پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۶:۴۹
۰ نفر

شعر> نیره‌سادات هاشمی: پرنده می‌خواست

پرنده

                     مثل یک برگ

بروید

سبز و تازه باشد

و یا کنار درخت چون رود

 پر از خروش و امیدواری

پر از نفس‌های سنگ وماهی

بگسترد دست‌های خود را...

پرنده می‌خواست...

*

بهار طی شد

و رودخانه

شبیه یک جوی مختصر شد

درخت لب‌تشنه، برگ‌هایش

یکی‌یکی زرد و زردتر شد

*

پرنده دلگیر شد و تنها

اگرچه بالش بزرگ‌تر شد

پرنده پر زد به سوی فردا

پرنده هم عاشق سفر شد

*

پرنده می‌خواست پرنده باشد

پرنده پر زد

پرنده‌تر شد

 

همشهری، دوچرخه‌ی شماره‌ی ۷۱۵

تصویرگری: سارا عصاره

کد خبر 231563
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز