شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۵۱
۰ نفر

نیما شادگان: گاهی کتاب‌هایی چاپ می‌شوند که با چیزهایی که قبلاً خوانده‌ایم فرق می‌کنند. کتاب‌هایی که خواندنشان شاید کمی سخت باشد، اما به ما لذت یک کشف را می‌دهند.

هفته‌نامه‌ی همشهری دوچرخه شماره‌ی 637

اصلاً می‌دانی لذت یک کشف چه‌طوری است و چه معنایی دارد؟ لابد تا به حال در زندگی چیزی را کشف کرده‌ای. چیزی که قبلاً نمی‌دانستی و خودِ خودت به‌طور ناگهانی به آن رسیده‌ای. در این حالت چشم‌هایت برق می‌زنند و حس می‌کنی یک سر و گردن از بقیه بالاتری. انگار یک غذای خوشمزه و باحال خورده باشی. در دنیای ادبیات هم می‌توان به لذت‌های این‌چنینی دست یافت. البته اگر اهل کشف باشی.

بعضی از داستان‌ها مثل یک تکه چوب ساده هستند. یک سر دارند و یک ته. خواندن این داستان‌ها به‌خودی خود شیرین و جذاب است. اما داستان‌های متفاوت، حکایت و جذابیت‌های متفاوتی را نصیب خواننده‌شان می‌کنند.

هفته‌نامه‌ی همشهری دوچرخه شماره‌ی 637

این داستان‌ها مثل یک تکه چوب ساده و صاف نیستند. بلکه گاهی مثل شاخه‌‌ی درختی چند سر دارند. گاهی مثل فنرهایی پیچ‌پیچی هستند که برای رسیدن به پایانشان باید بچرخی‌ و بچرخی. گاهی شبیه حلقه هستند که اول و آخرش به هم می‌رسند و یکی می‌شوند. نویسنده‌ی این جور داستان‌ها دوست ندارد فقط داستانش را بگوید و برود جلو. دوست دارد با تو بازی کند.

دوست دارد پای تو را هم بکشد وسط. دوست دارد برای ادامه یا آخر داستانش از یکی کمک بگیرد. دوست دارد به‌جای راه رفتن از پیاده‌رو تو را از لبه‌ی جوی‌ها و جدول‌های خیابان راه ببرد. دوست دارد به جای جمله‌ی همیشگی «یکی بود یکی نبود» بگوید: «یکی بود، یکی دیگر هم بود» یا بگوید: «یکی بود دوتا نبود» یا چیزی تو این مایه‌ها.

«داستان نقطه‌ سر راهی...» ماجرای یک نقطه‌ی بی‌پدر و مادر را می‌گوید که مثل همه‌ی نقطه‌های این‌جوری دربه‌در و شهر به شهر دنبال پدر و مادرش می‌گردد. در صفحه‌ی اول کتاب نویسنده تکلیفش را معلوم می‌کند: «این قصه مثل قصه‌های دیگر می‌تواند پایان قشنگی داشته باشد و شما را بخنداند.

می‌تواند پایان غم‌انگیزی داشته باشد و شما را به گریه بیندازد. اما برخلاف قصه‌های دیگر این قصه اصلاً پایان ندارد. انگار فقط برای این نوشته شده که شما پایانش را بنویسید.»هفته‌نامه‌ی همشهری دوچرخه شماره‌ی 637

کتاب «آلبوم یادگاری» شبیه یک آلبوم یادگاری است. توی آلبوم ما عکس می‌بینیم. چشمانمان را می‌چرخانیم روی تصویرها و با نگاهمان آن‌ها را دنبال می‌کنیم.

اما در این آلبوم به‌جای این که مستقیم عکس‌ها را نگاه کنیم نویسنده، عکس‌ها را برای ما شرح می‌دهد. در حقیقت آن چیزی که در ذهن نویسنده است به وسیله‌ی کلمه‌ها تصویرسازی می‌شود.

ما هم آن کلمه‌ها را توی ذهن‌مان تصویرسازی می‌کنیم. این‌طوری می‌شود که یک بازی شکل می‌گیرد. بازی نویسنده و خواننده؛ و در این بازی‌ها داستان روایت می‌شود.

کتاب «خدا دلش برای کی تنگ می‌شه؟» بیش‌تر به یک مجموعه شعر شبیه است.

شعرهایی که هرکدام داستانی در دل خود دارند. مثل این قطعه:

 

راه خانه‌اش را گم کرده است؛

مورچه شکمویی که

توی دفتر مشقم

روی کلمه‌ی «شکلات» می‌چرخد.

نویسنده‌ی این سه کتاب «فریادشیری» است. او اهل کرمانشاه است و تا به حال بیش‌تر از 20 کتاب برای کودکان، نوجوانان و بزرگ‌ترها نوشته است. کتاب‌هایی که جایزه‌هایی هم برایش به ارمغان آورده‌اند. این شاعر و نویسنده معتقد است که نباید ذهن خلاق کودک و نوجوان را در چهارچوب سنت‌های ادبیات کلاسیک حبس کنیم. باید اجازه بدهیم ذهن مخاطب آزاد و رها باشد.

تصویرگر این کتاب‌ها مهسا طوسی است و نشر پیدایش هر کدام از کتاب‌ها را به قیمت 3000 تومان منتشر کرده است.

کد خبر 158552
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز