گروه ادب و هنر- ندا انتظامی: این روزها سالن اصلی تئاتر شهر، شاهد اجرای نمایش ‌های «خدای کشتار» و «راهزنان» به کارگردانی و درماتورژی علیرضا کوشک جلالی است.

نمایش

 او تاکنون 10اثر نمایشی را در ایران و چندین نمایش دیگر را در آلمان و جشنواره‌های متعدد اجرا کرده است. این دو نمایش با فضای متفاوت از دو نمایشنامه نویس معاصر و کلاسیک با کارگردانی او توانسته مخاطبان را راضی نگه دارد. نمایش خدای کشتار براساس نمایشنامه یاسمینا رضا با بازی لادن مستوفی، سیما تیرانداز، رضا مولایی و اشکان خطیبی و نمایش راهزنان براساس نمایشنامه‌ای از شیلر با بازی محسن حسینی و جمعی از هنرمندان جوان روی صحنه است.

  • شاهد دو کار متفاوت از شما هستیم که هم در کارگردانی و هم در موضوع فضای متفاوتی را می‌طلبد.

11سال پیش هم با دو کار متفاوت وارد ایران شدم؛ اجرای نمایش «مسخ» اثر کافکا که اثری پرفورمنس بود و بدون کلام و همراه با موسیقی بود و کار ‏«پستچی پابلو نرودا» که اثری شاعرانه و متفاوت با اثر دیگرم بود. همواره دوست داشته‌‌ام در ژانرهای مختلف تئاتری زورآزمایی کنم و خودم را محک بزنم، اما در مورد این دوکار اخیرم باید بگویم زمانی که نمایش راهزنان برای اجرا در سالن اصلی پذیرفته شد، فکر کردم با ایجاد فضای متفاوت می‌توانم مجددا نمایش خدای کشتار را که چند سال پیش آن را اجرا کرده بودم در این سالن اجرا کنم؛ چراکه به‌نظرم این نمایش قابلیت اجرای مجدد را داشت. سال 2006 در آلمان همزمان 60 کارگردان این نمایش را روی صحنه بردند و هنوز هم روی صحنه است؛ چراکه داستان این نمایش نیاز جامعه امروزی است. به همین دلیل فکر کردم در دورانی که گرفتن سالن خیلی سخت است چه خوب است که با طراحی دقیق بتوان دو نمایش را همزمان روی صحنه آورد. البته این کار باعث فشار به گروه و من شد اما توانستیم دو کار را همزمان روی صحنه بیاوریم.

  • به نیاز جامعه اشاره کردید، زمانی که این دو کار را کنار هم می‌گذاریم با دو فضای متفاوت، هم در داستان و هم در کارگردانی مواجه هستیم. با وجود این تفاوت‌ها این نیاز را چگونه تعریف می‌کنید؟

نیاز را براساس محتوای نمایشنامه تعریف می‌کنم. محتوای این دونمایشنامه چیزی بود که من فکر کردم نیاز جامعه امروزی است. اعتراض موضوع اصلی نمایشنامه راهزنان است؛ اعتراضی که ستون فقرات نمایشنامه است. اعتراض یک نسل، یکسری جوان و کسانی که با تمام وجود تنها با قلبی گرم و بدون منطق تنها براساس آمال‌های بشردوستانه، آزادی خواهانه و عاشقانه حرکت می‌کنند. این موجی بود که مدت‌ها در ادبیات آلمان وجود داشت و شیلر نمایشنامه راهزنان را براساس این تم نوشت. انسان‌هایی که به‌دنبال ایده‌آلشان می‌روند و خیلی وقت‌ها هم به‌دلیل غیرمنطقی بودن شکست می‌خورند. این موارد اجتماعی بود که من را برای اجرای این نمایش راغب کرد که البته تغییرات زیادی در نمایشنامه دادم.

  • این تغییرات نمایش را دیدنی می‌کند. به‌عنوان مثال نقش فرانس را شش نفر بازی می‌کنند که برای مخاطب بعدهای مختلف این شخصیت را مطرح می‌کند یا نقش کارل که توسط شش خانم بازی می‌شود.

این نمایش برای نخستین بار است که در ایران اجرا می‌شود. در حقیقت برای من هم ریسک بود. زمانی که مخاطب قصه را بداند، راحت‌تر می‌توان از اینگونه تغییرات ایجاد کرد، اما فکر کردم اگر این نمایشنامه را بخواهم به شکل کلاسیک اجرا کنم حداقل چهار ساعت طول می‌کشد و از سوی دیگر مونولوگ‌ها طولانی است. مثلا مونولوگ فرانس در انتهای صحنه یک بسیار طولانی است که بیانگر درگیری خودش با خودش و ذهنش است. من سعی کردم این را به دیالوگ و مونولوگ دسته‌جمعی تبدیل کنم؛ چراکه فکر کردم مخاطب بیشتر جذب و صحنه فعال می‌شود. مهم این بود که من فکر می‌کردم مونولوگ و دیالوگ شاید برای تماشاگر ایرانی خسته‌کننده باشد.

  • به‌عبارت دیگر تماشاگر را درنظر گرفتید؟

من هرجا نمایشی را اجرا می‌کنم، به این فکر می‌کنم که این نمایش را در چه مقطع زمانی ، در کجا و برای چه تماشاگری اجرا می‌کنم. شاید اگر در آلمان این کار را اجرا می‌کردم به فرم دیگری آن را کار می‌کردم، اما چون این کار برای نخستین بار در ایران اجرا می‌شد، من فکرکردم که این فرم برای تماشاگر جذابیت بیشتری دارد.

  • در نمایش خدای کشتار، چه اجرای قبلی و چه اجرای فعلی، شما از بازیگران معروف و چهره استفاده کرده‌اید و بخشی از بار جذب مخاطب بر دوش بازیگران است، درحالی‌که در نمایش راهزنان کار را به جوان‌ترها سپرده‌اید و بار جذب مخاطب از دوش بازیگرها برداشته و به کارگردانی و نمایشنامه سپرده شده است.

تئاتر بدون بازیگر معنی ندارد و بازیگر یک عنصر دقیق نمایش است. می‌خواستم از دو روش استفاده کنم؛ در یک کار از بازیگرانی که شناخته‌شده هستند استفاده کنم و در کاردوم از کسانی استفاده کنم که تجربه کار در تئاتر را دارند اما چهره‌های شناخته‌شده‌ای نیستند. می‌خواستم زورآزمایی کنم که آیا این توانایی را دارم که سالن اصلی را با نمایشنامه‌ای با این قدرت توسط شیلر که او را شکسپیر آلمانی می‌دانند پر کنم یا نه؟ کار بسیار سختی بود اما نمی‌خواستم به این معروف بشوم که کارهایی که من انجام می‌دهم تنها با چهره‌های شناخته شده روی صحنه رفته‌است. بنابراین نمایشنامه راهزنان را که بسیار هم سنگین بود با بچه‌هایی به صحنه بردم که از قدرت و توانایی بسیاری برخوردار بودند. از سوی دیگر دوست داشتم تجربیات کارگردانی و نوع کاری را که در آلمان یاد گرفته بودم به نسل جوان‌تر منتقل کنم و تبادل تجربه برای من خیلی مهم بود.

  • به خدای کشتار برگردیم. بازیگران این دو اجرا باهم تفاوت کرده‌اند، اما تفاوت چندانی در این دو اجرا نمی‌بینیم. به‌عبارت دیگر باز کارگردانی غالب است.

از آنجا که زمان کمی در اختیار داشتم نمی‌خواستم به هیچ وجه شکل اساسی کار را عوض کنم. البته هر بازیگری تغییراتی را با خودش در کار می‌آورد. من فقط پیشنهاد می‌دهم، یا بازیگر قبول می‌کند یا آن را رد می‌کند تا ما به نتیجه مشترکی برسیم و هر دو از کار راضی باشیم. شاید اگر همان کار را در همان زمان ادامه می‌دادیم، بازهم تماشاگر داشت. الان هم در سالن اصلی با تماشاگر ارتباط خوبی برقرار کرده‌ایم و در چند ا جرای آخر حتی بالکن‌ها پر شده؛ اتفاقی که در سال جدید نیفتاده بود.

کد خبر 188129

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز