سه‌شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۵:۵۰
۰ نفر

گروه حوادث: قاتل دکتر سرابی، فوق‌تخصص قلب و عروق و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در میدان نبوت تهران به دار مجازات آویخته شد. این مرد به تصور اینکه عمل جراحی این پزشک خوشنام تهرانی در مرگ مادرش نقش داشته، نقشه قتل او را به اجرا درآورد.

حوادث

میدان نبوت (هفت حوض) تهران، جایی است که از چند روز قبل برای اجرای حکم قصاص درنظر گرفته شده است. به غیراز ساکنان منطقه، افراد دیگری هم به چشم می‌خورند که از نقاط مختلف به اینجا آمده‌اند تا شاهد اجرای عدالت باشند. بیشتر آنها از جزئیات پرونده خبر دارند و می‌دانند که چطور عامل جنایت یکسال پیش بی‌رحمانه پزشک خوشنام تهرانی را در همان حوالی هدف گلوله قرارداد و به قتل رساند. برای همین به محل اجرای حکم آمده‌اند تا شاهد مجازات کسی باشند که مردی را قربانی تصور نادرست خود کرد.

یکی از حاضران در محل که مرد جوانی است، می‌گوید: اینگونه افراد باید با قاطعیت تمام به مجازات عملشان برسند. نباید با کسانی مثل قاتل دکتر سرابی یا قاتل روح‌الله داداشی که به‌خودشان اجازه می‌دهند به همین راحتی جان سرمایه‌های مملکت را بگیرند مدارا کرد و باید هر چه زودتر آنها را به سزای عملشان رساند. اگر دکتر سرابی زنده بود، بی‌شک می‌توانست جان چندین بیمار را نجات دهد و برای جامعه مفید باشد و اگر روح‌الله داداشی به قتل نرسیده بود، بی‌شک می‌توانست برای ممکلت افتخار آفرین باشد. قاتلان نه‌تنها جامعه را از وجود آنها محروم کردند بلکه چند خانواده را هم به سوگ نشاندند. به همین دلیل است که به‌نظر من حکم قصاص اینگونه افراد باید با جدیت و قاطعیت اجرا شود تا درس عبرتی باشد برای دیگران و کسانی که احتمال دارد چنین نقشه‌هایی در سر داشته باشند. مرد جوان تنها کسی نیست که چنین نظری دارد. دوستانش که همراه او برای مشاهده حکم قصاص به محل آمده‌اند نیز با او موافقند. آنها می‌گویند بخشش خوب است اما برای کسانی که ناخواسته و در موقعیت‌های خاص مرتکب قتل می‌شوند، نه برای قاتلانی که با برنامه‌ریزی قبلی دست به جنایت می‌زنند.

پایان پرونده

هر لحظه بر تعداد جمعیت و همهمه افراد حاضر در محل افزوده می‌شود. حدود ساعت 4:50، آمبولانس اورژانس هم وارد محل می‌شود و دقایقی پس از آن جرثقیلی که برای اجرای حکم درنظر گرفته شده به حرکت در می‌آید تا در محل مناسب مستقر شود. ماموران پلیس با دقت محدوده اجرای حکم را زیرنظر دارند و اجازه نمی‌دهند که مردم به محوطه‌‌ای که برای قصاص قاتل دکتر سرابی درنظر گرفته شده، نزدیک شوند.

ساعت حدود 5:45 دقیقه، با ورود خودروی مخصوص حمل متهمان به محل، عکاسان و خبرنگاران به طرف آن حرکت می‌کنند. خبرنگارانی که در میدان نبوت حضور دارند با این مراسم کاملا آشنا هستند و خوب می‌دانند که تا چند لحظه دیگر قرار است حکم قصاص اجرا شود. ساعت 5:51 سرانجام خودروی مخصوص حمل متهمان باز می‌شود و جوان جنایتکار در میان ماموران با لبخندی برلب از ماشین پیاده می‌شود.
او وقتی خود را در محاصره خبرنگاران و سؤالات آنها می‌بیند سعی می‌کند با جواب‌هایی کوتاه از جواب‌دادن طفره برود و خودش را خونسرد نشان دهد. چند دقیقه بعد قاتل دکتر سرابی روی چهارپایه‌ای که برای اجرای حکم درنظر گرفته شده می‌ایستد و پس از آنکه طناب دار به گردنش آویخته می‌شود، سرپرست دادسرای جنایی حکم صادره از سوی دادگاه را برای جمعیت حاضر در محل قرائت می‌کند. بعد از قرائت حکم، درحالی‌که هیچ‌یک از اعضای خانواده دکتر سرابی و جوان جنایتکار در محل حضور ندارند، یکی از ماموران چهارپایه را از زیر پای جوان جنایتکار کشیده و به این ترتیب حکم اجرا می‌شود.

بعد از اجرای حکم، معاون دادستان و سرپرست دادسرای جنایی تهران، با بیان اینکه انگیزه محکوم به اعدام از قتل دکتر سرابی انتقام شخصی بوده است، گفت: کسانی که به هر نحوی مخل نظم عمومی هستند و نظم عمومی را به هم می‌زنند، درصورتی که قوه قضاییه مصلحت بداند و احکام قصاص و اعدام‌شان صادر شود قطعا با دستور رئیس قوه قضاییه حکم آنها در ملأعام اجرا خواهد شد.

پزشک ممتاز

دکتر سرابی یکی از پزشکانی بود که بیشتر وقت خود را صرف خدمت به مردم کرد. دکتر بهنام سرابی، یکی از بستگان مقتول، می‌گوید: دکتر سرابی در سال 55 با رتبه ممتاز به دانشگاه تهران وارد و با ‌عنوان دانشجوی ممتاز هم فارغ‌التحصیل شد. او بعد از اینکه تخصصش را گرفت تا همین چند سال قبل در خارج از تهران و در شهرهای مختلف خدمت می‌کرد و 2 یا 3 سال بیشتر از بازگشت او به تهران نگذشته بود که این اتفاق افتاد. مرد جوان ادامه می‌دهد: دکتر در این سال‌ها خیلی سختی کشید چون خارج از تهران مشغول به خدمت بود و خانواده‌اش تازه داشتند آرامش پیدا می‌کردند که قاتل دست به این جنایت زد و ما را داغدار کرد. این شخص نه یک فرد عادی که سرمایه یک مملکت را به قتل رساند. دکتر سرابی در این سال‌ها تجارب زیادی کسب کرده و یکی از متخصصان خوشنام قلب و عروق و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود. بیماران زیادی هستند که می‌توانستند از تخصص دکتر سرابی بهره‌مند شوند اما مرد جنایتکار به خاطر یک برداشت و نظر بی‌اساس، این جنایت را رقم زد و این سرمایه را از مردم گرفت. هیچ‌یک از اعضای خانواده دکتر سرابی از اعدام کسی خوشحال نمی‌شوند اما جنایت مرد جوان غیرقابل بخشش بود و خانواده دکتر سرابی هنوز هم چنان داغدار او هستند که حتی حاضر نشدند در مراسم قصاص شرکت کنند و وکیل خود را برای اجرای حکم به محل فرستادند. امیدواریم اجرای این حکم درس عبرتی باشد برای کسانی که به راحتی به‌خود اجازه می‌دهند با زندگی یک خانواده اینچنین بازی کنند.

گزارش پرونده

31 شهریور سال گذشته، دکتر سرابی، سوار بر تویوتا کمری سفید‌رنگ خود مطبش را در منطقه نارمک تهران ترک کرد تا به خانه‌ برود. حدود ساعت 19:30 وقتی خودروی دکتر به میدان 53 نارمک رسید، ناگهان مرد موتورسواری او را هدف گلوله قرار داد که یکی از گلوله‌های شلیک شده به پهلوی دکتر اصابت کرد و وی بعد از 2 روز جدال با مرگ، روی تخت بیمارستان جان باخت. با مرگ پزشک تهرانی، تحقیقات برای دستگیری عامل این جنایت شروع شد. بررسی‌ها نشان می‌داد که مقتول از مدتی قبل از سوی افرادی به‌صورت تلفنی تهدید به مرگ می‌شده و یکی از این افراد به اسم سجاد عامل اصلی جنایت بوده است.
با دستگیری سجاد و اعتراف او به جنایت، وی 24 اسفند سال گذشته در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محمدسلطان همتیار و با حضور 4 قاضی مستشار محاکمه شد. او در جلسه دادگاه گفت: من همه اتهاماتم را قبول دارم. من قوانین الهی و ملی را نقض کردم و خودم را مستحق کیفر می‌دانم. می‌خواهم هر چه زودتر حکم قصاص مرا صادر کنید.

در همین هنگام قاضی از وی پرسید: انگیزه‌ات از قتل دکتر سرابی چه بود؟ و متهم پاسخ داد: بعد از اینکه مادرم فوت کرد، مدارک پزشکی او را نزد دکتر دیگری بردیم و او گفت که شاید عمل آنژیوگرافی دکتر سرابی باعث مرگ او شده باشد. از همان زمان به اشتباه تصور می‌کردم که وی باعث مرگ مادرم شده و برای همین تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. برای این کار از یکی از دوستانم کمک گرفتم و او فقط وظیفه راندن موتور را بر عهده داشت و حتی از نقشه من برای قتل دکتر سرابی خبر نداشت. من فقط می‌خواستم عقده خودم را خالی کنم. می‌خواستم دکتر را بترسانم و قصد به قتل رساندن او را نداشتم. بعد از قتل هم به شهرستان گیلانغرب رفتم و در آنجا بود که شنیدم وقتی پلیس قصد دستگیری پدرم را داشته، او با شلیک گلوله خودکشی کرده است. آنقدر ناراحت بودم که بعد از مصرف مواد روانگردان به یکی از پاسگاه‌ها رفتم تا در آنجا خودکشی کنم اما نفهمیدم که چطور با ماموران درگیر شدم و آنها دستگیرم کردند. بعد از اعترافات سجاد، قضات دادگاه او را به قصاص و همدستش را به حبس محکوم کردند که این حکم در دیوان‌عالی کشور نیز تایید و آماده اجرا شد.

کد خبر 146200
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز