وحیدرضا نعیمی: شدت عمل دولت اوباما در برخورد با افشاگرانی مانند بردلی منینگ (سربازی که از درون پنتاگون هزاران سند محرمانه را در اختیار سایت افشاگر ویکی‌لیکس گذاشت) و ادوارد اسنودن (کارمند سازمان اطلاعات آمریکا) باعث تعجب بسیاری شده که می‌گویند اطلاعاتی که این افراد برملا کرده‌اند، چیز کاملا سری نبوده است.

سیاست خارجی آمریکا در عصر افشاگری

در مطلبی که در پی می‌آید، استدلال شده است که واقعاً این اهمیت اطلاعات افشاشده نیست که باعث نگرانی واشنگتن می‌شود بلکه آنچه بیش از هر چیزی موجبات ناخرسندی آمریکا را فراهم کرده، آن است که این افشاگری‌ها باعث رو شدن ماهیت دوگانه رفتار و سخنان سیاستمداران آمریکایی شده است. در این مطلب که در نشریه آمریکایی فارن افرز درج شده، نمونه‌هایی از ریاکاری واشنگتن در عرصه جهانی ذکر و تصریح شده ادامه این رفتار بسیار دشوار است. نویسنده در پایان چند توصیه برای مقابله با این وضع جدید ارائه می‌کند.

دولت آمریکا از اینکه مطالب طبقه‌بندی‌شده و محرمانه آن درباره رفتارهای این کشور درز می‌کند، خشمگین به‌نظر می‌آید. 3سال پیش که بردلی منینگ، سرباز جوان آمریکایی، صدها هزار فقره از اسناد طبقه‌بندی‌شده را به سایت افشاگر ویکی‌لیکس داد، مقامات آمریکایی وی را در شرایطی که مخبر ویژه سازمان ملل آن را بی‌رحمانه و غیرانسانی خواند، بازداشت کردند. اخیراً در پی افشاگری‌های ادوارد اسنودن، تحلیلگر سابق سازمان امنیت ملی درباره برنامه‌های جاسوسی آمریکا، مقامات این کشور تلاش دیپلماتیک فراوانی کردند تا دیگر کشورها را متقاعد کنند به اسنودن پناهندگی ندهند. حتی باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا نشست خود را با ولادیمیر پوتین همتای روسی خود پس از سرباز زدن وی از برآوردن این درخواست لغو کرد.

با این حال، آمریکا اغلب نتوانسته است دقیقاً توضیح دهد چرا این افشاگران تهدید بزرگی محسوب می‌شوند. در واقع، هیچ‌کدام از افشاگری‌های منینگ و اسنودن قاعدتا نباید باعث تعجب مخاطبان می‌شد. رابرت گیتس، وزیر سابق دفاع آمریکا در سال2010 به خبرنگاران گفت که اطلاعات فاش‌شده فقط تأثیر نسبتا اندکی داشته و منابع یا روش‌های جاسوسی را به مخاطره نینداخته است. اسنودن قطعا منابع و روش‌ها را به مخاطره انداخته، اما چیزی افشا نکرده است که واقعاً غیرمنتظره باشد. پیش از افشاگری‌های وی، بیشتر کارشناسان گمان می‌کردند آمریکا به چین حمله اینترنتی می‌کند، نهادهای اروپایی را شنود می‌کند و ارتباطاب اینترنتی را در سطح جهان زیرنظر دارد.

تهدید عمیق‌تری که افشاگرانی نظیر منینگ و اسنودن متضمن آن هستند، ظریف‌تر از تهاجم مستقیم به امنیت ملی آمریکاست. این افشاگری‌ها توانایی واشنگتن را برای عمل کردن ریاکارانه و قسر در رفتن تضعیف می‌کند. خطر افشاگری‌ها اطلاعاتی نیست که بر ملا می‌شود بلکه تأیید مستند اعمال واقعی آمریکا و علت آنهاست. هنگامی که این اعمال با گفتار رسمی دولت منافات پیدا می‌کند که اغلب هم اینگونه است، متحدان آمریکا سخت‌تر می‌توانند رفتار پنهانی آمریکا را نادیده بگیرند و دشمنان آمریکا راحت‌تر می‌توانند اعمال خود را توجیه کنند.کمتر سیاستمدار آمریکایی است که به توانایی ریاکارانه عمل کردن به‌عنوان منبعی راهبردی بنگرد. در واقع، یکی از دلایلی که ریاکاری آمریکایی این قدر مؤثر است، این است که ظاهراً از صداقت سرچشمه می‌گیرد. بیشتر سیاستمداران آمریکایی تشخیص نمی‌دهند کشورشان چقدر دورو است. اما درحالی‌که آمریکا کمتر می‌تواند فاصله بین اقدامات و سخنان خود را پر کند، به‌طور فزاینده‌ای با گزینه‌های دشوار روبه‌رو خواهد شد و شاید نهایتا مجبور شود هر آنچه را می‌گوید، انجام دهد.

قدرت مسلط ریاکار

ریاکاری نقش محوری را در قدرت نرم واشنگتن یعنی توانایی آن برای وادار کردن دیگر کشورها برای پذیرفتن مشروعیت اقدامات آن دارد، اما آمریکایی‌ها کمتر از نقش آن مطلع هستند. لیبرال‌ها معمولاً فکر می‌کنند سایر کشورها با آمریکا همکاری می‌کنند چون آرمان‌های آمریکا جذاب است و نظام بین‌المللی که آمریکا در رأس آن قرار دارد، منصفانه است. واقع‌بینان بیشتر بدبین هستند، اما اگر درباره ریاکاری واشنگتن فکر کنند، آن را بی‌ربط می‌دانند. برای آنان، این قدرت سخت و سرد واشنگتن و نه آرمان‌های آن است که دیگر کشورها را تشویق می‌کند با آمریکا مشارکت کنند.

البته ایالات متحده تنها کشور ریاکار در عرصه سیاست بین‌الملل نیست. اما ریاکاری ایالات متحده مهم‌تر از ریاکاری دیگر کشورهاست. زیرا، بیشتر جهان اکنون درون نظمی زندگی می‌کند که آمریکا بنا کرده؛ نظمی که شالوده آن قدرت آمریکاست و افکار لیبرال به آن، مشروعیت می‌بخشد. تعهد آمریکا نسبت به حاکمیت قانون، دمکراسی و تجارت آزاد در نهادهای چندجانبه‌ای که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به تأسیس آن کمک کرد، مانند بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، سازمان ملل و سپس سازمان تجارت جهانی عجین شده است. به‌رغم چالش‌های اخیر در قبال تفوق آمریکا، از جنگ عراق گرفته تا بحران مالی، نظم بین‌المللی همچنان آمریکایی است.

این نظام به روغن ریاکاری نیاز دارد تا دنده‌های آن همچنان بچرخد. برای اینکه این نظم جهانی همچنان مشروع جلوه کند، مقامات آمریکایی باید دائما وفاداری نسبت به اصول اساسی لیبرال را اشاعه دهند و مدعی آن شوند. ایالات‌متحده نمی‌تواند سلطه خود را فقط با زور اعمال کند. اما همانطور که افشاگری‌های اخیر نشان داده است، واشنگتن همچنین نمی‌تواند همواره از ارزش‌هایی که سنگ آن را به سینه می‌زند، تبعیت کند. این گسست این خطر را پدید می‌آورد که شاید دیگر دولت‌ها به این نتیجه برسند که نظم موجود به رهبری آمریکا اساسا نامشروع است.

البته مدت‌هاست که آمریکا از ریاکاری خود قسر دررفته است. مثلاً مدت‌هاست از منافع عدم‌تکثیر هسته‌ای سخن می‌گوید و برخی دولت‌ها را مجبور کرده است از بلندپروازی‌های هسته‌ای خود دست بردارند. در عین حال، به‌طور تلویحی هسته‌ای شدن اسرائیل را پذیرفت و در سال2004 قراردادی رسمی با هند امضا و بر حق آن برای استفاده از انرژی هسته‌ای غیرنظامی تأکید کرد، هر چند که با به‌دست آوردن سلاح‌های هسته‌ای، پیمان عدم‌تکثیر هسته‌ای را نقض کرده است. به همین شکل، واشنگتن در سخن گفتن از دمکراسی صادق به‌نظر می‌رسد، اما هنگامی که در تیر‌ماه ارتش مصر، دولت منتخب را سرنگون کرد، دست روی دست گذاشت و کودتا را کودتا نخواند. بعد نوبت به جنگ با تروریسم می‌رسد. واشنگتن فشار زیادی بر دولت‌های خارجی در زمینه حقوق بشر وارد می‌کند اما وقتی احساس می‌کند امنیت آن در معرض تهدید است، برای رفتار خود استثناهای فراگیری قائل می‌شود.

دلیل اینکه آمریکا تا به حال دچار تبعات چنین ریاکاری نشده است، این است که به نفع دیگر دولت‌هاست که آن را نادیده بگیرند. آنها علاقه ندارند از قدرت فائقه به‌دلیل رفتار بد توضیح بخواهند. انتقاد علنی، این مخاطره را به همراه دارد که دولت آمریکا را به جانب مواضع خودخواهانه براند که نظم جهانی را تضعیف می‌کند. افزون بر این، آمریکا می‌تواند کشورهایی را که عدم‌انسجام در رفتار آن را متذکر می‌شوند، با کاهش روابط تجاری یا دیگر روش‌های تلافی‌جویی مستقیم تنبیه کند. متحدان معمولا نگرانی‌های خود را در خفا می‌گویند. دشمنان ممکن است علناً انتقاد کنند.

این حقیقت که آمریکا توانسته است به سادگی به‌صورت دوگانه عمل کند، باعث احساس از خود راضی بودن در میان رهبران آن شده است. از آنجا که کمتر کشوری به وضوح به ریاکاری آمریکا اشاره می‌کند و از آنجا که هر کشوری هم که این کار را بکند، معمولا‌ نادیده گرفته می‌شود، سیاستمداران آمریکایی حساسیت‌ خود را نسبت به معیارهای دوگانه کشورشان از دست داده‌اند. اما از رهگذر کارهای منینگ و اسنودن، نادیده گرفتن معیارهای دوگانه دائما دشوارتر می‌شود.

پیامدهای افشاگری‌های اسنودن را درباره سیاست امنیتی آمریکا در فضای اینترنت درنظر بگیرید. تا همین اواخر، مقامات آمریکا درباره توانمندی‌های تهاجمی کشورشان در فضای اینترنت صحبت نمی‌کردند و در عوض بر راهبردهای خود برای دفاع کردن در برابر حملات خارجی‌ها تأکید می‌کردند. در عین حال، هشدارهای مستقیمی درباره عملیات چینی‌ها در هک کردن شبکه‌ها و اثر آن بر روابط چین و آمریکا داده‌اند. اما ایالات متحده به‌طور پنهانی به کامپیوترهای چین- و دیگر دشمنان- حمله کرده است. دولت آمریکا بی‌سر و صدا میلیاردها دلار صرف ایجاد کردن توانمندی تهاجمی و نیز ظرفیت‌های تدافعی در فضای اینترنت کرده است.

اسنودن تأیید کرد که ارتش آمریکا نه فقط کامپیوترهای ارتش چین بلکه کامپیوترهای متعلق به شرکت‌های موبایل‌سازی چین و معتبرترین دانشگاه آن را هک کرده ‌است. تا پیش از افشاگری‌های اسنودن، بسیاری از کارشناسان از مشارکت دولت آمریکا در هک کردن کامپیوترها در چین آگاه بودند اما واشنگتن می‌توانست به‌طور رسمی این عملیات را انکار کند. مقامات آمریکایی که در معرض انتقاد جدی نبودند، می‌خواستند برنامه تبلیغاتی گسترده‌ای را برای فشار آوردن به چین به‌منظور کاستن از فعالیت‌های غیرقانونی آن در فضای مجازی آغاز کنند که با تهدید شروع می‌شد و شاید به پیگرد قضایی هکرهای چینی می‌انجامید. با وجود اینکه مقامات چینی می‌دانستند آمریکایی‌ها ریاکارانه عمل می‌کنند، نمی‌خواستند به وضوح در این‌باره صحبت کنند تا از آسیب بیشتر به روابط پیشگیری کنند. اما پس از افشاگری‌های اسنودن منطق پکن عوض شد. چین به ناگهان احساس کرد باید علنا به ریاکاری آمریکا واکنش نشان دهد. هر چه باشد، واشنگتن نمی‌توانست از پکن به‌خاطر انتقاد از رفتار آمریکا که اسناد رسمی دولتی آن را تأیید می‌کرد، ناراحت شود. در واقع این افشاگری‌ها چاره‌ای جز واکنش نشان دادن علنی برای چین باقی نگذاشت. اگر پکن ریاکاری آمریکا را متذکر نمی‌شد، خاموشی آن به ضعف تعبیر می‌شد. از این رو، سخنگوی وزارت دفاع ملی چین گفت این جنجال چهره واقعی و رفتار ریاکارانه آمریکا را در قبال موضوع امنیت در اینترنت نشان داد.

افشاگری‌های منینگ و اسنودن آغازگر دوره‌ جدیدی است که در آن دولت آمریکا دیگر نمی‌تواند به پنهان نگه‌داشتن رفتارهای پنهانی خود امید داشته باشد. صدها هزار نفر از آمریکایی‌ها امروز به اسناد طبقه‌بندی‌شده‌ای دسترسی دارند که اگر در اختیار همگان قرار بگیرد، باعث سرافکندگی این کشور می‌شود. همانطور که افشاگری‌های اخیر نشان می‌دهد، در عصر دوربین‌، تلفن همراه و حافظه فلش، حتی سختگیرانه‌ترین قوانین و تنبیه‌ها از درز کردن این اطلاعات پیشگیری نخواهد کرد. در نتیجه، واشنگتن با آنچه فروپاشی فزاینده ریاکاری توصیف می‌شود، روبه‌رو است؛ یعنی کاهش چشمگیر توان کشور برای حرکت کردن بین خواسته‌های بیان‌شده و پیگیری منافع شخصی که گاه به پلیدی می‌گراید. دولت آمریکا، دوستان و دشمنان آن دیگر نمی‌توانند جنبه تاریک سیاست خارجی آمریکا را انکار کنند و باید مستقیما با آن مواجه شوند.

تطابق عمل با حرف، حرف با عمل

فروپاشی ریاکاری گزینه‌های نامطلوبی را فراروی آمریکا قرار داده است. به هر حال، سیاست و شعار آن باید به یکدیگر نزدیک شود. راحت‌ترین راه برای دولت آمریکا این است که کلا از شعار ریاکارانه دست بردارد و به اهداف خودخواهانه بسیاری از اقدامات خود اذعان کند. اگر واشنگتن از قبل سیاست‌های خود را اعلام می‌کرد، افشاگری‌ها کمتر باعث سرافکندگی آن- و کمتر آسیب‌زا- می‌شد. در واقع، آمریکا باید از نحوه برخورد چین و روسیه یاد بگیرد. این کشورها به جای آنکه چارچوب رفتار خود را بر حسب خیر مشترک معین کنند، هر آنچه را ناقض استقلال ملی و حق خود برای پیگیری منافع‌شان تشخیص دهد، تقبیح می‌کنند.

واشنگتن هم می‌تواند همین کار را بکند و در عین حال به مجازات کردن افشاگران با محکومیت‌های حبس سنگین و تهدید کردن کشورهایی که به آنها پناه دهند، ادامه دهد. در سیاست بین‌الملل، آرمان‌ها و منافع اغلب با هم تضاد پیدا می‌کنند اما دولت آمریکا مسلما می‌تواند برخی از رفتارهای ریاکارانه بکاهد بدون آنکه امنیت ملی خود را به مخاطره بیندازد. می‌توان از پنهان‌کاری به‌عنوان ابزاری در دمکراسی دفاع کرد. قبولاندن ریاکاری عریان دشوارتر است. رأی‌دهندگان می‌پذیرند که نمی‌توانند هر آنچه را دولتشان انجام می‌دهد، بدانند اما دوست ندارند که به آنان دروغ بگویند. اگر آمریکا بخواهد از اتکای خطرناک به سخنان دوگانه بکاهد، باید تسلیم نظارت واقعی و بحث دمکراتیک و باز درباره سیاست‌های خود شود. عصر ریاکاری آسان به پایان رسیده است.

کد خبر 239732

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز