همشهری آنلاین: سید محمد خاتمی گفت: اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف‌ها و انحراف‌ها و تغییر سیاست‌ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می‌خواند و این جریان حذف شدنی نیست.

سید محمد خاتمی رییس جمهور سابق کشورمان در دیدار با جمعی از جوانان که به مناسبت سالگرد واقعه دوم خرداد انجام شد درباره اصلاحات و سرنوشت آن مطالبی را مطرح کرد که مهمترین آن به نقل از ایلنا در زیر می‌آید:

  • اصلاحات اصولی داشته که کم و بیش روشن است. در درون نظام است و تقویت آن را با جلوگیری از تحریف‌ها و انحراف‌ها و تغییر سیاست‌ها و رفتارهایی که با موازین مورد نظر مردم که در انقلاب بوده و با معیارهای قانون اساسی می‌خواند و این جریان حذف شدنی نیست.
  • تردید نکنیم که دیر یا زود باید به آن برگشت و در غیر این صورت جامعه با تلاطم‌ها و زیان‌های بزرگ مواجه خواهد بود و بیش از همه نظامی که با خون پاک‌ترین عزیزان میهن آبیاری شده است لطمه خواهد دید.
  • قبل از اینکه از دوم خرداد بگوییم لازم می‌دانم که سالروز حماسه آزادی خرمشهر را که مظهر عزت و سربلندی ملت و حاصل معجزه مقاومت برخاسته از ایمان یک ملت بود تبریک بگویم و یاد همه شهیدان بخصوص بزرگان و فداکارانی که نامشان با نام بلند خرمشهر پیوند خورده است چون شهید جهان آرا و شهید موسوی را گرامی بداریم.و نیز امیدوارم دور دوم مذاکرات هسته‌ای که در سالروز این حماسه بزرگ صورت می‌گیرد به نتیجه مطلوبی که عزت و مصلحت ملت در آن است برسد.
  • به دوم خرداد نباید به عنوان یک واقعه‌ای که نظیر آن بار‌ها در انقلاب اسلامی رخ داده است نگریست و درباره شخص و اشخاص سخن گفت، بلکه دوم خرداد را باید به عنوان تجلی اراده و خواست تاریخی مردم دید.
  • در دوم خرداد حادثه‌ای غیرمترقبه رخ داد که عامل اصلی آن مردم بودند و عاملیت مردم با مسالمت و با ابراز رأی آگاهانه تحقق یافت. به عبارت دیگر خواست تاریخی مردم و امید به تحقق آن دوم خرداد را رقم زد، نه اینکه ملت فقط یک تفنن سیاسی کرده باشد.
  • ادعای من این است که دوم خرداد حاصل مواجهه دو دیدگاه، دو طرز تلقی از انقلاب و جمهوری اسلامی و دو تشخیص اولویت و دو نقطه نظر درباره مصالح و امنیتی ملی و جایگاه مردم نسبت به قدرت بوده است و کسانی که رأی داده‌اند یا اغلب آنان، توجه به این اختلاف دیدگاه و نظر داشته‌اند.
  • در همین جا بگویم که من احترام زیادی برای جناب آقای ناطق نوری قائلم. ایشان از چهره‌های ارزنده و با سابقه و روشن بین و خیرخواه هستد. وقتی می‌گویم دو دیدگاه به هیچ وجه در صدد نفی و حتی نقد دیدگاه‌های شخصیت عزیزی چون آقای ناطق نوری نیستم، ولی در جریان انتخابات به حق یا ناحق هر کدام از نامزد‌ها به عنوان نماینده دیدگاه و رویکردی خاص معرفی شدند و ادعای من این است که رأی مردم بیش از آنکه به شخص باشد به دیدگاه تعلق گرفت.
  • بعد از دوم خرداد ادعا شد که مردم رأی به تغییر شیوه مدیریت و بخصوص در بخش اقتصادی داده‌اند ولی این ادعا نادرست است، زیرا در جریان انتخابات معلوم شد که من به دولت و ریاست دولت وقت نزدیک ترم تا رقبای من و تازه اگر مشکلات فقط اقتصادی بود که دیگران بیشتر شعار اقتصادی داده بودند و راه کارهای حل آن را نیز بیان می‌کردند.
  • گرچه بهبود وضع زندگی و کاهش تبعیض و ناروایی‌ها همواره مورد نظر مردم بوده است، ولی خودآگاه یا با درک فطری آزادی‌های اساسی را نیز طلب می‌کردند و بخصوص مصرف بی‌رویه ارزش‌های انقلاب و سرمایه‌های معنوی در مسیر سلایق خاص را نمی‌پسندیدند. وقتی شعار مردم سالاری سازگار با دین، جامعه مدنی، آزادی‌های اساسی و در کنار آن پیشرفت همگام با عدالت و اخلاق و معنویت داده شد این احساس پدید آمد که بسیاری از درد‌ها ممکن است درمان شود یا کاهش یابد. این نکته را نیز از نظر دور نداریم که جامعه بشری همواره در معرض تحول و تغییر بوده است و گرچه این تغییر و تحول فراز و فرودهایی داشته، ‌ ولی معدل آن سیر به سوی آزادی و احساس شخصیت مردم و شناخت حقوق اساسی و تلاش برای تحقق آن‌ها بوده است.
  • ملت ما هم چنانکه بار‌ها گفته‌ام بیش از یکصد سال است که در التهاب تحول به سر می‌برد و اگر هم احیانا تلاش‌هایش به ثمر نرسیده و ناکام مانده است هیچ‌گاه دست از طلب نداشته است. اصلاحات ادامه همین حرکت تاریخی است، ‌ چنانکه خود انقلاب بزرگ اسلامی فرازی بلند از این تحول تاریخی بود.
  • من اعتقاد دارم که مردم آگاهانه رأی دادند، با این ملاحظات: ۱- مردم به هیچ وجه خواستار بر هم زدن اوضاع و دگرگونی اساسی نبودند. به هیچ وجه در اکثریت نشانی از رویگردانی از اصل انقلاب و حاصل آن جمهوری اسلامی نبود. به نظام و کشور خود دلبسته بودند. البته مسلما عده‌ای بوده و هستند که این وضع را و انقلاب را قبول نداشته و ندارند ولی تردید نکنیم که این عده در اقلیت بوده و هستند. اکثریت قاطع مردم دلبستگان به اصل نظام جمهوری اسلامی بودند و مگر نه اینکه بخش مهم کسانی که در دوم خرداد به رویکرد موفق رأی دادند از مؤمنان و شهید دادگان و فداکاران و کسانی بودند که در پای بندیشان به دین و نظام و انقلاب تردید نمی‌توان کرد؟ ۲- مردم خواستار تغییر بودند و تغییر مورد نظر اصلاح سیاست‌ها و روش‌ها در درون نظام بود، ‌ بخصوص که از شعارهای عمده قانون گرایی و بخصوص استقرار کامل و درست قانون اساسی بود. و مردم هم احساس می‌کردند که در بسیاری از موارد همین قانون اساسی ظرفیت‌های معنوی و نادیده انگاشته شده یا به هر حال معطل مانده‌ای دارد که اگر به آن‌ها اهتمام شود وضع کشور و جامعه بهبود اساسی خواهد یافت. بخصوص بخش مهم حقوق ملت. البته شعار عدالت هم جذاب بود، یعنی اینکه جامعه نیازمند توسعه است و راز و رمز اعتلاء کشور و میهن و زندگی مردم و تقویت انقلاب توسعه موزون است، ‌ ولی ما می‌گفتیم در کنار آن باید عنصر عدالت را نیز مورد اهتمام قرار داد و مبادا که عدالت اجتماعی و اقتصادی در روند توسعه قربانی شود و مردم احساس کردند تضاد و دوگانگی عدالت و توسعه با تلفیق این دو از میان برخواهد خواست.
  • روح دوم خرداد تحول خواهی آگاهانه مردم با این دو اصل بود: قبول نظام و اصلاح امور با موازین مورد نظر انقلاب و طبق قانون اساسی.
  • آسیب‌شناسی اصلاحات و میزان انطباق شخصیت و تدبیر مسؤولان اصلاح طلب با اصل و مایه اصلاحات که ریشه در تاریخ و دین و جامعه دارد امری لازم است و در این زمینه کارهایی شده است ولی کافی نیست.
  • آسیب و آفتی که اصلاحات با آن مواجه شد؛ یکی از عمده‌ترین عواملی که جامعه اصلاح طلب ما را قانع کرده بود که اصلاح طلبان را برگزینند شعار «آزادی» بود. آزادی به معنی دقیق سیاسی و حقوقی کلمه و عمدتا به معنی حق حاکمیت بر سرنوشت و امکان اعمال این حق و پذیرش لوازم آن بخصوص از سوی کسانی که به نمایندگی از ملت قدرت را در دست می‌گیرند و هرگز نباید آن را با ولنگاری و بخصوص ولنگاری اخلاقی یا هرج و مرج طلبی اشتباه کرد. امکان این اشتباه سبب ابراز بزرگ‌ترین سفسطه‌ها و مغلطه‌ها علیه اصلاحات و آزادی خواهی شده است.
  • آزادی از سوی دیگر با قانون و قانونگرایی هم عنان است و از همین جا با آنارشیسم راهش جدا می‌شود. البته در یک جامعه آزاد و رشد یافته قانون نیز حق اندیشیدن و انتخاب کردن و حق آزادی بیان و آزادی اجتماعات را به رسمیت می‌شناسد و دولت و قدرت را مکلف به رعایت این حقوق می‌کند. به هر حال آزادی از محوری‌ترین شعارهای دوم خرداد بود و چنان که می‌دانیم آزادی پایه اول شعار اصلی انقلاب یعنی آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی نیز بود چنان که آزادی و مقابله با استبداد و مهار آن شاه بیت جنبش مشروطیت بود و می‌دانیم که وقتی فضا باز شد خیلی‌ها حرف می‌زنند و صداهای تازه و متفاوتی شنیده می‌شود.وقتی فضای تنفس باز می‌شود چه بسا شاهد افراط و تفریط هم خواهیم بود. منتهی اگر حکومتی واقعا آزادی خواه باشد و آزادی را مایه پیشرفت و حتی امنیت پایدار و رشد و توسعه جامعه بداند باید با درایت حتی هزینه‌های فضای باز و آزاد در کوتاه مدت را تحمل کند تا آزادی و آزادزیستن و قواعد آن در جامعه نهادینه شود و افراد عادت کنند که چگونه می‌توان آزاد بود و از آن پاسداری کرد و دچار هرج و مرج و ولنگاری هم نشد.
  • اصلاحات افتخار می‌کند که در حد توان خود البته نه در حد مطلوب فضا را باز کرد تا هر کس نظری دارد ابراز کند، چرا که معتقد بود که محدود کردن اندیشه و بیان منجر به بروز مشکلات سهمگین می‌شود و چه بسا که محدود شدگان نه با کلام که با زبان تخریب سخن بگویند.به هر حال آزادی به معنی درست آن از شاه بیت‌های مطالبه تاریخی ملت و از محورهای اصیل اصلاحات بوده است و هنوز هم می‌گویم «زنده باد مخالف من» یک شعار بنیادین است.
  • ولی آنچه رخ داد این بود که بسیاری از مطالبی که به نظر ما و به نظر اصلاحات نادرست بود و طبع جامعه هم آن را نمی‌پذیرفت به نام اصلاحات مطرح شد. اصلاحات از اخلاق دفاع می‌کرد و نمی‌شد به نام اصلاحات رقیب و طرف خود را به هر عنوان که اراده کنیم متهم کنیم امری که متأسفانه امروز با وضعی بد‌تر نه تنها در جامعه رایج است بلکه به عنوان ارزش هم قلمداد می‌شود. نمی‌شود اصلاحات را پذیرفت ولی همه چیز و همه کس و حتی نظام را زیر سؤال برد. می‌شود انتقاد و پرسش کرد، ولی تخریب و اهانت هرگز. در حالی که چنین اقدام‌هایی صورت گرفت و متأسفانه به نام اصلاحات هم تمام شد.
  • از سوی دیگر برخورد شعاری صرف با امور که فقط می‌توانست توقعات را بالا ببرد بی‌آنکه امکان برآوردن آن باشد یا اصلا سبب پدید آمدن توقعات بی‌جا شود نیز مزید بر علت شد و بخش مهمی از جامعه متدین و بسیاری از مسؤولان را نیز نگران کرد و مهم‌تر اینکه این نابسامانی زمینه ساز یک جنگ روانی از سوی افراطیون شد تا در ذهن جامعه چهره‌ای دگرگون از اصلاحات را القاء کنند و نیز بهانه‌ای باشد در دست کسانی که با آمدن اصلاحات احساس غبن می‌کردند تا با اصل اصلاحات برخورد کنند.
  • در این دوره بعضی بداخلاقی‌ها و مطلبی که شاید خود گویندگان آن هم اصراری نداشتند که اصلاح طلب نامیده شوند به نام اصلاحات بیان شد و یک جریان افراطی و تندرو این مطالب را به حساب اصلاحات گذاشت و همه اصلاح طلبان را نیز دارای چنین بینش و گرایشی به حساب آورد.
  • لازمه آزادی بروز سخن‌ها و مواضع متفاوت است ولی ما در اینکه حساب اصلاحات واقعی را از بسیاری از حرف و سخن‌ها و رفتارهای نادرست مجزا کنیم چندان موفق نبودیم و طرف مقابل هم در جنگ روانی و تلاش برای حذف رقیب توفیق‌هایی داشت و اصلاحات و بیش از آن مردم آسیب دیدند. البته همه مشکل از اینجا نیست ولی این یکی از عوامل است.
کد خبر 171292
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز