لذا ضمن ارسال پاسخ تهیهشده توسط کارشناسان خبره این مهندسی مشاور، تقاضا دارد طبق قانون مطبوعات، دستور فرمایید این جوابیه به شکل مقتضی در آن جریده محترم چاپ شود.
آیا سدسازان حقیقت را میگویند؟!
مخالفت با سدسازی یا سیاهنمایی؟
مدتی است که مخالفان سدسازی بدون برخورداری از تخصص لازم و به بهانههای مختلف در پی تخریب وجهه صنعت سدسازی کشور هستند، قلمفرساییهایی که در این زمینه منتشر میشود عموما به لحاظ فنی و تخصصی از حداقل وجاهت لازم نیز برخوردار نیست و دقیقا به همین دلیل است که سدسازان معمولا در پی ارائه پاسخ برنمیآیند.
اما برای اینکه مجموعه این یکهتازیها منجر به تخریب اذهان عمومی نگردد، گاهی ارائه پاسخ در این زمینه ضروری به نظر میرسد. آنچه در پی میآید پاسخی است کوتاه ولی گویا به ابهامات مطرح شده در صفحه محیط زیست مورخ16/3/91 روزنامه همشهری.
سدسازی در ایران مختص دوره زمانی حال حاضر نیست. ایران باستان در این زمینه دارای سوابق باارزش فراوانی است و قدیمیترین سدهای بزرگ جهان مانند سد داریوش در 2500سال پیش توسط ایرانیان هوشمند بنا شده و مورد استفاده قرار گرفته است. در سایر کشورهای توسعهیافته نیز صنعت سدسازی به شدت مورد توجه قرارگرفته و از مزایای بیشمار آن بهرهمند شدهاند. مخازن سدهای دردست بهرهبرداری در سطح جهان هم اکنون بیش از پنجبرابر پتانسیل رودخانهها میباشد. در ایالات متحده تاکنون دهها هزار سد ساخته شده است، یعنی به طور متوسط روزی یک سد از آغاز اینگونه فعالیتها در آن کشور به بهرهبرداری رسیده است. طبق تحقیقات علمی موجود، اثر وزن آب جمع شده در مخازن سدهای در دست بهرهبرداری دنیا به حدی است که منجر به تغییراتی در محور چرخش زمین نیز شده است. این همه گویای مزایای فراوان و بینظیر سدسازی است که کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه که حتی از وضعیت اقلیمی به مراتب بهتر از ایران نیز برخوردارند، به آن توجه نموده و بخش بزرگی از نیازهای آب و انرژی خود را با سدسازی برطرف نمودهاند.
کشور سوئیس در اجلاس سالانه کمیته بینالمللی سدهای بزرگ جهان که سال گذشته خود میزبان آن بود، اعلام نمود که در پی افزایش ارتفاع سدهای ساخته شده برای تولید هرچه بیشتر انرژی پاک است. بنابراین در حال حاضر نیز در سطح جهان سدسازی یکی از بهترین گزینههای تامین آب و انرژی پاک به حساب میآید. در مجموع میتوان گفت که سدها پاسدار امنیت غذایی در جهان میباشند. علاوه بر این موارد اثر سدهای مخزنی در کنترل سیلابهای مخرب نیز به طور قطع به اثبات رسیده و امکان سیاهنمایی در این زمینه نیز امکانپذیر نیست. نمونه بارز آن، وقوع سیلاب در مردادماه1380 با دبی پیک 3000متر مکعب بر ثانیه در گرگانرود است که همزمان با اولین سال بهرهبرداری از سد گلستان مورد کنترل قرار گرفت و خروجی سد به کمتر از 300مترمکعب بر ثانیه کاهش یافت. افرادی که کمترین آشنایی با این آمار را دارند، اذعان دارند که سد یادشده از یک فاجعه ملی جلوگیری نموده است ولی متاسفانه مخالفان سدسازی به کلی منکر امکان کنترل سیلاب و خسارات ناشی از آن توسط سدها میباشند! آرامش حاکم شده در بخشهای میانی و انتهایی حوضههای مارون، کرخه، کارون و دز در مقابل سیلابهای مخرب گذشته نیز با اندک بررسی و تحقیقی قابل دستیابی است.
درواقع مخالفان سدسازی بدون آگاهی از جزئیات فنی و حتی عمومی طرحها، بهراحتی موضوع را از اساس به چالش میکشند. به طور مثال از ایراداتی که به سد سیمره وارد نمودهاند اینکه احداث این سد را باعث کاهش آب ورودی به سد کرخه معرفی مینمایند در حالی که این سد اساسا برقابی است و هیچ گونه مصرفی برای آن در نظر گرفته نشده است! بنابراین نهتنها این سد باعث کمتر شدن آب ورودی به کرخه نشده و نخواهد شد بلکه به دلیل استهلاک سیلابهای بالادست در مخزن این سد، کمک قابل توجهی نیز به تنظیم بیشتر آب در سد کرخه خواهد کرد.
برای آشکار کردن اهمیت تولید انرژی برق، عملکرد سد در دست بهرهبرداری کارونسه مثال خوبی است. سد کارونسه حدود 4100گیگاوات ساعتبرق تولید مینماید که میزان دی اکسیدکربن تولیدی توسط طرح جایگزین حرارتی آن به حدی است که برای مصرف آن به حدود 25میلیون اصله درخت نیاز خواهد بود.
یکی دیگر از سیاهنماییهای مخالفان سدسازی، موضوع سد گتوند و افزایش شوری آب کارون است. علیرغم اینکه آمار و اطلاعات موجود بر عملکرد موفق طرح کنترل شوری مخزن سد گتوند دلالت دارد، متاسفانه بدون استناد به آمار، افزایش شوری آب خروجی از سد را قطعی معرفی مینمایند! در حالی که براساس آمار موجود میزان شوری آب خروجی از سد گتوند هم اکنون کمتر از 1000میکروموس بر سانتی متر و فاقد هرگونه محدودیت برای مصارف شرب و کشاورزی است. در ادامه این مطلب از نابود شدن غارها و جاذبههای گردشگری در مخزن گتوند یادشده است که آن هم در نوع خود سیاهنمایی بیش نیست.
مخالفان سدسازی متاسفانه تا آنجا پیش رفتهاند که با چشمپوشی بر بسیاری از واقعیتهای تلخ موجود در خصوص عدم کنترل و مهار آبهای مشترک، برخی طرحهای اجرایی در این گستره را نیز به چالش کشیدهاند! و بهواقع، در این ارتباط به مصالح ملی کمتوجهی مینمایند. این درحالی است که تمامی کشورهای جهان با احداث سدهای متعدد و با ظرفیتهایی تا چندین برابر پتانسیل چنین رودخانههایی تسلط خود را در این خصوص گسترش دادهاند.
آخرین موردی که در این خصوص مورد قلمفرسایی قرارگرفته است سد گرین است. مطالب ارائه شده در نقد این سد نشان از آن دارد که نگارنده محترم کمترین آشنایی با جزئیات این طرح ندارد. طبق مطالعات و حفاریهای اکتشافی انجام شده در مخزن سد گرین، هیچ نشانهای از امکان فرار آب به دست نیامده است. یا در رابطه با اثر آن بر کاهش ورودی به سد کرخه و سیمره کافی است یادآوری شود که این سد تنها حدود 20میلیونمترمکعب آب که بخشی از آن نیز آب زمستانه و غیرقابل مصرف در منطقه است را تنظیم نموده و به مصارف کشاورزی منطقه خواهد رساند.
در پایان خاطرنشان میشود باتوجه به اینکه بسیاری از سدها با سرمایهگذاری منابع مختلف مانند بانک جهانی ساخته شده یا در حال ساخت میباشند، یقینا مطالعات جامع و کاملی بایستی در این خصوص به انجام رسیده و به تایید مراجع مختلف برسد تا امکان سرمایهگذاری فراهم شود. نکته مهم آخر اینکه خشکسالیهای طولانی، پیوسته و شدید دهه اخیر را با کمک همین سدهای موجود مدیریت نموده و با کمترین صدمات ممکن پشت سر گذاشتهایم، بنابراین بیایید قدردان زحمات طاقتفرسای متخصصین صنعت سدسازی کشور باشیم.
توضیح همشهری درباره جوابیه شرکت مشاور سد سازی
گروه محیطزیست: در پی درج مقالهای با عنوان «آیا سدسازان حقیقت را میگویند؟!» در تاریخ 16/3/91 در ویژهنامه محیطزیست و در صفحه16، شرکت مهندسی مشاور مهاب قدس جوابیهای ارسال کرده که عینا در مقابل این مطلب درج شده است. اما باتوجه به محتوای جوابیه ذکر چند نکته خالی از لطف نیست.
1 - گروه محیطزیست همشهری بارها در گزارش های خود این نکته را یادآور شده که نقد سدسازی بهمعنای تخطئه کردن و زیرسؤال بردن فناوری سدسازی نیست. برای نمونه در مقدمه گفتوگو با معاون فنی و پژوهشی شرکت توسعه آب و نیروی ایران که اول اسفند89 در همشهری منتشر شد این نکته به وضوح تبیین شده است. «اولویت اول، حفظ طبیعت است. این دیدگاهی است که ما برآن پای میفشاریم و در عین حال صنعت سدسازی را ارج مینهیم و آن را گرامی میداریم.» براین اساس، اگر تهیهکنندگان جوابیه زحمت خواندن نقدهای منتشر شده را بهخود میدادند درمییافتند که موضوع مورد نقد کارشناسان محیطزیست و منابع طبیعی، صنعت سدسازی نیست بلکه احداث سدهای مغایر با معیارهای زیستمحیطی است.
2 - منتقدانی که شرکت مهاب قدس (مشاور وزارت نیرو) بدون هیچ استثنایی آنها را فاقد دانش و تخصص میداند کارشناسان و متخصصان محیطزیست ومنابع طبیعی این کشورند که هماکنون در عرصههای مختلف علمی، اجرایی، پژوهشی و دانشگاهی مشغول خدمت به این مرز وبومند (به این افراد شماری از مدیران دلسوز و متعهد منابع طبیعی و محیطزیست را هم اضافه کنید).ضمن اینکه کارشناسان و متخصصان تاکید می کنند که برای مهار سیلاب ها و ذخیره سازی آب ، روش های دیگری هم وجود دارد که سازگار با طبیعت بوده و هزینه اجرای آنها نسبت به سدها بسیار کمتر است. وقتی شرکتی که خود را مشاور امین وزارت نیرو و بزرگترین شرکت مهندسی مشاور خاورمیانه در زمینه صنعت آب وصنایع وابسته معرفی میکند با این رویکرد زبان به پاسخ میگشاید و به صراحت اعلام میکند که تمامی نقدهای منتشر شده درباره سدسازی «به لحاظ فنی و تخصصی از حداقل وجاهت لازم نیز برخوردار نیست» مشخص است که تا چه اندازه برای محیطزیست اولویت قائل است. درعین حال، گروه محیطزیست همشهری بنا به رسالتی که دارد خاضعانه و به دور از فرافکنیهای موجود، نقد و بررسی تبعات زیستمحیطی سدهای ساخته شده و در دست ساخت را یکی از اولویتهای خود میداند.