روزبه کمالی: ثاری که درباره موضوع‌های حساسیت‌برانگیز یا تا حدودی حساسیت‌برانگیز ساخته می‌شوند، با این خطر مواجهند که وزن سوژه چندان بر آنها سنگینی کند که فرصت درام‌پردازی نداشته باشند.

سینما - فیلم آینه های روبه رو

 مثلا فیلمنامه‌نویس و یا کارگردان مقهور موضوع شود، یا خیال کند که به صرف انتخاب یک سوژه جذاب بقیه معیارهای دراماتیک خودبه‌خود رعایت خواهد شد. به‌نظرم هم تلاش فیلمنامه‌نویس «آینه‌های روبه‌رو» برای درام‌پردازی و خلق شخصیت مشهود و ارزشمند است و هم تاحدودی قبول دارم که در جامعه ما، به سبب وجود برخی محدودیت‌ها، صرف پرداختن به زندگی یک فرد با بیماری خاص- فارغ از معیارهای دراماتیک- به‌خودی خود می‌تواند یک ارزش به شمار آید. تلاش من این است که با طرح پرسش‌هایم بابی در هم سخنی و هم‌اندیشی درباره این اثر بگشایم.

به‌احتمال بسیار زیاد، تفاوت است بین اینکه با آگاهی از این واقعیت که «آینه‌ها...» به مشکلات آدمی با بیماری خاص (ادی/ آدینه) می‌پردازد به تماشای آن بنشینید، یا بدون اطلاع از آن. من پیش از دیدن این اثر می‌دانستم که ماجراهای یک بیمار خاص را خواهم دید؛ به همین سبب، و فارغ از ارزش داوری، آغاز داستان از جایی دیگر و با آدمی دیگر (رعنا) مرا متعجب کرد. حالا اگر بخواهم سعی کنم خودم را به جای فردی بگذارم که بدون این پیش آگاهی فیلم را تماشا می‌کند، به‌نظرم می‌آید که در هنگام مشاهده «آینه‌ها...»- از این جهت که با مشکلات یک فرد با بیماری خاص روبه‌رو می‌شوم - به‌احتمال زیاد غافلگیر خواهم شد. جالب است که در خلاصه چند خطی فیلم منتشرشده در سایت‌ها ماجرا اینگونه روایت شده است: «رعنا و آدینه دو زن جوان از دو موقعیت کاملا متفاوت خانوادگی و اجتماعی، بر اثر حادثه‌ای با هم مواجه و همسفر می‌شوند...» یعنی در خلاصه داستان جنسیت ادی/ آدینه که محل ابهام و نزاع- به مثابه یکی از نیروهای تولیدکننده کشمکش- در فیلمنامه است، به‌صورت قطعی زن تلقی شده است. جالب توجه است که تحمیل این جنسیت در خلاصه داستان به او- که به‌احتمال زیاد با نظر فیلمنامه نویس و کارگردان بوده - هم جهت است با اجبار پدر/ جامعه در فیلم. نمی‌دانم این تغییر واقعیت داستانی تنها به سبب حفظ جذابیت فیلم بوده، یا خط قرمزها نیز تأثیرگذار بوده است.

همانطور که گفته شد از جنبه کشش افزایی، خواندن این خلاصه نسبتا عادی- در برابر داستان واقعی فیلم- مخاطب را در رویارویی با موضوع حساسیت زای آن بی‌دفاع می‌گذارد به‌گونه‌ای که مواجهه با ماجرای زندگی ادی/ آدینه برایش غیرمنتظره‌تر می‌شود. انتظار تماشاگر به سمتی دیگر متوجه می‌شود و در عمل داستان او را به سویی دیگر پرتاب می‌کند. برای من- که پیش آگاهی داشتم- چندان توجیه‌پذیر نیست که چرا داستان با رعنا شروع می‌شود، درحالی‌که برگ برنده فیلم و خصوصیتی که آن را از نمونه‌های دیگر متفاوت و برجسته‌تر می‌سازد حضور ادی/ آدینه و ویژگی منحصر به فرد اوست. متوجه منظورم می‌شوید؟ انگار چیزی را می‌دانیم، اما به روی خود نمی‌آوریم. روشن است که بخش مهمی از جذابیت آینه‌های روبه‌رو به سبب ویژگی‌های خاص موضوع آن است. اما فیلمنامه نویسان از جایی دیگر شروع کرده‌اند. دلایل دراماتیک نفر دوم بودن ادی/ آدینه چیست؟ برای من صحنه‌های تا پیش از حضور او زاید بود ؛ درست‌تر آن بود که رعنا به او اضافه شود.

برای نتیجه‌گیری یک‌بار دیگر برخی از آن مطالب اصلی را که گفتیم مرور کنیم. جذابیت اصلی فیلم زندگی ادی/ آدینه در جایگاه یک فرد با بیماری خاص است. در خلاصه داستان به این موضوع اشاره نشده. فیلم هم با رعنا به مثابه شخصیت اول آغاز می‌کند، درحالی‌که از جنبه تماتیک ادی /آدینه شخصیت اصلی است. دلیل این تعویق چیست؟ آیا قرار است ادی/ آدینه و مسئله‌اش و موضوع حساسیت‌برانگیز فیلم پشت زندگی رعنا و زندگی موجه‌تر او پنهان شود؟ فکر می‌کنم در بیان مشکلات ادی /آدینه نیز باز همین مخفی‌کاری قابل تشخیص است. سرکشی‌های ادی/ آدینه در برابر خانواده و جامعه می‌تواند همسنگ عصیان یک جوانِ تحت فشار تلقی شود، درحالی‌که رنج درونی او قاعدتا باید بسی بیشتر باشد. فکر می‌کنم مشکل از آنجا آغاز می‌شود که بسیاری از رویارویی‌ها و مواجهه‌های ادی/ آدینه با تنهایی‌هایش با خودش، کشف‌هایش از روحش- بنا به مصلحت یا محدودیت یا سلیقه دراماتیک سازندگان- پنهان مانده است.

کد خبر 191112

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز