سیدحسین امامی: بیش از 30سال از پیروزی انقلاب اسلامی با تجلی کارآمدی دین در اداره امور اجتماعی و دنیا و آخرت مردم می‌گذرد.

امام خمینی ره

 موضوع کارآمدی دین که از مباحث اساسی در حوزه اندیشه سیاسی اسلام است می‌تواند سرآغاز رفع معضلات جهان و کشورهای اسلامی و کشور ما باشد. ازجمله پرسش‌های مطروحه در این حوزه دلایل نیاز انسان به دین و گستره فراگیری اداره جامعه توسط دین و دیگر موضوعاتی است که ذیل پرسش از کارآمدی دین در اداره امروز جامعه اسلامی باید به بحث و کنکاش گذاشته شود. از این‌رو در آستانه سالگرد رحلت قائد کبیر انقلاب و همینطور قیام 15خرداد تصمیم گرفتیم که با بررسی این موضوع در اندیشه یکی از بزرگ‌ترین رهبران جهان که علم سرافرازی و کارآمدی دین در اداره امور کشور در دنیای معاصر به رعنایی تلاش ایشان وابسته بوده است، پرسش خود درباره تبیین کارآمدی دین در اداره جامعه از نظر امام‌خمینی(ره) را با اساتید حوزه و دانشگاه مطرح کنیم و نتیجه این اقتراح اکنون پیشاروی شماست.

دکتر محمد فنایی‌اشکوری

اعتقاد به کارآمدی دین با قاطعیت
نظر امام‌خمینی(ره) در زمینه کارآمدی دین، شاخص و برجسته هستند و با قاطعیت اعتقاد به کارآمدی دین دارند. هم به لحاظ نظری و تئوریک، به آن رسیدند و بیان کردند و هم در عمل کوشش کردند که آن ‌را محقق کنند و در تحقق آن به نتایج درخشانی رسیدند. در واقع کارآمدی دین بود که انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی را به‌وجود آورد و پیروز کرد و نظام 2500ساله که مورد حمایت مستکبران شرق و غرب بود را سرنگون و نظام اسلامی بی‌سابقه‌ای را تأسیس کرد که به‌رغم همه دشمنی‌ها، مخالفت‌ها و توطئه‌ها، این نظام با آن معماری ستبر و حکیمانه‌ای که امام‌خمینی(ره) داشتند بیش از 30سال است که با موفقیت البته با سختی‌ها، تلخی‌ها و چالش‌ها راه خودش را دنبال می‌کند. همه اینها مؤیدی است بر این باور که امام‌خمینی(ره) دین را در اداره حکومت و جامعه کارآمد می‌داند، منتها شرط کارآمدی دین این است که دینداران و عالمان دین، کارآمدی را تدوین و ترسیم کنند؛ یعنی قدم اول در این راه تهیه قانون اساسی بود که این کار صورت گرفته است.

چالشی که امروزه محققان و پژوهشگران در پیش دارند این است که علوم و اندیشه‌هایی که اداره جامعه به شکل اسلامی به آنها متکی است را طراحی کنند و توسعه دهند؛ در واقع همان تأسیس یا تکمیل علوم انسانی اسلامی یا اسلامی‌سازی‌ علوم انسانی است. در واقع این مکانیسم و راهکار کارآمدی است. کارآمدی که به‌صورت معجزه‌آسا صورت نمی‌گیرد، در واقع بخش نرم‌افزاری و تئوریک آن، تدوین و تهیه همین مبانی و اصول و چیزهایی است که تحت عنوان علوم انسانی اسلامی از آن یاد می‌کنیم.

آیت‌الله محسن غرویان

شرط بقای دین
وقتی گفته می‌شود کارآمدی دین، به‌دنبال این هستیم که پاسخ سؤالات دینی خود را از دین موردنظر اخذ کنیم. سؤالات و نیازهایی که مطرح می‌کنیم حوزه‌های مختلفی دارد و سؤالات دینی مثلا در حوزه سیاست، در حوزه اقتصاد، در مورد مسائل حقوقی، در مورد مسائل تربیتی و خانوادگی و... را شامل می‌شود. حوزه‌های زندگی بشر متعدد است. در هر یک از این حوزه‌ها سؤالات بسیار فراوانی مطرح است. بخشی از سؤالات، دینی است ولی بخشی از سؤالات، صرفا دینی نیست؛ مثلا در فیزیک با یکسری سؤالات مواجهیم که اکنون برای بشر لازم است که پاسخ داده شود اما همه سؤالات فیزیک، دینی نیست. منظور از سؤالات دینی، سؤالاتی است که با فکر و اندیشه و گاه اعتقادات نسبت به مبدأ و معاد مرتبط و به‌اصطلاح سؤالات ایدئولوژیک است؛ بنابراین معنای کارآمدی دین این است که بتواند سؤالاتی را که رنگ و صبغه مذهبی و ایدئولوژیک دارند در حوزه‌های مختلف مثل فیزیک، شیمی، علوم انسانی، فلسفه، حقوق، جامعه‌شناسی، روانشناسی، سیاست، اقتصاد و... پاسخ دهد؛ به‌عبارتی می‌توان گفت که کارآمدی دین عبارت است از پاسخگو بودن دین در برابر نیازهای امروزین و سؤال‌های عصری بشر امروز.

ما اسلام را دین جامع و جهانی و برای همه انسان‌ها می‌دانیم؛ بنابراین تعریف و تقریر ما از اسلام هم باید به‌گونه‌ای باشد که شامل بیشترین حد ممکن از انسان‌ها شود. قرائت‌های ما از دین و نوع معرفی و تفسیر ما از دین بسیار متفاوت است. برخی اسلام را طوری خشن و خشک معرفی می‌کنند که بسیاری از انسان‌ها از آن فرار کرده و از دایره دین می‌گریزند و خارج می‌شوند و علاقه‌ای به دین و تدین پیدا نمی‌کنند ولی کارآمدی دین و حد اعتدال اقتضا می‌کند که تفسیر و قرائت از دین به‌گونه‌ای باشد که در آن نوعی انعطاف، تسامح و تساهل وجود داشته باشد که همان معنای اعتدال است که افراد تنفر پیدا نکنند و متنفر نشوند.

در روایات هم آمده ؛«شریعت پیغمبر اسلام(ص)، شریعت و دینی است که مسامحه و تسامح و تساهل در آن وجود دارد.» البته منظور از تسامح و تساهل در اینجا تساهل و تسامح به‌معنای منفی نیست بلکه به‌معنای اعتدال و میانه‌روی و سبک تفسیر کردن است تا انسان‌ها از دین گریزان نشوند.اگر ادعای ما این است که اسلام برای همه بشریت آمده و می‌تواند کارآمدی داشته و مفید باشد و می‌‌خواهیم سبک زندگی براساس اسلام را با توجه به نیازهای جدید پیگیری کنیم امروز نیاز داریم نگاه معتدلی به اسلام داشته باشیم و تفسیری که از اسلام ارائه می‌دهیم و اسلامی که معرفی می‌کنیم کارآمدی دین را نشان دهد.

اسلام نازل شده تا در زندگی عینی و خارجی انسان‌ها حضور داشته باشد. بعضی از معرفی‌هایی که از اسلام صورت می‌گیرد فقط در موزه‌ها یافت می‌شود و حضور خارجی و کارآمدی بالفعل در زندگی انسان‌ها ندارد، درحالی‌که اسلام دین زندگی است و ظهور کرده تا بشر را در متن واقعیات عینی و خارجی هدایت کند و از این جهت آن اصول اساسی که در اسلام وجود دارد، کارآمدی و عقلانیت و اعتدال را کاملا لحاظ کرده است. اسلام در مورد عباداتی مانند نماز و روزه و احکام معاملات و قضاوت‌ها و دادوستدها و همه شئون مختلف انسان، حکم و نظر دارد. اگر دقت کنیم مشاهده می‌کنیم اینها برای این است که جنبه‌ای از نیازها و حاجات بشر را برطرف کنند؛ بنابراین اگر اسلام بخواهد جاودانه و زنده باشد باید کارآمدی داشته باشد والا دینی که کارآمدی و عقلانیت و اعتدال در آن نباشد فانی می‌شود و از بین می‌رود.

دکتر مصطفی عباسی مقدم

نقش والای مردم
قطعا یکی از مهم‌ترین دیدگاه‌های راهبردی که امام‌خمینی(ره) داشتند درباره دخالت دین در اداره حکومت و جامعه بود، درحالی‌که بسیاری از علما و مراجع و فقهای مسلمان اعتقاد جدی به دخالت دین در امور سیاسی- اجتماعی جامعه نداشتند. یکی از شاخص‌ترین دیدگاه‌های امام(ره) درباره اعتقاد و ایمان راسخ به توانمندی دین در اداره جامعه بود البته قبل از امام(ره) کسانی از علما بودند که در برخی از مسائل معتقد به دیدگاه فقیهانه در اداره امور جامعه و دخالت اجتهاد و فقه در بخشی از امور جامعه بودند؛ مثل امور حسبیه و امور قضایی و حل مسائل بین مردم؛ یعنی جنبه قضایی و اداره امور خیلی جزئی و فرعی در جامعه را درنظر داشتند، نه مسائل کلان سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که معمولا حکومت‌ها انجام می‌دهند.

مهم‌ترین دیدگاه امام(ره) این بود که هم می‌توان و هم باید دین در متن جامعه حاضر و ناظر باشد و در همه صحنه‌ها چه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... و حتی جهانی این مسئله صادق است و این اعتقاد را در قالب نظریه ولایت فقیه عرضه کردند. ما باید از منظر اداره امور جامعه و دخالت دین در تدبیر اجتماع و تدبیر امت، به موضوع ولایت فقیه نگاه کنیم نه دیدگاه ‌حاکمیت فردی . متأسفانه در فضای سیاسی کشور ما در طول یک دهه گذشته این مشکل وجود دارد که ورود به بحث ولایت فقیه از منظر فرد حاکم بوده است اما واقعیت این است که ما باید از منظر توانمندی و کارآمدی دین در عرصه اداره جامعه به موضوع ولایت فقیه نگاه کنیم؛ یعنی فقط ولی فقیه را نبینیم بلکه ولایت فقیه را به‌عنوان نظام و سامانه مطمئن که آموزه‌های دینی به ما یاد دادند، نگاه کنیم؛ نه به‌عنوان اینکه چه‌کسی را حاکم می‌کند و چه‌کسی را از حکومت بازمی‌دارد.

بر این اساس امام‌خمینی(ره) معتقد بودند که دین می‌تواند در تمام شئون جامعه از طریق نظریه اجتهادی و ولایت فقه و فقاهت، همه عرصه‌ها را ساماندهی و تدبیر کند؛ البته این به این معنا نیست که از نظام دینی، نظام تک‌قطبی یا تک‌ساحتی بسازد بلکه در این نظام اعتقادی و برخاسته از فقه دینی و نظام برخاسته از آموزه‌های قرآن و عترت، مردم و آحاد جامعه نقش بسیار جدی دارند. امام‌خمینی(ره) در عین حال که به حاکمیت ‌الله و حاکمیت قرآن و سنت بر امور و مناسبات جامعه تأکید فراوان دارند و آن‌ را مرجع اتخاذ احکام می‌دانند، در عین حال به نقش آحاد جامعه در این اداره جمعی اعتقاد دارند؛ یعنی چه در عرصه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و چه در عرصه‌های دیگر، اعتقاد دارند که اراده الهی و تحقق حکومت الهی از طریق آحاد مردم ممکن است؛ یعنی نمی‌توان حکومت دینی را به مردم دیکته کرد. همانطور که اعتقاد دینی قابل دیکته‌شدن به مردم نیست و خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید «وَمَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا» و یا «لَسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ» همانطور که در عرصه اعتقادی و دینی، پیامبر و هر حاکمی مسلط بر مردم نیست و خود مردم باید هدایت را بپذیرند و اعتقادات صحیحی را درک کنندو آنگاه بپذیرند، در عرصه حاکمیت دینی در بستر اجتماع هم حاکمیت دین با انتخاب مردم باید شکل گیرد و وظیفه علمای دینی این است که مردم را در این زمینه ارشاد و با علم خود آنها را در این زمینه توجیه کنند و در نهایت انتخاب نهایی با مردم است که چه نظاماتی براساس دین شکل گیرد و چه افرادی توانایی بهتری در تحقق آن اصول، مبادی و مبانی دارند.

امام‌خمینی(ره) در منطق خود در رابطه با سیاست و دیانتی که عین هم می‌داند، نقش والایی برای مردم قائل است و حضور مردم را نه‌صوری بلکه حضوری واقعی می‌داند و این برخاسته از الگوگیری‌ای است که امام‌خمینی(ره) از حکومت علوی دارند و اینکه امام علی(ع) تا زمانی که مردم به ایشان اقبالی نشان ندادند و او را برای حاکمیت ظاهری برای جامعه نپذیرفتند، ورود پیدا نکردند و در واقع امام‌علی(ع) بعد از نصب الهی به‌عنوان امام، به‌دنبال پذیرش عامه بودند. در واقع ردای خلافت برای امام‌علی(ع) وقتی تحقق پیدا می‌کند که مردم به سراغش بیایند و حاکمیت ظاهری او را بپذیرند و امام‌خمینی(ره) بر این منظر و منطق رجوع به آرای عمومی را جدی می‌داند؛ حتی در مواردی که مخالف نظر شخصی خودشان است، آراء عمومی را می‌پذیرند و این بسیار نکته کلیدی است که ما در سیره امام‌خمینی(ره) می‌بینیم.

امام‌خمینی(ره) کاملا به کارآمدی دین در اداره جامعه معتقد بودند و امیدواریم هرچه از عمر جمهوری اسلامی می‌گذرد و تجارب جدیدی به‌دست می‌آوریم، این تفکر که تفکر اسلام ناب محمدی(ص) است، چه در جامعه ما و چه ‌در سطح جهان تبلور پیدا کند و عملکرد ما به‌عنوان جامعه اسلامی‌ (چه مردم و چه حکومت) به‌گونه‌ای باشد که این تجربه و این دیدگاه حقانیتش را بیش از پیش ثابت کند.

حجت‌الاسلام ابوالقاسم علیدوست

حضور حداکثری دین
‌در رابطه با موضوع کارآمدی دین، چند نظر پرطرفدار وجود دارد: نظر اول این است که اصولا دین برای اداره امور جامعه به‌معنای زندگی دنیایی مردم و اداره مردم در زندگی دنیایی نازل نشده است تا بگوییم که کارآمد است یا نیست؟ براساس این نظر، دین، پیام توحیدی، معنوی و انسانی دارد و اداره جامعه را به خردجمعی مردم واگذار کرده است که معمولا در ادبیات معاصر به اندیشه حداقلی و من در فقه و حقوق به اندیشه انحصار، یعنی کناره‌گیری دین از ساحت زندگی تعبیر می‌کنم. در میان دانشمندان اسلام‌شناس و افراد مطلع، این اندیشه، اندیشه‌ای غریب و کم‌طرفداری است ولی در سطح دنیا و در میان روشنفکران و کسانی که مطالعاتی در حوزه دین دارند، طرفداران زیادی دارد.

اندیشه دوم عکس این اندیشه است که اندیشه حداکثری و شمولی نامیده می‌شود که معتقد است فلسفه وجود‌ی‌ دین، افزون بر پیام توحیدی و اخلاقی است که علاوه بر آخرت مردم، برای اداره امور جامعه هم نازل شده است و اگر نتواند جامعه را اداره کند واقعا یا اداره، اداره نیست و نام آن ‌را به اشتباه اداره امور گذاشته‌اند و یا آن دین ناقص نازل شده است. روشن است که عموم اندیشمندان مسلمان و عالمان دین، ازجمله امام‌خمینی(ره) اندیشه حداکثری را قبول دارند.

اندیشه سوم نیز حد وسط 2 اندیشه پیشین بوده که معتقد است دین برای اداره امور جامعه آمده و فقط خطوط کلی و سیاست‌های بنیادین را ترسیم می‌کند ولی مطلقا وارد جزئیات نمی‌شود؛توصیه می‌کند که ستم نکنید و ستم را نپذیرید، اما اگر خواسته باشد در جزئیات وارد شود، امکان ندارد.

بنده به اندیشه حداکثری معتقد هستم. قطعا امام(ره) همین اندیشه را داشت و عموم اندیشمندان متخصص و ویژه دان اسلامی این اندیشه را دارند. لکن واضح است اعتقاد به کارآمدی دین در اداره امور جامعه و اندیشه حداکثری داشتن به این معنا نیست که ما شیوه‌های اجرایی را داخل دین بیاوریم. حضرت امام‌خمینی(ره) تعبیری دارند که از مجلس و نمایندگان مجلس به مجلس برنامه‌ریز و نمایندگان برنامه‌ریز تعبیر می‌کنند. وقتی ایشان وارد حوزه‌هایی مثل مجلس می‌شوند آنها را شیوه‌های اجرایی می‌دانند که نوع خاص آن‌ را دین نظر ندارد. از همین‌جا پی می‌بریم که می‌توان اندیشه حداکثری داشت، آنگونه که امام(ره) داشتند و در عین حال بخشی از اداره امور جامعه را به‌عنوان شیوه‌های اجرایی به خرد جمعی وانهاد، بدون اینکه مشکلی پیش بیاید. با 2 مثال بیشتر توضیح می‌دهم؛ ما گاهی معتقد می‌شویم که اسلام علم اقتصاد دارد، درصورتی که این اعتقاد درست نیست. علم اقتصاد، دانشی است که علم او را تأمین می‌کند اما دین، مذهب اقتصادی دارد. یا علم سیاست، شیوه‌های اجرایی را ترسیم می‌کند ولی مذهب سیاسی جزو دین است، لذا امام (ره) در عین اینکه اندیشه حداکثری و شمول‌گراست و کارآمدی را در حد شمول می‌پذیرد اما یکسری موارد را هم به نام شیوه‌های اجرایی تقسیم می‌کند.

چون محور سؤال نظر امام‌خمینی(ره) بود، عرض می‌کنم که امام‌خمینی(ره) با نگاه کارآمدی دین در اداره امور جامعه، وقتی به فقه می‌رسد روی 2 نکته تأکید می‌کند؛ نکته اول حفظ هنجارهای شناخته‌شده اجتهاد در اجتهاد است. ایشان به هیچ وجه فقه ژورنالیستی و هنجار‌شکن را قبول نمی‌کنند لذا می‌بینید که بر حفظ فقه جواهری تأکید می‌کند. فقه جواهری، یعنی فقه منضبط، فقه حافظ هنجارهای اجتهادی. اما از آن طرف، چون به کارآمدی معتقد هستند و می‌دانند وقتی فقه وارد می‌شود باید تحولات را مطمح نظر قرار دهد، بحث عنصر زمان و مکان را در اجتهاد مطرح می‌کنند؛ آنچه امروزه از آن به فقه پایا، یعنی حافظ پایه‌ها، بنیان‌ها، هنجارها و فقه پویا تعبیر می‌کند؛ یعنی به تعبیر امام‌عصر(عج) ناظر به حوادث واقعه و پاسخگوی حوادث واقعه است. بنابراین نظر امام کارآمدی دین است و مبنای او اندیشه شمول‌گرا و راهکار او هم این است که چون فقه بیشتر برای اداره امور جامعه درگیر می‌شود، از یک سو باید حافظ هنجارها باشد و از طرف دیگر باید عنصر زمان و مکان را که در‌واقع کنایه از اقتضائات روز است، مورد نظر قرار دهد.

کد خبر 217228

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز