جواد جزینی ازجمله نویسندگان فعال در حوزه داستان دفاع‌مقدس است. او علاوه بر نوشتن، همواره به کارهای نظری و پژوهشی و آموزش داستان نیز علاقه داشته و در این زمینه کارهای پژوهشی نیز انجام داده است.

 جزینی حدود یک دهه پیش رئیس هنرستان ادبیات داستانی بود که متأسفانه کمی بعد تعطیل شد. آخرین کتاب جزینی مجموعه «کسی برای قاطر مرده گریه نمی‌کند» شامل داستان‌های جنگی است.

  • آماری درخصوص عنوان‌های کتابی که در حوزه دفاع‌مقدس منتشر شده‌اند در دست دارید؟

آمارها و شواهد موجود نشان می‌دهد که از ابتدای جنگ تاکنون هشت هزار عنوان کتاب در حوزه جنگ منتشر شده اما بیشتر این عناوین مربوط به ادبیات داستانی است که بیش از 95درصد از همین عناوین توسط نهادهای دولتی منتشر شده‌اند.

  • آمارتان دقیق است؟ پژوهشی در این مورد انجام داده‌اید؟

بله من خودم پژوهشی در این خصوص انجام داده‌ام که به پنج سال قبل برمی‌گردد. آمارهایی که درخصوص کتاب‌های منتشر شده ارائه دادم نیز مربوط به همان پژوهش است. پنج درصد باقیمانده که با دخالت مستقیم نهادهای دولتی به بازار کتاب عرضه نشده‌اند نیز توسط مؤسساتی منتشر شده که وابسته به ارگان‌های دولتی بوده یا از نهادهای دولتی تأثیر بسزایی گرفته است.

  • وضعیت تیراژ کتاب‌هایی که توسط نهادهای دولتی منتشر شده‌اند به چه شکل است؟

بیش از 97درصد از کتاب‌های منتشر شده در این حوزه به چاپ دوم نمی‌رسیدند. البته در آن پژوهش به شکل واضح مشخص نشد که خواننده‌ها این کتاب‌ها را نمی‌خوانند و یا از آنها استقبال نمی‌کنند یا اینکه نهادهای دولتی تمایلی به چاپ مجدد ندارند. اما اینطور به‌نظر می‌رسد که نهادهای دولتی بیشتر مایل هستند آمار تولیداتشان را بالا ببرند و روی ارتباط کتاب با مخاطب اصلا فکر نکرده‌اند. بحث دیگر در این حوزه به مدیران دولتی مربوط می‌شود. معمولا زمانی که مدیری سر کار می‌آمد، کارهایی که مدیر قبلی انجام داده بود را قبول نداشته، به همین دلیل حجم زیادی از کتاب‌هایی که در دوره مدیر قبلی منتشر شده بودند، در این دوره دیگر به چاپ دوم نمی‌رسیدند و به همان شکل باقی می‌ماند.

  • در صحبت‌هایتان به مدیران دولتی اشاره کردید. آنها چقدر در این مسئله دخیل هستند؟

بازار نشر ادبیات جنگ آنقدر آشفته است که هر اتفاقی می‌تواند آن ‌را با تزلزل روبه‌رو کند. پیشینه مدیرهای دولتی نیز به شکلی است که بعضی از آنها شایسته و کارشناس حضور در مسند مورد نظر نیستند. جالب است که برای یک کار پیش‌پاافتاده معمولا کسی را انتخاب می‌کنند که کمی به حوزه مورد نظر اشراف داشته باشد، درحالی‌که گاهی در حوزه کتاب شاهد آن هستیم که مدیران، کوچک‌ترین آشنایی‌ای با ادبیات و حوزه ادبی ندارند. متأسفانه مورد دیگری که در حوزه نشر کتاب‌های دولتی به چشم می‌خورد، این است که گاهی پیش می‌آید یک کتاب با سه عنوان مختلف و با همان درونمایه به چاپ می‌رسد و این آفتی است در حوزه ادبیات.

  • به‌نظر شما نقطه ضعفی که در ادبیات دفاع‌مقدس با آن روبه‌رو هستیم، چیست؟

اگر بخواهم به‌صورت تیتر وار و خلاصه در این‌باره صحبت کنم، مهم‌‌ترین مسئله‌ای که منجر به ضعیف شدن آثار ادبیات جنگ ما می‌شود، کارهای موازی، تولیدات شبیه به هم، کم‌تجربگی و حضور نویسندگان کمتر حرفه‌ای در این حوزه است که به تنه ادبیات ما آسیب جدی زده. بسیاری از نویسندگان زمانی که قصد دارند وارد دنیای ادبیات شوند، ترجیح می‌دهند نخستین تجربه نگارش خود را از حوزه جنگ شروع کنند و اینطور به‌نظر می‌آید که دفاع‌مقدس، به میدان تجربه‌آموزی تبدیل شده است تا جایگاهی که نویسندگان باتجربه در آن حضور داشته باشند.

  • با توجه به چیزی که شما می‌گویید، چه دلیلی دارد که همه نویسندگان نوپا تلاش می‌کنند در حوزه جنگ بنویسند؟

دلیل عمده‌اش این است که اگر کسی در حوزه جنگ بنویسد، قطعا نهادهای دولتی و مؤسسه‌های وابسته به دولت از آن استقبال می‌کنند و متأسفانه این مسئله نه‌تنها به رونق نشر کتاب در حوزه جنگ کمک نکرده بلکه باعث‌شده آفت به جان ادبیات جنگ و دفاع‌مقدس بیفتد.

  • ادبیات جنگ ما با ادبیات جنگ در بقیه دنیا چه تفاوتی دارد؟

در ادبیات جنگ هر کشوری و البته کشور ما، جنگ به دو دوره تقسیم می‌شود: دوره اول زمانی است که دشمن حمله می‌کند و در پی آن ماجراهایی پیش می‌آید که تقریبا همه با آن آشنا هستیم. در این مرحله با کسانی روبه‌رو می‌شویم که از مردم و کشورشان در مقابل دشمن دفاع کرده‌اند و از آنجا که مردم لازم است بدانند چه کسانی برای دفاع از آنها جان خودشان را از دست داده‌اند، لازم است ما این مرحله مهم را در ادبیاتمان داشته باشیم. در این دوره نویسندگان می‌توانند در آن آثاری به دلخواه خودشان بنویسند و به معرفی قهرمان‌ها بپردازند. داستان‌هایی که در این زمینه نوشته می‌شوند را آثار «دعوت به مقابله با دشمن» می‌نامیم که ما از آن تحت عنوان ادبیات تسلیمی نام می‌بریم. ادبیات تسلیمی مردم را تشویق به خواندن داستان‌هایی می‌کند که در دوره جنگ رخ داده است.مرحله دوم در این بین، مرحله‌ای است که به آن اصطلاحا «مرحله تحلیلی» می‌گویند؛ مرحله‌ای که در آن جنگ صرفا جنگ نیست بلکه یک وضعیت انسانی تلقی می‌شود؛ اینکه نویسنده به تحلیل موقعیت کاراکترها می‌پردازد. در حال حاضر این نوع از ادبیات جنگ، نوع غالب نوشته‌های ما نیست؛ ادبیات غالب ما در دوره نخست مانده است و بیشتر ویژگی ادبیات تسلیمی را دارد.

  • دلیل اینکه طبق تقسیم‌بندی شما، ما هنوز در مرحله نخست مانده‌ایم چیست؟

تنها دلایلی که می‌توانم به آنها اشاره کنم دور بودن نهادها و مدیران دولتی از فضای ادبیات و حضور کسانی است که متأسفانه کفایت کافی برای حضور در جایگاه خودشان را ندارد تا بتوانند ادبیات ما را تحلیل کنند و به تنها چیزی که فکر می‌کنند، تعداد تولیدات است. نه کسی به کیفیت فکر می‌کند نه نشر آثار فاخر در این عرصه برای کسی اهمیت دارد. ادبیات جنگ ما مدتی است که به تکرار افتاده و در عجب هستم چرا کسی به فکر ایده‌های بکر و ناب نیست تا براساس آن داستان‌های جنگی بنویسد و کمکی به رشد ادبیات جنگ در جامعه کند.

  • دخالت دولت در پروژه‌های فرهنگــی دفاع‌مقـــدس و همینــطور سفارشی‌نویسی را چطور می‌بینید؟

همراهی دولت در آثار ادبی، آفتی است که به جان ما افتاده است. درباره سفارشی‌نویسی باید یک توضیح کامل بدهیم؛ سفارشی‌نویسی ما با سفارشی‌نویسی‌ای که در کشورهای دیگر صورت می‌گیرد، تفاوت‌های زیادی دارد. تمام نویسنده‌های بزرگ که آثار فاخر خلق کرده‌اند، دست به سفارشی‌نویسی زدند. البته لازم است باز هم تأکید کنم که توجه کنید، معنی سفارشی‌نویسی در این حیطه کاملا با نوع سفارشی‌نویسی ما متفاوت است.

نویسنده‌های بزرگ از ناشران پول می‌گیرند، با آنها قرارداد می‌بندند و بدون اینکه به دغدغه‌های مالی‌شان فکر کنند، نوشتن را آغاز می‌کنند. آنها پول می‌گیرند تا بدون فکر و دغدغه بنویسند، آنها پول نمی‌گیرند تا هر چه که ناشرشان دوست دارد و به آنها دیکته می‌کنند را بنویسند. سفارشی‌نویسی کار خوبی است، اما نه زمانی که پول بگیریم تا آنچه با عقاید خودمان مخالف است را بنویسیم، یا چیزی که کلمه کلمه‌اش را به ما سفارش داده‌اند.

  • در حوزه ادبیات جنگ نویسندگانی داریم که خودشان حضور مستقیم در جنگ داشته‌اند. این مسئله چقدر روی نوشته‌های آنها تأثیر‌گذار است؟

اگر نگاهی به نوشته‌های نویسندگان هم نسلی که در جنگ حضور داشته‌اند مانند احمد دهقان، محمدرضا بایرامی، حسن بنی‌عامری، مجید قیصری و برخی از دوستان دیگر بیندازیم، متوجه تأثیری که از آن صحبت می‌کنید، می‌شویم. آنها با اطلاعاتی که در این زمینه دارند و فجایع و وقایعی که از نزدیک آنها را حس کرده‌اند، می‌توانند یک وضعیت انسانی از جنگ را به تصویر بکشند؛ همان مسئله‌ای که گفتم جای خالی‌اش در ادبیات ما کاملا حس می‌شود. جای خالی‌ای که بخش مهمی از ادبیات جنگ ماست.

  • جایگاه خاطره‌نویسی در ادبیات داستانی جنگ ما کجاست؟

باید بگویم حداقل در حد عنوان کتاب‌ها، بیشترین آمار تولیدات ما در حوزه ادبیات جنگ به خاطره‌نویسی برمی‌گردد؛ اینکه عده‌ای خاطراتی که خود یا شخص دیگری از جنگ داشته‌اند را به رشته تحریر در آورده‌اند. جایگاه بعدی را به‌نظر من رمان و ادبیات داستانی (از نوع داستان کوتاه) تشکیل می‌دهند که در این حوزه جذاب‌تر از بقیه انواع نوشته‌ها به‌حساب می‌آید.

باید بگویم تب خاطره‌نویسی را نهادهای دولتی بین مردم جاانداختند و شروع به ترویج آن کردند. اگر این تب توسط دولت راه‌نمی‌افتاد، شاید مردم خاطره‌خوانی را دنبال نمی‌کردند. از این‌رو نباید نقش دولت را در موردپسند واقع‌شدن خاطره‌نویسی در جنگ نادیده گرفت. سیاستگذاری‌هایی که مدیران دولتی در پیش گرفتند، باعث شد مردم هر چه بیشتر به سمت خاطره‌خوانی و نویسندگان نیز به همان اندازه به سمت خاطره‌نویسی پیش بروند و به اینجا برسیم که بیشتر عناوین کتاب‌های منتشر شده ما در گروه خاطره‌نویسی جای بگیرند.

کد خبر 185622

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز