جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۲ - ۲۰:۰۰
۰ نفر

عبدالله آلبوغبیش: در گرماگرم تحولات و تغییرات گسترده‌ای که کشورهای عرب خاورمیانه را در ۲سال گذشته فراگرفت، عربستان سعودی یکی از معدود کشورهایی بود که دچار تغییرات بنیادی نشد.

آیا اوضاع داخلی عربستان چنان بر وفق مراد است که ملت آن نیاز به تغییر و دگرگونی بنیادی در ساختار حکومتی خود نمی‌بیند؟ آیا اوضاع در حوزه‌های سیاست داخلی، اقتصادی و اجتماعی از چنان سطح مطلوبی برخوردار است که حاکمیت عربستان را در برابر توفان‌های عربی اخیر واکسینه کرد؟ آیا شهروندان عربستانی تمایلی به اعتراض و تظاهرات ندارند؟ درسایه منابع مالی حاصل از ذخایر نفتی و گازی، انتظار آن است که نوعی رفاه اجتماعی و اقتصادی در عربستان برقرار باشد، اما این کشور برخلاف تصور عمومی چندان هم آرام نیست و تحولات و دگرگونی‌های زیرپوستی و درونی عربستان درنگ‌انگیز است.

اگر از رویارویی‌ها و تقابلات میان شاهزادگان حاکم عربستان بر سر قدرت و جانشینی پادشاه یا به‌دست گرفتن ولایتعهدی یا حتی به‌دست گرفتن امارت یکی از استان‌ها بگذریم و بدین‌ترتیب از سطوح و لایه‌های قدرت اندکی پایین آییم، به تضادها و رویارویی‌های لایه‌های اجتماعی با لایه‌های قدرت می‌رسیم که در آن نوعی چالش پنهان میان جامعه و حاکمیت برقرار است. این چالش ناپیدا را می‌توان در نمودهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ملاحظه کرد. آیا این امر مسئله جدیدی است؟

حقیقت آن است که مجراهای رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی در این کشور چندان محکم بسته شده که نفوذ به ماورای آن دشوار می‌نماید و رسانه‌های خبری وابسته به عربستان در وجوه دیداری و نوشتاری‌اش (العربیه، الشرق الاوسط و الحیاه) هرچند خوشرنگ و لعاب می‌نمایند، صرفا ظاهرآرایند و از درون جامعه عربستان خبری نمی‌دهند. نخستین نمود تضاد جامعه‌ای - حاکمیتی در سیاست نمود می‌یابد؛ خاندانی واحد تحت نام سعودی قدرت را قبضه کرده و قائل به تقسیم قدرت و شراکت‌دادن طبقه بورژوا یا تحصیلکرده در قدرت نیست.

از این رو، گروه‌های اصلاح‌طلبی عربستانی همواره زیر ذره‌بین‌هستند. نخبگان سیاسی در این کشور، در سایه تحولات خاورمیانه عربی فعالیت‌های خود را گسترش بخشیدند و کوشیدند از طریق سایت‌های ارتباط جمعی بخشی از پیام خود را جهانی کنند و برخی لایه‌های پنهان خفقان سیاسی را آشکار سازند اما این امر به‌علت مهار رسانه‌ای عربستان، کارگر نیفتاده است. با وجود این، همچنان نخبگان سیاسی داخلی و خارجی عربستانی در این گستره همچنان فعالند.

نمود دیگری از مشکلات سیاسی داخلی با شیعیان است که حاکمیت از دریچه‌ای مذهبی بدانها می‌نگرد و از این رو، نه‌تنها از نظر سیاسی هیچ نقشی در ساختارهای پایین‌تر قدرت دخیل نیستند بلکه از نظر اقتصادی هم در سطح پایین‌‌تری نسبت به دیگر مناطق قرار گرفته‌اند. همزمان با اعتراضات گسترده در جهان عرب، در این منطقه از عربستان هم اعتراضاتی صورت گرفت که چندین قربانی را هم در پی داشت اما حاکمیت از رهگذر سکوت خبری داخلی و منطقه‌ای توانسته است این موضوع را تا حدودی مهار سازد.

کمرنگ بودن نقش زنان در سطوح تصمیم‌گیری کشور و بازداشت‌های بی‌محاکمه معترضان سیاسی و تظاهرات‌های پراکنده در نتیجه این امر هم، مزید بر علت است. در حوزه اقتصادی و اجتماعی هم بیکاری یکی از چالش‌های فراروی حاکمیت است که فاصله حاکمیت و مردم را عمیق‌تر کرده است. شاید یکی از علل بنیادین این امر با وجود ثروت‌های کلان حاصل از نفت، توزیع ناعادلانه ثروت در میان طبقات اجتماعی است. برخی مناطق به‌علت متهم‌شدن به جانبداری از القاعده و برخی دیگر به‌علت شیعه‌بودن از این ثروت بی‌بهره‌اند. وجود نیروی کار خارجی جایگزین نیروی کار داخلی هم باعث بیکاری گسترده در عربستان شده است.

اما مهم‌ترین چالش فراروی حاکمیت عربستان در آینده نزدیک، نسل جوان تحصیلکرده‌ای است که می‌تواند سبب‌ساز بحرانی مانند بحران تونس باشد که به انقلاب تحصیلکردگان موسوم شد. این نیروی کار تحصیلکرده به‌علت نبود نقشه راهی برای هدایت اقتصادی‌اش همچنان بیکار مانده و به مثابه بمبی ساعتی در عربستان تلقی می‌شود.

کد خبر 238042
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز