در «یک بستنی و پنج زبان» وارد دنیایی کاملاً نوجوانانه می‌شویم؛ عباس تربن این دنیا را خوب می‌شناسد. او در شعرهای این مجموعه به حرف‌ها، تکیه کلام‌ها، حس‌های خاص دوران نوجوانی، شوخی‌ها، نگرانی‌ها و به‌طور کلی به دغدغه‌های دنیای نوجوانان بسیار نزدیک است.

دوچرخه 571

تربن از شگردهای مختلف ایجاد طنز در این کتاب استفاده کرده است:

1- بزرگ‌نمایی: در شعر «مردود... دود... دود» با اغراق در مورد سوژه آلودگی هوا می‌گوید:

«دوباره صبح، چایی، نان، شکر، دود/ حیاط و حوض و ایوان، سر به سر دود/ من و تو...؟ هیس! ساکت باش! اخبار:/ بله! تازه‌ترین بخش خبر: دود!»

2- موقعیت: مثل شعرهای بچه مثبت، زیر دوش ترس، فکرهای اجق وجق، ناهار تاریخی، کتری بی‌بخار، خانه تکانی.

در شعر «بچه مثبت» موقعیت دانش‌آموز درس‌خوانی را به طنز می‌کشد که با وجود تهدیدها و وعده‌های شاگرد تنبل‌های کلاس تن به تقلب نمی‌دهد:

«من گول حرف و همهمه‌ها را نمی‌خورم/ یک ذره گول‌های شما را نمی‌خورم/ من تا به حال تن به تقلب نداده‌ام/ با قول ساندویچ و پفک جا نمی‌خورم».

یا در شعر «ناهار تاریخی» که موقعیت کلاس درس تاریخ است، اما دانش‌آموزان به جای توجه به حرف‌های معلم، در حال ردوبدل کردن خوراکی‌ها و برگزاری ضیافت ناهار هستند:

«از میز سوم غربی/ بوی خیار می‌آید/ آن افتضاح قدیمی/ دارد به بار می‌آید/ بوی خیار گرفته/ درس تهاجم چنگیز/ از میز پشت می‌افتد/ یک نایلون، وسط میز».

3- انتقاد و اعتراض: مثل شعرهای منم شاگرد تنبل، سر به زیرِ زیر، دو- سه تا هیچ، یک و یک همیشه دو نمی‌شود، در انتظار اسب سفید.

شعر «سر به زیرِ زیر» روایت بچه‌ای است که با وجود رعایت دقیق تمام باید و نبایدهایی که بزرگسالان برایش تعیین کرده‌اند، با وجود این‌که بیش از حد سر به زیر است باز از سوی والدین مورد تنبیه و غضب است:

«من که این‌قدر عجیب/ سر به زیر بوده‌ام/ من که بی‌تفاوت از لواشک و/ برگة هلو گذشته‌ام/ من که با دوپای سر به راه/ از کنار جو گذشته‌ام/ ... من که صاف رفته‌ام/ من که دل به چاله- چوله‌ها نداده‌ام/ من که قوطی در آرزوی شوت را/ جا نهاده‌ام/ ...من که راست بوده‌ام/ پس چرا مرا دوباره با/ چشم‌های چپ نگاه می‌کنی؟!»

4- نقیضه: مثل شعرهای لبخندهای چرخ شده، تقلبانه.

در شعر «تقلبانه» با به‌کارگیری مصراع معروف نیما (تو را من چشم در راهم) وضعیت دانش‌آموزی را روایت می‌کند که موقع امتحان، چشم به راه رسیدن تقلب است:

«اگر من، میز پایانی/ اگر تو اولین میزی/ و گر گل کرده بین چشم هامان ناظمی، چیزی/ من از دوری تو یکریز می‌بارم/ در آن نوبت اگر نزدیک باشی یا/ اگر افتاده باشی توی دریا هم/ تو را من چشم در راهم!»

تربن در این کتاب سراغ مضامینی رفته است که خودبه‌خود بار طنز دارند. از کلید واژه‌هایی استفاده کرده است که برای مخاطب آشنا هستند و انگار این مدرسه است که با وجود بیزاری‌ای که دانش‌آموزان از آن دارند، سرشار از سوژه‌های طنز است. تربن نیز مثل یک نوجوان شوخ‌طبع و باهوش این سوژه‌ها را خوب شکار کرده است. شاید اگر از نوجوانانی که این کتاب را خوانده‌اند بپرسم کدام شعرها را پسندیده‌اند، بیشترشان به این نمونه‌ها اشاره خواهند کرد. همه ما (به‌جز بچه مثبت‌ها) از شوخی‌ها و شیطنت‌های مدرسه خاطرات زیادی داریم که هر بار با یادآوری آنها می‌خندیم و در این دنیای عبوس جدی بزرگسالی نفسی تازه می‌کنیم. این کتاب از این نظر شعرهای زیادی دارد، نمونه‌هایی که برای همه نوجوانان در همه سنین (!)  جذاب، شیرین و آشنا هستند.

«یک بستنی و پنج زبان» اصرار بر شعر بودن دارد و تربن با وجود تأکیدی که بر طنز دارد، مراقب بوده تا شعرهایش در دام نظم گرفتار نشوند. او در واقع برای ایجاد موقعیت طنز از شعریت اثر مایه نمی‌گذارد. این دقت و حوصله او را تقریباً در تمام شعرها می‌بینیم و گاه نیز با تصاویر و تعابیر شاعرانه بکری روبه‌رو می‌شویم. برای مثال در شعر «زیر دوش ترس»:

«انگشت‌های صابونی/ گم می‌شوند و می‌گردند/ در بین جنگل موها

آن‌قدر شاد می‌خوانم/ تا از صدای زیبایم/ کف می‌کنند شامپوها».

عباس تربن تقریباً در تمام قالب‌های معمول شعر نوجوان، شعر می‌گوید. در این کتاب هم تنوع قالب‌ها را می‌‌بینیم: چهار پاره، نیمایی، رباعی و... او که فقط رعایت قافیه و وظیفه موسیقایی آن برایش مهم نیست، در این مجموعه به دنبال قافیه‌های تازه می‌گردد و تا آن‌جا که ممکن است قافیه‌هایی انتخاب می‌کند که ضمن تازگی بار طنز هم داشته باشند. قافیه‌هایی مثل بازو، جادو، شامپو، لولو/ آجیل، تعطیل/ گیس، لیس/ چنگیز، میز/ سیخ، تاریخ/ چارمتری، کتری/ زور، شیشه‌شور/ سر، دیگر، خر/ نمک، چک/... اگرچه در این باره یک جا لغزشی هم اتفاق افتاده است، آن‌جا که واژه‌های «رفتن» و «دادن» هم قافیه شده‌اند؛ شعر «کتری بی‌بخار»:

«شیرجه با پشتک/ زیر آبی رفتن/ زیر گرما توی/ آب‌ها لم دادن».

و همچنین در صفحه 25، بیت دو تا مانده به آخر به نظر می‌رسد کلمه‌های سرد و گرم باید جابه‌جا شوند. البته این دیگر به دلیل کم‌دقتی ناشر اتفاق افتاده است؛ شعر «خانه تکانی»:

«جای این تهدیدهای سرد و گرم/ فکر شادی کردن او  باش مرد!»

«یک بستنی و پنج زبان» اسم خوبی برای یک مجموعه شعر طنز برای مخاطب نوجوان است. بی‌تردید شعرهای خوب این مجموعه در کنار تصاویر مناسبشان که اثر محمدرضا دوست محمدی، یکی از چهره‌های شاخص تصویرگری و کاریکاتور است، زیبایی و تأثیرگذاری ویژه‌ای یافته‌اند.

* یک بستنی و پنج زبان
* سرودة عباس تربن
* تصویرگری محمدرضا دوست محمدی
* نشر قو
* 1500 تومان

کد خبر 117187
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز