میترا شکری: حبیب احمدزاده با رمان «شطرنج با ماشین قیامت» به چهره عرصه ادبیات دفاع‌مقدس تبدیل شد اما او پیش از این رمان مجموعه «داستان‌های شهر جنگی» را نوشته بود و در عرصه سینمای دفاع‌مقدس نیز فعال بود.

فیلمنامه فیلم سینمایی «اتوبوس شب» ساخته کیومرث پوراحمد از جمله فعالیت‌های سینمایی احمدزاده است. حرف‌های او درباره ادبیات دفاع مقدس، بی‌تردید شنیدنی است.

  • تعریف شما از ادبیات دفاع مقدس چیست و به نظر شما به چه کتابی کتاب جنگی می‌گویند؟

ادبیات جنگ یک تعریف مشهور دارد و یک تعریف غیرمشهور. تعریف مشهور ادبیات جنگی شامل توصیف و گزارش داستان آدم‌ها در دنیای ما از هر جنگی می‌شود. هر کس که جنگ جهانی اول یا دوم یا هر جنگ دیگری را تجربه کرده باشد به حوزه ادبیات جنگ وارد شده است اما هر آدمی در هر گوشه از این جهان تعریف جداگانه‌ای از این مقوله دارد. کسی که در افغانستان، بالکان یا قفقاز زندگی می‌کند برداشت‌های جداگانه و منحصر به فردی از جنگ دارد اما همه در یک چیز مشترکند و آن خانمان‌برانداز بودن جنگ و چهره زشت و پلیدش است.درباره جنگ ایران با تعریف مشهور نمی‌توانیم صحبت کنیم. جنگ ایران یک تفاوت اساسی با سایر جنگ‌ها دارد؛ کشورمان مورد حمله قرار گرفت. در جنگ ایران و عراق مردم ما موضع دفاعی گرفتند و سعی کردند برابر خسارات بسیار بزرگی که قرار بود به کشور وارد شود ایستادگی کنند و تبعات این خسارات را کاهش دهند. وجه تفاوت دیگر جنگ ایران با سایر کشورها وجه اصلی و انسانی جنگ است که البته در دنیای خشونت هم گاهی کارهایی انسانی می‌بینیم که به‌وسیله نویسندگان مورد توجه قرار گرفته است و روایت می‌شود. انسانی‌ترین وجه جنگ را در واقعه کربلا می‌بینیم. حرف‌های من به جمله حضرت زینب به یزید برمی‌گردد؛ ایشان در پاسخ به ملامت‌های یزید گفتند: ما رأیت الا جمیلا (من به جز زیبایی چیز دیگری ندیدم) این تعبیر درباره جنگ خودمان هم صدق می‌کند. برای روشن‌تر شدن موضوع مثالی می‌زنم. زلزله بم اتفاق می‌افتد و خسارات زیادی به کشور می‌زند. عده‌ای زیر آوار له و عده‌ای مفقود و بعضی‌ها شوکه می‌شوند و برخی فرار می‌کنند اما در این میان برخی هم برای کمک می‌آیند و در این امدادرسانی به قدری تلاش می‌کنند که حادثه تلخ زلزله به یک حماسه تبدیل می‌شود. این اتفاق دلیل خوب بودن زلزله نیست بلکه کارکرد رفتاری ما در آن حادثه باعث ایجاد این حماسه شده است. به همین دلیل تعریف ما از جنگ یک تعریف دم‌دستی، همیشگی و مطلق نخواهد بود. ادبیات جنگ ما با این مشخصات همیشه معنادار خواهد بود.

  • ترجمه کتاب‌های ژانر دفاع‌مقدس به زبان‌های دیگر و وارد شدن آنها به کشورهای خارجی چه تأثیری می‌تواند روی ادبیات ما داشته باشد. با توجه به اینکه بعضی از کتاب‌های شما به انگلیسی، عربی و آلبانیایی ترجمه شده است، این‌مسئله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

برای اینکه متوجه شویم آیا ترجمه کتاب‌ها در کشورهای دیگر تأثیر‌گذار بوده یا نه، باید قبل از بررسی این تأثیر‌گذاری، تعریف خودمان از جنگ را در دنیا اصلاح کنیم؛ اینکه ما چه تعبیری داریم و از کلماتی که استفاده می‌کنیم برای نشان دادن این مسئله در تمام دنیا، چه برداشتی می‌شود و آیا آنها نیز همان تعبیر را دارند؟ یک مثال می‌زنم تا این مسئله روشن شود. ما از کلمه پایداری یا دفاع‌مقدس استفاده می‌کنیم. آیا در دنیا اگر زلزله‌ای رخ دهد و کسی بیاید در اخبار بگوید که خوشبختانه امروز در کشور یک زلزله هشت ریشتری آمده و هزار نفر مرده‌اند مخاطب نمی‌گوید که این گوینده دیوانه است؟ مثل این می‌ماند که یک نفر بگوید خوشبختانه امروز در فلان شهر یک جنگ واقع شد با این تعداد تلفات. از آنجا که جنگ مسئله‌ای زشت و مذموم و کثیف است، ابراز خوشحالی‌کردن هم نوعی دیوانگی است. اما زمانی که در بم زلزله آمد، همه ناراحت بودند. همه ابراز تأسف کردند و همه‌‌چیز غم انگیز بود ولی اینکه مردم در آن زمان خانه و زندگی‌شان را رها کردند و به کمک و یاری هموطنان خود شتافتند واقعا جای خوشحالی داشت؛ همه خانه‌شان را رها کردند، به بم آمدند و تا مدت‌ها جنازه از زیر آوار در می‌آوردند و این باعث افتخار همه بود. اگر در پایان این کارها برای مردم جشنی گرفته می‌شد، کسی به شما خرده نمی‌گرفت. درست است زلزله اتفاق مهیبی است اما جشن گرفتن به پاس زحماتی که مردم در این دوره کشیدند، اتفاق خوبی است و به‌معنای تأیید زلزله نیست. کار ادبیات دفاع‌مقدس که ما انجام می‌دهیم در واقع تشکر از کسانی است که در جنگ جلوی دشمن ایستادند تا از ناموس و وطن خودشان دفاع کنند.

ما باید با این رویکرد تعریف‌مان را از جنگ به جهانیان بشناسانیم تا سوء تعبیری به‌وجود نیاید. دیگران باید بدانند تعریف ما از جنگ، تعریف ما از کشتن نیست، تعریف ما از کسانی است که ایستادگی کردند.بعضی از کشورها در جنگ به‌دنبال منافع مالی خودشان بوده و هستند تا به آن دسترسی پیدا کنند و در واقع چیزی به‌دست بیاورند، درحالی‌که ما جنگیدیم تا چیزی را از دست ندهیم، ما دفاع کردیم، نجنگیدیم. و این دفاع، یک دفاع انسانی بود. در طول هشت‌سال جنگ، شما موردی را مشاهده نمی‌کنید که مثلا نیروهای ایرانی به یک دختر عراقی تعرض کرده باشند؛ اتفاقی که در جنگ عراق و آمریکا، افغانستان و کشورهای دیگر زیاد پیش آمده است. افرادی که برای ما جنگیدند جانشان را کف دست‌شان گذاشتند و به میدان رفتند و قصدشان رسیدن به هیچ مقصود مالی و امثالهم نبود. اگر تعریف ما از جنگ درست شد و توانستیم بین خود مقوله جنگ و افرادی که جلوی جنگ ایستادند فرق بگذاریم می‌توان به تأثیر متون ما روی کشورهای دیگر هم فکر کرد. از نگاه من، جنگ یعنی صدام و اگر کسی تعریف دقیقی از جنگ نداشته باشد، مثل این است که صدام را تأیید کرده است. اگر ما با ظرافت این نکته را متوجه شویم و در آثارمان نشان دهیم، در انتقال فرهنگ‌مان به کشورهای دیگر در قالب ادبیات جنگی موفق خواهیم بود.

  • به‌نظر شما داستان دفاع‌مقدس، یک ژانر مستقل و منحصر به‌فرد است یا در واقع شکل خاصی از ژانر جنگی محسوب می‌شود؟

به‌نظر بنده دفاع‌مقدس یک ژانر به‌حساب می‌آید که خصوصیات منحصر به‌خودش را دارد، مثل دیگر ژانرهای ادبیات ما. این ژانر موقعیت انسانی یک نفر را در جنگ به تصویر می‌کشد. ژانر جنگ در ایران تعابیر مختلفی دارد اما باید قبول کرد به‌دلیل اینکه 90درصد از جنگ ما درباره آدم‌های مردمی جنگ بود، دیگر زیر مجموع ژانر جنگی حساب نمی‌شود؛ دفاع‌مقدس زیرمجموعه هیچ ژانری به‌حساب نمی‌آید.

  • تعریف ادبی شما از دفاع‌مقدس چیست؟

دفاع‌مقدس مقوله عملکرد بچه‌های ما در جنگ است، نه خود مقوله جنگ. ما باید این دو را ابتدا از هم جدا کنیم چون متأسفانه در تبلیغات سطحی این دو از یکدیگر جدا نشده‌اند. ما نوع کارکرد بچه‌هایمان در جنگ را به دفاع‌مقدس تعبیر کرده‌ایم. دفاع‌مقدس یک ژانر است چرا که ما در جنگ تمام رفتارهایی که یک انسان می‌تواند در موقعیت انجام بدهد را شاهد هستیم. رفتارهای انسانی از قبیل خشونت، درد، نگرانی، محبت، عصبانیت، انسانیت، بربریت و... همگی در جنگ پیش چشم انسان نقش می‌بندند.

  • داستانی که در ژانر دفاع‌مقدس نوشته می‌شود و آنهایی که در ژانر جنگ نوشته می‌شوند با یکدیگر متفاوت هستند؟

جنگ یک موضوع عام است و وقتی می‌گوییم جنگ، هر کس تعبیر خاص خودش را دارد اما نقطه مشترکی که در این خصوص در ذهن همه شکل می‌گیرد، مفهوم پستی و رذالت از جنگ است. داستان جنگ ما مثل داستان یوسف و زلیخاست. در اکثر موارد اگر اتفاقی شبیه به این رخ دهد و کسی در موقعیت یوسف قرار داشته باشد، وا می‌دهد اما یک استثنایی به اسم یوسف می‌آید و در واقع برخلاف دیگران کار می‌کند. به همین دلیل است که قرآن می‌گوید احسن‌القصص داستان یوسف و زلیخاست. اگر احسن‌القصص داستان دلربایی و عشق است، پس تمام فیلم‌های عشقی هم می‌توانند همین لقب را بگیرند؟ خیر. لقبی که به قصه یوسف و زلیخا داده‌اند به‌دلیل عملکرد یوسف بود. همین مسئله درباره رزمنده‌های ما صادق است. از آنجا که رزمنده‌های ما دنبال فساد و کارهای ناپسند نرفته‌اند قابل احترام هستند.

  • به داستان ضدجنگ قائل هستید؟ و تفاوت‌های داستان ضدجنگ و جنگی چیست؟ همینطور رابطه داستان ضدجنگ و داستان دفاع‌مقدس.

من اصلا فکر می‌کنم که تمام داستان‌هایی که ما از جنگ داریم داستان‌های ضد‌جنگ است. ما اگر آدم‌هایی که جلوی جنگ ایستادند را تقدیس کنیم، خیلی عمل انسانی‌ای انجام داده‌ایم اما برخی خود جنگ را تقدیس می‌کنند که این کاملا اشتباه است.

  • واقعا نویسنده‌ها به ارزشی و غیرارزشی دسته‌بندی می‌شوند؟

من واقعا این چیزها را نمی‌فهمم. این نوشته‌های نویسنده‌ها هستند که ارزشی هستند یا غیرارزشی و این ربطی به‌خود نویسنده‌ها ندارد. به‌نظر من در این حوزه کم‌لطفی‌های زیادی می‌شود. ما چند نوع نویسنده داریم؛ یکی کسانی که در کتابخانه‌شان می‌نشینند و درباره دنیا نظر می‌دهند که متأسفانه خیلی از دوستان ما به این شکل عمل می‌کنند و قادر به تجربه نیستند. آنها چون درباره جنگ‌های دیگر دنیا شنیده‌اند فکر می‌کنند باید همان تعبیر را برای ما به‌کار ببرند که این کار غلطی است. آدم‌های ارزشی ما هم آدم‌های تبلیغی هستند که سفارشی‌نویسی می‌کنند. اما گروه سوم آن دسته از نویسندگانی هستند که خوبی و بدی را در کنار هم می‌نویسند و انسان در موقعیت را تصور می‌کنند.

  • تأثیر حضور نویسندگان در جنگ، روی نوشته‌هایشان چقدر است؟

اگر یک نفر بخواهد یخچال بسازد باید حداقل درباره آن سررشته‌ای داشته باشد. حال تصور کنید که دو نویسنده خوب بخواهند درباره جنگ بنویسند، قطع به یقین کسی که در جنگ حضور داشته، بهتر می‌تواند موضوع را به تصویر بکشد. البته این دلیل نمی‌شود که فرد دیگر که تجربه حضور در جنگ را ندارد، اثر بدی تحویل دهد.

  • نقش دولت را در تولید و رشد آثار دفاع‌مقدس چقدر می‌دانید؟ معتقدید دولت باید دخالت کند یا نه و چطور؟

مثل بحث ورزش است. دولت وظیفه ندارد از ورزشکار حمایت کند تا او برود و مدال بیاورد اما باید حمایتش کند تا در گسترش این فرهنگ در کل دنیا موفق شویم. ما برای جنگ هزینه داده‌ایم، شهید داشتیم و هزاران مجروح و زخمی و شیمیایی، لازم است که دولت از نویسنده‌ها حمایت کند.

  • با کارهای سفارشی موافقید؛ اینکه نهادها و سازمان‌های دولتی نظیر بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع‌مقدس به نویسندگان سفارش نوشتن کارهای داستانی را بدهند و کارها را منتشر کنند.

بدون تبلیغ و سرمایه‌گذاری، نویسنده نمی‌تواند دست به خلق اثر بزند و موفق باشد اما دولت نباید از نویسنده انتظار داشته باشد که سفارشی برایش بنویسد. دولت باید حمایت کند اما نه به این شکل که چه‌کسی، چه چیزی بگوید یا نگوید چون متأسفانه مسئولان فرهنگی ما هنوز به آن درجه از رشد نرسیده‌اند که تجربه‌ای در این زمینه داشته باشند و اغلب کار فرهنگی نکرده‌اند.

  • کیفیت آثار داستانی دفاع‌مقدس را چطور ارزیابی می‌کنید؟

من احساس می‌کنم که ما در آثار داستانی دفاع‌مقدس یک حرف نویی در دنیا داریم که این مسئله در خاطره‌نویسی خودش را خیلی خوب نشان داده است. از این دست می‌توان به کتاب‌هایی مثل دا، بابا‌نظر، پایی که جا ماند و... اشاره کرد چون به‌نظر من خاطره‌نویسی رابطه علت و معلولی را به شکل خوبی داراست و همین مسئله به رشدش کمک کرده و خودبه‌خود خاطره‌نویسی دلچسب‌تر از هر روایت دیگری است که می‌توان در حوزه جنگ آن‌را بیان کرد. از طرف دیگر ادبیات جنگ ما هم مثل بقیه کشورها با خاطره‌نویسی آغاز شده است.

  • افق آینده داستان دفاع‌مقدس را چطور می‌بینید؟

به آینده این حوزه از ادبیات به‌شدت امیدوارم و خوش‌بین هستم و فکر می‌کنم آینده کاملا روشنی در انتظار ادبیات دفاع‌مقدس است. مردم اثر خوب را شناسایی می‌کنند؛ کتاب چه جنگی باشد و چه غیرجنگی. با اینکه مردم متخصص نیستند اما فرق کار معمولی و خوب را می‌دانند. خوشبختانه ادبیات دفاع‌مقدس مخاطب دارد و مطمئن باشید کتاب‌های خوب حتما مورد استفاده قرار می‌گیرد.

کد خبر 185588

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز