ترجمه حمید رضا خطیبی: اعتراضات اخیر در مصر، موجب جلب توجه عمومی نسبت به نقش نظامیان این کشور و رابطه پیچیده آنها با انقلاب 25ژانویه مصر شده است.

انقلاب - مصر

هانی درویش خبرنگار مصری در این باره با خالد فهمی، مورخ سرشناس مصری گفت‌وگو کرده‌است. مشروح این گفت‌وگو در سایت قنطره منتشر شده‌است.

  • از زمان انقلاب سال1952، ارتش مصر چه نقشی در حکومت و عرصه اجتماعی کشور مصر ایفا کرده و پیامدهای جایگاه ویژه نظامیان در مصر چه بوده است؟

از دیدگاه تاریخی، از یک سو ارتش مصر در انقلاب سال1952 که در واقع نوعی کودتا بود، نقش ویژه‌ای داشت. در سال‌های پس از آن، در قاموس رهبران ارتش، واژه‌هایی مانند شکست یا فروپاشی تعریف نشده بود. در نهایت می‌توان گفت پس از معاهده صلح با اسرائیل (پیمان کمپ دیوید)، ارتش مصر تبدیل به نهاد تحت امر حسنی مبارک شد.

برای مورخین امکان‌پذیر نیست که جنبه‌های مختلف این سه مرحله تاریخی را با دقت و از نزدیک مورد بررسی قرار دهند، چرا که درهای آرشیو اسناد و مدارک ارتش، هیچگاه برای مقاصد تحقیقاتی باز نمی‌شود و در عین حال بحث درباره نظامیان نیز همچنان خط قرمز محسوب می‌شود. از این‌رو ما مجبوریم در این زمینه به اطلاعات موجود در کتاب‌ها و مقالات رسانه‌ها که در خارج از مصر درباره نقش ارتش در اداره امور کشور، چاپ می‌شوند، بسنده کنیم.

  • آیا از نحوه برخورد ارتش با وقایع و تحولات انقلاب 25ژانویه متعجب شدید؟

در آن زمان، ارتش بهت زده شده بود و خود را ناگزیر از قربانی کردن حسنی مبارک می‌دید. در مجموع، عقب‌گرد ناگهانی ارتش مصر و حمایت آن از انقلاب، تصمیم هوشمندانه‌ای بود. به لحاظ تاکتیکی می‌توان گفت رهبران ارتش با هدف حفظ انسجام شاخه نظامی حکومت، شاخه سیاسی آن را قربانی کردند. پس از آنکه در روزهای نخست اعتراض‌ها، مردم در میدان تحریر، شعار ارتش و مردم، دست در دست یکدیگر را برای آرام کردن خود و کشاندن ارتش به سوی انقلاب سرمی‌دادند، نظامیان این شعار را سرلوحه تصمیمات خود قرار دادند.

هر چند وقایع سه هفته گذشته ضربه سنگینی به نیروهای مسلح مصر بوده است. نظامیان اینک مجبورند همه چیز را از نو آغاز کنند. مدیریت آشفته دوران انتقال، محاکمات طولانی، دفاع از عملکرد تشکیلات امنیتی، به تعویق انداختن محاکمه حسنی مبارک و در نهایت سخنان تهدیدآمیز یکی از امرای ارتش همگی نشان می‌دهند که خردجمعی رهبران نظامی مصر در معرض آزمون دشواری قرار گرفته است.

  • آیا می‌توان گفت که پس از سقوط مبارک، ارتش مصر دستخوش دگرگونی شده، یا آنکه ارتش کنونی در واقع همچنان حول محور ساختارهای قدیمی می‌چرخد؟

در پی اتهامی که انقلابیون جوان علیه ارتش مطرح می‌کنند، اینکه روند تحقق آرمان‌های انقلاب از سوی نظامیان، کند و آهسته است، رابطه بین آنان و شورای‌عالی نظامی کشور چندان گرم و مطلوب نیست.

از این‌رو می‌توان گفت که آنچه کشور را اینک اداره می‌کند، همان نسخه حکومت مبارک، هر چند به شکلی غیررسمی است. محققان و ناظران خارجی نیز بر این باورند که ارتش مصر از اواخر دهه1960 و اوایل دهه1970 تا حال، همین رویه را ادامه داده است. حسنی مبارک از همان دوره حضور خود در نیروی هوایی، به نظم آهنینش معروف بود. وی حتی زمانی که یک افسر جز محسوب می‌شد، با تنبیه اشتباهات کوچک و سختگیری نسبت به رفتار نادرست زیردستانش، بر محیط اطراف خود نظارت کامل داشت.

  • پس به‌نظر می‌رسد که شما تمامی نکات منفی را در ارتش با شخص مبارک گره می‌زنید...

قطعا این طور نیست. اگر ما به خاطر داشته باشیم، طی دهه‌های گذشته بیشتر مزایای کمک‌های ایالات متحده به ارتش مصر، نصیب فرماندهی ارشد آن می‌شده است و از این‌رو، می‌توان عمق فساد داخلی را در ارتش تصور کرد. همچنین سن بالای حسنی مبارک، محمد طنطاوی (رئیس شورای‌عالی نظامی) و سایر امرای نظام که بالای 70سال سن دارند، نشان‌دهنده شکاف عمیق نسل‌ها در ارتش مصر است، شکافی که نتیجه سیاست حسنی مبارک در بیرون راندن نظامیان شاخص و فعال در جنگ‌های این کشور با اسرائیل محسوب می‌شود. این موضوع می‌تواند نشان دهد که چرا فرماندهان جوان ارتش در ماه آوریل گذشته در تظاهرات انقلابیون شرکت کردند.

  • پس به باور شما، این تفاوت‌های ساختاری درون ارتش در نهایت به نفع انقلاب بوده است؟

بله. آشفتگی کنونی در شورای‌عالی نظامی تا حدی ناشی از اختلافات درونی در نیروهای مسلح است. بگذارید داستان جالبی برایتان نقل کنم. چندی پیش با یکی از چهره‌های حکومت سابق ملاقات کردم. او به من گفت که در شورای وزرای حکومت مبارک، طنطاوی حامی ایده‌های چپ‌گراها بود. به‌عنوان مثال، وی مخالف خصوصی شدن بانک‌های ملی مصر بود، به این دلیل ساده که کارکرد این بانک‌ها در واقع پنهان کردن فعالیت‌های مالی و اقتصادی ارتش است. به گفته این مقام سابق، طنطاوی از اینکه می‌توانست مانع از فعالیت اقتصاددان‌های لیبرال شود، بسیار خشنود بود، نه به خاطر اینکه به نقش تعیین‌کننده دولت در حیات اقتصادی جامعه باور داشته باشد، بلکه از این‌رو که از منافع نهاد متبوع خود (ارتش مصر) که کنترل بخش‌های عمده اقتصاد کشور را در دست دارد، حفاظت کند.

ارتش همین منطق را مبنای مخالفت کنونی‌‌اش با به قدرت رسیدن یک غیرنظامی در مصر قرار داده است. رهبران ارتش مصر نمی‌توانند تصور کنند که در این کشور نیز مانند آمریکا یک غیرنظامی در مقام رئیس‌جمهور بتواند وزیر دفاع را بر کنار کند یا رسانه‌ها بتوانند ظرفیت‌ها و شایستگی رئیس ستاد مشترک ارتش را مورد پرسش و تردید قرار دهند. چنین اتفاقاتی برای آنها به‌مثابه آن است که پارچه‌ای سرخ رنگ را مقابل گاوی خشمگینی تکان دهید.

  • آیا فکر نمی‌کنید که روح انقلاب 25ژانویه تا حدی الهام‌گرفته از نارضایتی‌های درون ارتش بوده باشد؟

قطعا چنین است. ارتش به‌مدتی طولانی داخل پادگان‌ها پناه گرفته بود و صرفا از بودجه تعیین شده خود ارتزاق می‌کرد. اینک اما این بودجه دائما کاهش می‌یابد، چرا که پس از انقلاب، ارتش در تأمین امنیت، چه برای مخالفان و چه طرفداران خود ناتوان مانده و دیگر نمی‌تواند احکامی در مقیاس وسیع کشور صادر کند یا حافظ عدالت در مصر باشد. توجه کنید که خشم انقلابیون مصر معطوف به چه موضوعی شده است. العادلی، وزیر سابق کشور و 6عضو ارشد حکومت مبارک اینک به اتهام فساد و کشتار غیرنظامیان طی ناآرامی‌ها در دادگاه محاکمه می‌شوند. هر چه ارتش بیشتر در جریانات سیاسی کشور باقی بماند، مردم بیشتری به‌خود جرات می‌دهند به خیابان‌ها بریزند و شعارهایی سر بدهند که پیش از این حتی دون‌پایه‌ترین نظامیان نیز انتظار شنیدن آنها را نداشتند. هر چه مردم بیشتر در خیابان‌ها بمانند، فاصله بین تشکیلات حکومتی و نظامیان رده‌های عادی که حامی مردم‌اند و زندگی ساده خود را با زندگی پر تجمل ژنرال‌ها مقایسه می‌کنند، بیشتر خواهد شد، به‌خصوص در حال حاضر که خبر می‌رسد ابعاد فساد رهبران حکومت سابق سربه میلیاردها دلار می‌زند.

  • به باور شما آیا اتحاد بین ارتش و اسلامگراها، نشان‌دهنده یک گرایش اسلامی یا محافظه‌کار سنت‌گرا درون نیروهای مسلح است، گرایشی که در دهه1980 تحت‌تأثیر موج جدید دین‌گرایی در جامعه مصر به‌وجود آمد؟

به باور من ما با یک بحران هویت درون ارتش مواجهیم. برخی افراد، محجبه بودن همسر طنطاوی را ناشی از گرایش وی به اسلام می‌دانند و برخی دیگر تمایل او را به تجملات، نتیجه دور شدن وی از دین تلقی می‌کنند. هیچ اطلاعات دقیقی درباره گرایشات دینی در رده‌های مختلف ارتش در دست نیست. با این حال اتحادی تاکتیکی بین نظامیان و اسلامگراها شکل گرفته است. اسلامیون چشم‌انداز خوشایندی از چنین اتحادی فراروی ارتش قرار دادند و مردم حاضر در خیابان‌ها این اتحاد را ممکن ساختند. از نظر نظامیان، اخوان‌المسلمین گروهی است که می‌تواند به آنها در همه‌پرسی تغییر قانون اساسی کمک کند. مشکل کنونی مصر، این است که برخی لیبرال‌ها و ملی‌گرایان می‌گویند در آینده باید جایگاهی غیرقابل پرسش و انتقاد به ارتش داده شود.

  • در حال حاضر صحبت‌های بسیاری درباره الگوی اردوغان (اشاره به دولت اسلامگرای ترکیه) می‌شود. عبدالمنعم ابوفتوح و محمدسلیم العبا، 2نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری با الهام از ساختار سیاسی ترکیه، خواهان برقراری توازن قدرت بین ارتش و اسلامگراها هستند. در این باره چه نظری دارید؟

من مدتی در ترکیه زندگی می‌کردم، در زمانی که نجم‌الدین اربکان (پدر معنوی حزب حاکم عدالت و توسعه) پروژه خود را تازه آغاز
کرده بود. شرایط ترکیه با آنچه در مصر شاهدیم، متفاوت است. اسلامگرایان ترک تلاش کرده‌اند از آنچه هویت اسلامی قلمداد می‌شود، فاصله بگیرند. آنها به قدرت رسیدند، چرا که به مشکلات طبقه متوسط ترکیه، آن هم با ادبیاتی اجتماعی اقتصادی پرداختند. اما در اینجا، در مصر توجه اسلامگراها معطوف به بحث هویت است. سیاستمدارانی که به آنها اشاره کردید از شرایط تاریخی که منجر به موفقیت الگوی ترکیه شده است غافل‌اند.

فکر نمی‌کنم که کشمکش سیاسی کنونی بر سر هویت مصر موجب برقراری اتحادی دیرپا بین نظامیان و اسلامیون شود، چرا که برداشت اسلامگراها و نظامیان از هویت مصری متفاوت است. در بلندمدت، اتحاد بین آنها و ارتش خطرات بسیاری در پی خواهد داشت. هر دو طرف، فاقد دیدگاهی استراتژیک درباره آینده‌اند. آینده مصر اما به تعامل نیروهای بسیاری با یکدیگر بستگی دارد، نیروهایی که هیچ‌یک به تنهایی قادر به تعیین تقدیر تاریخی مصر نخواهند بود.

کد خبر 142936

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز