شنبه ۷ اسفند ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۴
۰ نفر

ترجمه - راحله فاضلی : موج گسترده قیام‌های مردمی که این روزها خاورمیانه را به صحنه حضور مخالفان استبداد تبدیل کرده، پس از تونس، مصر، لیبی و یمن به بحرین رسیده است؛ کشوری که ناوگان دریایی پنجم آمریکا در آن مستقر است.

نقشه خاورمیانه


در بحرین هم مانند کشورهای لیبی و یمن، دولت برای مهار و سرکوب مخالفان به خشونت روی آورد و بقا یا واژگونی حکومت آن مانند رژیم‌های دیگر عربی به موضع نیروهای نظامی بستگی دارد. جایگاه نیروهای امنیتی و ارتش به قدری مهم شده است که جهت‌گیری آنها در قبال مردم و حکومت در سرنوشت کشور نقشی بسیار حیاتی دارد. در چنین شرایط حساسی بارها این سؤال مطرح شده که آیا خاورمیانه‌ای جدید در حال شکل‌گیری است؟ دولت جورج بوش در آغاز کارش در سال 2001 موضوع خاورمیانه جدید را مطرح کرد و قصد داشت با تغییراتی که در پی جنگ عراق در منطقه ایجاد ‌می‌کند و با ایده صدور دمکراسی، نقشه خاورمیانه را بر اساس برنامه‌های خودش طرح‌ریزی کند. اکنون اما تحولات خاورمیانه‌ به گونه‌ای دیگر پیش می‌رود؛ خاورمیانه جدیدی که بعد از سرنگونی دیکتاتورهایی مانند حسنی مبارک در مصر و زین‌العابدین بن‌علی در تونس ایجاد می‌شود، خاورمیانه‌ای بدون آمریکاست.

آیا خاورمیانه‌ای جدید در راه است؟ در صورتی که پاسخ این سؤال مثبت باشد، باید بررسی کرد که خاورمیانه در آینده چه ویژگی‌هایی خواهد داشت و چه موقعیتی پیش خواهد آمد.

برای این کار شاید بهترین راه این باشد که نگاهی به وضعیت ترکیه بیندازیم. بسیاری اعتقاد دارند که ظاهر خاورمیانه جدید بی‌شباهت به ترکیه نخواهد بود.

ترکیه پیش از این، مسیر دمکراسی را طی کرده و پس از عبور از مرحله گذار به شکلی کاملا حساس و پیچیده، خود را در میان کشورهای دمکراتیک گنجانده است.

در سال 2000 ترکیه یکی از کشورهای مورد اعتماد آمریکا و از دوستان این کشور به حساب می‌آمد. ترک‌ها نه تنها با آمریکا بلکه با رژیم صهیونیستی نیز روابط حسنه‌ای داشتند و یکی از گزینه‌های جدی عضویت در اتحادیه اروپا بودند. از آن زمان تغییراتی در رویه این کشور به وجود آمد که مورد استقبال مردم قرارگرفت و به شکل چشمگیری، جایگاه این کشور را بهبود بخشید. رجب طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه بیش از هر دولت دیگری، این کشور را به سمت اسلامی‌شدن پیش برد؛ به‌طوری که می‌توان گفت از زمان خلفای این کشور تاکنون ترکیه تا این اندازه اسلامی نبوده است.

او به کمک حزبش یعنی حزب عدالت و توسعه، برای مهار قدرت قوای نظامی و دستگاه قضایی که نگهبانان اصلی نظام سکولار به‌جا مانده از کمال آتاتورک بودند، در قانون اساسی تغییراتی ایجاد کرد. علاوه بر آن شمار زیادی از ژنرال‌های این نظام که در سال 1923 شکل گرفته بود، به خیانت به کشور محکوم شدند.

سپس زمان حمله آمریکا به عراق فرا رسید و ترکیه به نظامیان جورج بوش اجازه نداد از خاک کشورش برای تجاوز به عراق استفاده کنند. پس از آنکه اتحادیه اروپا، قاطعانه درخواست عضویت ترکیه را رد کرد، این کشور به همسایگان آسیایی‌اش روی آورد و روابطش را با آنها بهبود بخشید. در راستای این سیاست جدید، رابطه ترکیه با سوریه و ایران گسترش یافت و مقام‌های دو طرف سفرها و دیدارهای متعددی برگزار کردند.

استحکام روابط ایران و ترکیه به همین جا ختم نشد و آنچه به شدت آمریکایی‌ها از جمله هیلاری کلینتون را به خشم آورد، امضای معاهده سه‌جانبه آنها و برزیل بود.

پس از این ماجرا، سازمان ملل متحد تصمیم گرفت ایران را تحریم کند اما ترکیه به این اقدام رأی منفی داد. روشن است که این رویکرد ترکیه خوشایند دولت آمریکا نبود تا جایی که یک دیپلمات آمریکایی در تحلیلی ادعا کرد آنها از مسیر خود خارج شده‌اند.
البته این ادعای دیپلمات آمریکایی چندان هم اشتباه نبود، زیرا ترک‌ها از دایره نفوذ آمریکایی‌ها خارج شده‌اند. آنها علاوه بر خروج از چرخه قدرت آمریکا، به جهان اسلام نزدیک‌تر می‌شوند. می‌توان گفت نمونه بارز این تغییر مسیر، دشمنی با اسرائیل است زیرا در گذشته ترکیه روابط سیاسی و نظامی نزدیکی با این رژیم داشت. سال 2009 در داووس، اردوغان نشانه‌های رویکرد تازه‌شان را نشان داد و با عصبانیت، خطاب به شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، گفت: شما کشتن را خیلی خوب بلد هستید. این صحبت او نه تنها دشمنی این کشور با اسرائیل را نشان داد، بلکه اردوغان را نیز به یک قهرمان ملی تبدیل کرد.

سال گذشته زمانی که یک کشتی حامل کمک‌های بشردوستانه برای شکستن سد محاصره نوار غزه از آب‌های آزاد عبور می‌کرد، مورد حمله کماندوهای رژیم صهیونیستی قرار گرفت که طی آن 8نفر از اتباع ترکیه کشته شدند. این حادثه، اردوغان را بسیار خشمگین کرد تا جایی که نه‌تنها از کاروان آزادی حمایت کرد بلکه اسرائیلی‌ها را بابت آنچه کشتار خونین نامید، محکوم کرد.
این موضع اردوغان موجب محبوبیت خود و ملتش در افکار عمومی مردم غزه شد.

در نخستین هفته قیام مردمی مصری‌ها نیز اردوغان بی‌تفاوت نماند. زمانی که حسنی مبارک در روزهای ابتدایی این قیام اعلام کرد که قصد ندارد در انتخابات آینده ریاست‌جمهوری شرکت کند، دولت آمریکا مردد بود اما اردوغان با صراحت تأکید کرد که مبارک باید هرچه زودتر استعفا بدهد. او در واکنش به این جریان گفت: مردم مصر از مبارک تصمیمی کاملا متفاوت انتظار دارند. دولت فعلی تاکنون در جلب اعتماد مردم موفق نبوده که موجب شده آنها خواستار تغییرات دمکراتیک باشند.

اقدام دیگر اردوغان این بود که به شکلی ناگهانی سفرش به مصر را که قرار بود در ماه فوریه انجام گیرد، لغو کرد. در بررسی عناصر اصلی سیاست جدید ترکیه، ابتدا باید به نقش اسلام اشاره کرد.

در شرایط کنونی حکومت‌های اسلامی اهمیت و ارزش بسیاری پیدا کرده‌اند که با گذشته تفاوت دارد. نکته بعدی این است که این روزها، برای مردم کشورهای مسلمان به ویژه عرب‌ها، ترکیه به یک قهرمان تبدیل شده است و برخی از آنها از جمله فلسطینی‌ها مایلند روش آنها را در پیش گیرند. آخرین نکته نحوه رویارویی ترکیه با آمریکا و رژیم صهیونیستی است. ترک‌ها برخلاف گذشته دیگر به خواسته‌های این کشور تن نمی‌دهند و به مقابله با آنها می‌پردازند.

شاید بتوان گفت ترک‌ها قصد دارند به دوران شکوه گذشته خود بازگردند و به نوعی یک عثمانی جدید تشکیل دهند. این مسئله موجب کاهش قدرت آمریکا در خاورمیانه می‌شود و ترکیه را به قدرتی نوظهور تبدیل می‌کند. در حقیقت شمارش معکوس برای آمریکایی‌ها آغاز شده است زیرا آنها رهبرانی را که دوست و شریکشان به حساب می‌آمدند از جمله حسنی مبارک و بن‌علی از دست داده‌اند. این در حالی است که در لبنان، حزب‌الله بیش از پیش قدرت گرفته و پادشاه اردن، نخست‌وزیر را برکنار و کابینه را منحل کرده است. اسناد منتشر شده در مورد تشکیلات خودگردان فلسطین و بی‌اعتبار‌شدن آنها، یکی دیگر از چالش‌های منطقه است. از سوی دیگر، بنیامین‌نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، اوباما را تحت فشار قرار داده که درخواست برای توقف شهرک‌سازی‌‌ها در کرانه باختری را فراموش کند.

در بحرین نیز شرایط بحرانی شده و پادشاه این کشور که از دوستان آمریکا شمرده می‌شود، در محاصره قرار گرفته است. علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهوری یمن نیز شرایط خوبی ندارد و ناچار شده برای آرام کردن مردم خشمگین کشورش به آنها وعده دهد که خودش و پسرش در انتخابات سال 2013 شرکت نخواهند کرد. در پاکستان نیز شرایط به سود آمریکایی‌ها نیست و آتش مخالفت با آمریکا شعله‌ور شده است. در پایان سال 2011 نیز نیروهای نظامی آمریکا باید خاک عراق را ترک کنند.

همه این مسائل به معنای کاهش قدرت و نفوذ آمریکا در خاورمیانه و قدرتمندشدن سایر کشورهاست که توجه رسانه‌های آمریکا را هم به خود جلب کرده است. در پایان این سؤال پیش می‌آید که اگر آمریکا به جنگ با کشورهای منطقه پایان دهد و به آنها اجازه دهد که خودشان برای آینده‌شان تصمیم بگیرند، خاورمیانه به کدام سو می‌رود ؟

آنتی وار

کد خبر 129183

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز