کودکان جزو آسیب‌پذیرترین عابران پیاده هستند. کودکان در تشخیص سرعت و فاصله وسایل نقلیه با آنها و همچنین تشخیص صدا دقت لازم را ندارند و دچار اشتباه می‌شوند.

بچه‌ها به سبب شرایط سنی‌شان بسیار بازیگوش هستند و انرژی زیادی برای تخلیه دارند و این سبب می‌شود که با خطرهای بیشتری روبه‌رو شوند اما از طرف دیگر، کودکان ذهن بسیار پویایی دارند، زود یاد می‌گیرند و توانایی فراگیریشان بالاست. در کودکی اگر چیزی را خوب یاد بگیریم به ندرت فراموش می‌کنیم. بنابراین آموزش‌های ترافیک باید از همان دوران کودکی چه به شکل رسمی در مهدکودک و مدرسه و چه غیررسمی در خانه آغاز شود.

کودکان دانش اندکی درباره مفاهیم مربوط به ترافیک دارند. مفهوم «خیابان» گاهی برای آنها سواره‌رو است و گاهی پیاده‌رو. کودکان، هنوز مفهوم چپ و راست را به درستی تشخیص نمی‌دهند و فرایند کسب آگاهی نیز در آنها اغلب با کاستی‌هایی روبه‌رو است. آنها گاهی گمان می‌کنند دویدن روش مناسب عبور از عرض خیابان است. آگاهی‌دادن تدریجی و اینکه به آنها آموزش داده شود چه کاری را چه موقعی انجام دهند، در مورد کودکان زیر7 سال به‌مراتب مهم‌تر از آموزش رسمی ‌قوانین است؛ چرا که کودکان در این سنین کمتر می‌توانند با این نوع آموزش رسمی ‌ارتباط برقرار کنند. والدین می‌توانند در این رده سنی، برخی از امکانات عبور عابر پیاده، مانند خط‌کشی عابر پیاده که در آن، عابر بهتر توسط راننده دیده می‌شود و مسیرهای ایمنی را که برای رفتن به مدرسه مشخص شده‌اند به‌صورت تدریجی به کودکان نشان داده و کاربرد آنها را آموزش دهند.در بزرگسالان، پردازش اطلاعات از لحاظ کمی ‌و کیفی با کودکان متفاوت است.

تفاوت کیفی به‌دلیل آن است که کودکان اغلب دانش اندکی درباره علائم رانندگی، قوانین و فرایندهای مناسب دارند. از لحاظ کمی ‌نیز این تفاوت‌ها وجود دارند. به‌دلیل دسترسی اندک کودکان به اطلاعات لازم برای انجام یک کار، ظرفیت کمتر حافظه‌شان و همچنین طولانی بودن زمان واکنش آنها، بین کودکان و بزرگسالان تفاوت‌هایی از لحاظ کمی ‌در پردازش اطلاعات وجود دارد. برای نوجوانان نیز همین شرایط هنگامی ‌که از دوچرخه یا موتورگازی استفاده می‌کنند، صدق می‌کند و آنها هنگامی ‌که در شرایط پیچیده و ناشناخته قرار می‌گیرند در پردازش اطلاعات به لحاظ کمی‌با بزرگسالان متفاوت‌‌هستند.

تمرکز در کودکان

کودکان چهارساله می‌توانند روی یکی از جنبه‌های کار متمرکز شوند اما هر چه سن‌شان بالاتر می‌رود، امکان تمرکز همزمان روی چند قسمت از کار برای آنها بیشتر می‌شود. مهم‌ترین مانع در مسیر رسیدن به یک رفتار ایمن به‌طور قطع عدم‌دقت و توجه خردسالان است. بالا رفتن سن، تأثیری در از بین بردن بی‌دقتی در کودکان ندارد. اما کودکان 10ساله، نسبت به کودکان چهارساله، کمتر و دیرتر تمرکز خود را روی یک موضوع از دست می‌دهند. مقاومت در برابر بی‌دقتی تا 15 سالگی با بالاتر رفتن سن، افزایش می‌یابد. پسران کم‌دقت‌تر از دختران هستند. هرچه انجام دادن کاری برای یک فرد آسان‌تر می‌شود، دقت و توجه او در مورد آن کار افزایش می‌یابد. انجام دادن کارها را می‌توان از طریق تعلیم مهارت‌های مربوط به آن یا مهندسی رفتارها برای افراد آسان‌تر کرد.

اگر انگیزه‌های دیگری به غیراز عبور از عرض خیابان برای کودک وجود داشته باشد، آن انگیزه‌ها می‌توانند از عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری تصادف‌ها به حساب آیند. وقتی هنگام انجام یک فعالیت در حیطه ترافیک مثل عبور از خیابان حواس کودک به مسئله دیگری معطوف شود، حواس او به جای اینکه بر فعالیت اصلی (عبور از خیابان) متمرکز شود، به امور دیگر متمایل خواهد شد. این در حالی است که فعالیت اصلی (عبور از خیابان) همچنان ادامه می‌یابد. عامل بی‌توجهی و بی‌دقتی یا همان حواس‌پرتی نسبت به عوامل دیگر(مانند پایه‌های ضعیف ادراک و تصمیم‌گیری) بسیار مهم‌تر است و بیش از سایر عوامل سبب غیر‌ایمن شدن رفتارها می‌شود.

تصمیم‌گیری برای گذر از میان جریان خودروهایی که در خیابان حرکت می‌کنند و تشخیص فاصله‌هایی که گاهی در زنجیره‌آنها ایجاد می‌شود، برای کودکان زیر 8 سال همواره امری دشوار است. تخمین زدن اینکه چه موقع یک خودروی در حال حرکت به نزدیکی شما می‌رسد بیش از آنکه به توانایی تشخیص سرعت مربوط باشد، به توانایی تشخیص فاصله مربوط است. البته در شرایطی که خودرویی به‌طور غیرعادی تند حرکت ‌کند، این تخمین زدن می‌تواند خطرناک هم باشد. کودکان کم‌سن و سال‌تر معمولا منتظر فواصل خالی طولانی‌تر میان جریان خودروهای در حال حرکت می‌شوند اما بزرگ‌ترها از فواصل ایجادشده کوچک‌تر هم استفاده می‌کنند و از عرض خیابان گذر می‌کنند. درواقع به‌نظر می‌رسد این مسئله به میزان مهارت‌های افراد در این کار بستگی دارد.

آسیب‌پذیری کودکان در ترافیک

کودکان هنگامی که در محیط ترافیک قرار می‌گیرند توسط چند عامل محدود می‌شوند:
1 - آموزش ترافیک اندک و تجربه کم از مسائل ترافیک

2 - عامل کوتاهی قد که موجب می‌شود بعضی اوقات دیده نشوند، به‌ویژه در شرایطی که راننده اتومبیل در حال دنده عقب رفتن است.

3 - کودکان به سهولت نمی‌توانند دریابند که چه مواردی برای تأمین ایمنی آنها مهم است. آنها یاد نگرفته‌اند هنگام عبور از خیابان به هر دو طرف نگاه کنند و نمی‌دانند واکنش آنها هنگام مواجهه با خطر باید چگونه باشد.

4 - درک خطراتی که به‌طور ناگهانی در محیط ترافیک بروز می‌کند برای آنها دشوار است؛به بیان دیگر کودکان بتوانند شرایط را هنگام عبور از خیابان درک کنند اما یک تغییر ناگهانی باعث حواس پرتی و دستپاچگی آنها می‌شود.

چگونه به کودکان آموزش دهیم

گام نخست آموزش ترافیک از خانواده آغاز می‌شود و اگر افراد خانواده با فرهنگ ترافیک آشنا شوند و در رفتار خود آن را رعایت کنند، می‌توانند بر فرزندان خود نیز تأثیر بگذارند.

مـــرحـله دوم آموزش در مــهدکــودک‌ها و کودکستان‌هاست. مربیان مهدکودک می‌توانند به‌صورت نظری و عملی کودکان را با عبور و مرور و خطراتی که آنها را تهدید می‌کند، آشنا سازند. می‌توان از بازی‌ها و اشعار و نقاشی برای آموزش بهره گرفت.

مرحله سوم آموزش زمانی است که کودک وارد دبستان می‌شود. این مرحله درصورت بی‌توجهی کافی می‌تواند خطرناک‌ترین مرحله باشد، زیرا عوامل گوناگونی در این گروه سنی موجب افزایش خطرات می‌شود، از جمله طولانی بودن و خطرزا بودن مسیر خانه به مدرسه، بازیگوشی کودک، شوخی با همکلاسی‌ها وتمایل به تنهایی رفتن و به‌طور مستقل کار کردن.پیشنهاد می‌شود اولیا ضمن شناخت مسیرایمن خانه و مدرسه، چند روز این مسیر را به همراه فرزند خود طی کنند تا کودک با مشکلات مسیر آشنا شود و یک روز هم می‌توانند بی‌آنکه کودک بفهمد مراقب او باشند.

مرحله چهارم زمانی است که کودک وارد دوره راهنمایی می‌شود. در این مرحله از آموزش، مدرسه نیز مسئولیت هماهنگی با اولیا را دارد. باید ضمن انتخاب گذربان یا پلیس برای کمک به دانش‌آموزان برای عبور ایمن، دانش‌آموزان را فعالانه درگیر کرد.لازم است متناسب با کلاس و سن دانش‌آموزان مباحثی درکتاب‌های درسی گنجانده شود. در حال حاضر تعدادی درس وجود دارد، اما اولاً این متون اشکالات زیادی دارد و دوم اینکه ناکافی است.

آموزش‌های غیررسمی

آموزش حضوری شامل جنگ‌ها و مسابقات و استفاده از پارک آموزش ترافیک است.
آموزش غیرحضوری با بهره‌گیری از رسانه‌ها انجام می‌گیرد که رسانه‌ها را می‌توان به‌طور کلی به 4دسته تقسیم کرد؛ رسانه‌های نوشتاری شامل کتاب، جزوه، بروشور و مطبوعات، رسانه‌های شنیداری شامل رادیو، نوارها وCD، رسانه‌های دیداری و چهارم مولتی مدیا یا چند رسانه‌ای (آموزش با استفاده از نرم‌افزارهای رایانه‌ای).

سرهنگ دکتر علیرضا اسماعیلی،
استادیار دانشگاه علوم انتظامی و عضو مرکز تحقیقات و ارتقای ایمنی دانشگاه شهید بهشتی

 

کد خبر 165118

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز