتم. آمد و روبه روی من ایستاد و گفت: من را به خاطر می‌آورید؟ هرچه دقت کردم چیزی به یادم نیامد. پسر جوان گفت: چند سال پیش وقتی 13 سالم بود، کنار خیابان دست‌فروشی می‌کردم. یک روز شما با راننده‌تان از آنجا رد می‌شدید که ناگهان از راننده خواستید که کنار من نگه دارد. بعد از ماشین پیاده شدید و کنار بساط من آمدید و شروع به صحبت با من کردید. من آن لحظه را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. لحظه‌ای که به من گفتید از دو «د» خوشم نمی‌آید... دروغ و دود... بعد از من پرسیدید؛ تو که اهل این‌ها نیستی؟ و من گفتم نیستم... بعد از من خواستید هر طور شده درسم را بخوانم و برای خودم صاحب حرفه‌ای شوم. حالا من آمده‌ام که بگویم امروز به قولم وفا کرده‌ام.

آمده‌ام بگویم، من یک بچه یتیم بی‌کس‌وکار هستم که آن روزها حتی شناسنامه هم نداشتم؛ اما از همان روز دنبال شناسنامه‌ام رفتم. هویتم را پیدا کردم. درس خواندم... آن‌هم به‌صورت جهشی و حالا در سن 18 سالگی مدرک دیپلمم را آورده‌ام که به شما نشان دهم. ضمنا گواهی‌نامه هم گرفته‌ام.

  • خوشحال شدید که او را موفق دیدید؟

بله. خدا را شکر کردم. گاهی اوقات یک جمله می‌تواند مسیر زندگی یک آدم را تغییر دهد و وظیفه ماست که آدم‌های اطرافمان را خوب ببینیم و دستشان را بامحبت و عشق بگیریم. من از مردم می‌خواهم که کمک‌های معنوی خود را از آسیب دیدگان اجتماع دریغ نکنند و چنانچه در شب‌های سرد زمستان از جایی عبور کردند و فرد نیازمندی را دیدند، حداقل با تلفن 137 تماس بگیرند تا مأموران شهرداری به داد آن شهروند برسند. کار کردن برای مردم و ارتباط با افراد آسیب‌دیده شهر، مانند دروازه‌های نوری است که به تاریک‌خانه‌ی وجود آدم باز می‌شود و نگاه آدم را به شهر، مردمانش و به زندگی تغییر می‌دهد.

کد خبر 281310

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha