یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۵:۴۳
۰ نفر

گروه حوادث: زندگی توأم با ترس از پلیس و دستگیری باعث شد که متهم به قتل پس از 5‌سال فرار، خود را تسلیم کند.

متهم

این جوان 29‌ساله پس از آنکه در سال85 یکی از بستگان خود را به قتل رساند، آواره این شهر و آن شهر شد و برای فرار از دست پلیس مجبور بود مدام مخفیگاه خود را تغییر دهد. شامگاه ششم آذر ماه سال 85، افرادی که در حال عبور از شهرک والفجر تهران بودند با مشاهده درگیری خونین 2 مرد جوان، ماجرا را به کلانتری157 اطلاع دادند. تیم تجسس کلانتری راهی محل حادثه شد اما آنها وقتی به آنجا رسیدند که یکی از طرفین درگیری گریخته و دیگری هم به خاطر اصابت ضربات چاقو به بدنش، به بیمارستان منتقل شده بود.

وقتی خبر رسید که جوان مجروح پیش از رسیدن به بیمارستان جان باخته است، تحقیقات برای شناسایی عامل جنایت شروع شد. برادر قربانی به ماموران گفت که برادرش با یکی از پسرهای فامیل به نام مجید در حال صحبت بوده که ناگهان بین آنها درگیری اتفاق افتاده و در این میان مجید با ضربات چاقو برادر او را به قتل رسانده است. در حالی که تمامی شاهدان اظهارات برادر مقتول را تأیید می‌کردند، دستور بازداشت قاتل فراری صادر و تحقیقات برای دستگیری او شروع شد.

ماموران ابتدا به خانه متهم در یکی از استان‌های شرقی کشور رفتند اما او بعد از جنایت خانه را ترک کرده و به محل نامعلومی گریخته بود. بنابراین تمامی پاتوق‌ها و جاهایی که احتمال داشت وی در آنجا مشاهده شود زیر نظر گرفته شد اما تا سال‌ها بعد هیچ ردی از او به دست نیامد.

5 سال زندگی مخفیانه

در حالی‌که حدود 5‌ سال از جنایت گذشته و هنوز تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت، اتفاق عجیبی افتاد. او 19‌شهریور ماه با مراجعه به یکی از کلانتری‌ها بعد از 5‌سال فرار ، خود را تسلیم کرد. مجید در بازجویی‌ها با اعتراف به قتل گفت: پیش از حادثه از زبان آشنایان شنیده بودم که مقتول پشت سر من صحبت‌هایی کرده و از شنیدن آنها به‌شدت عصبانی شدم. آن روز از شهرستان به تهران آمدم و به خانه قاسم رفتم تا از وی برای این کارش توضیح بخواهم.

وقتی با او صحبت می‌کردم عصبی شدم، کنترلم را از دست دادم و نمی‌دانم چه شد که با چاقو به او حمله کردم و از عصبانیت چند ضربه به وی زدم. متهم ادامه داد: وقتی متوجه شدم که او فوت کرده خیلی به‌هم ریختم و از ترس دیگر به خانه نرفتم. در این مدت به شهرهای مختلف می‌رفتم و از ترس اینکه دستگیر شوم مرتب مخفیگاهم را تغییر می‌دادم. من در این 5 سال مدتی به‌عنوان کارگر در هرشهری که می‌رفتم مشغول به کار می‌شدم و بعد شغلم را تغییر می‌دادم تا ردی از خودم برجا نگذارم اما همیشه ترس از دستگیری و قصاص در دلم بود.

وقتی خودروی گشت پلیس را می‌دیدم وحشت به جانم می‌افتاد و اضطراب داشتم که دستگیر نشوم. دیگر تحمل این وضعیت را نداشتم. خسته شده بودم از این همه اضطراب که بر زندگی‌ام سایه انداخته بود. به خاطر همین تصمیم گرفتم به تهران بازگردم و خودم را معرفی کنم. سرهنگ حاجی زاده، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران، با اعلام این خبر گفت: مرد جوان هم‌اکنون در بازداشت به سر می‌برد و تحقیقات تکمیلی درخصوص این پرونده ادامه دارد.

کد خبر 145958
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز