سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۲
۰ نفر

کامران محمدی: درباره موفقیت سال‌های اخیر کتاب‌های مرتبط با دفاع‌مقدس.

پس از آنکه 2کتاب«دا» و «بابانظر» از انتشارات سوره مهر با استقبال بی‌نظیر مخاطبان مواجه شدند، کتاب‌های عرصه دفاع‌مقدس و در ادامه آن، انتشار آثاری درباره انقلاب‌اسلامی، به گونه قابل ملاحظه‌ای رشد یافتند و به عنوان عرصه کم‌وبیش ناشناخته‌ای، در گروه کتاب‌های موفق و پرفروش قرارگرفتند.

 اینگونه آثار به شکل اعجاب‌آوری پس از گذشت بیش از20سال از سال‌های دفاع‌مقدس و بیش از 30سال از انقلاب، آنگونه که انتظار می‌رفت و شایسته این دو رویداد تاریخی تاریخ ایران است، مورد توجه ناشران قرار نگرفته‌اند. کتاب‌های بسیاری در این سال‌ها منتشر شده‌اند اما همواره این پرسش باقیمانده بود که چرا آثاری که بتوانند در میان عامه مردم و به ویژه جوانان، به طور گسترده جای خود را باز کنند، متولد نمی‌شوند؟ پاسخ ساده‌اندیشانه و سردستی به این پرسش، ناتوانی یا بی‌علاقگی مخاطبان برای برقراری رابطه با کتاب‌های مرتبط با این دو موضوع است. اما «دا»، «بابانظر»، «فرمانده من»، «خاک‌های نرم‌کوشک» و... ثابت کرده‌اند اینطور نیست بلکه مشکل جای دیگری است.

مشکل شاید بیش از هرچیز، شکل تنظیم و ارائه اینگونه کتاب‌هاست که سبب می‌شود با سلیقه مخاطبان (که عموما جوانان نیز هستند) هماهنگ نباشند و در نتیجه، به آنچه شایسته است دست نیابند. پیش از این، عرضه کتاب‌های عرصه دفاع‌مقدس یا انقلاب، به شکلی که حالا در 3-2سال گذشته انجام می‌گیرد، نبود. شکل ظاهری کتاب‌ها رشد قابل ملاحظه‌ای داشته‌اند و از نظر طراحی جلد، جنس کاغذ و... کتاب‌ها چشم‌نوازتر و حرفه‌ای‌تر منتشر می‌شوند.

از اینها مهم‌تر، شیوه نگارش و تنظیم است. کتاب‌های موفق، چنان نوشته می‌شوند که علاوه بر بیان نکات مورد توجه نویسنده، مخاطب را جذب و او را با خود همراه کنند.
 از این نظر، استفاده از قالب خاطره -رمان، یکی از مهم‌ترین اتفاقات در حوزه نشر کتاب‌های دفاع‌مقدس است؛ نکته‌ای که سبب شد دا، بابانظر و برخی دیگر از آثار موفق این حوزه، فروش بسیار خوبی داشته باشند.

هرچند برای درک درست آنچه در این مسیر روی داده است، باید به استفاده هوشمندانه از نویسندگان حرفه‌ای نیز توجه داشت. مرتضی سرهنگی که در سال‌های گذشته در چاپ آثار این حوزه و به طور مشخصی، کارهای موفق انتشارات سوره مهر، نقش جدی و اصلی داشته است، یکی از این نویسندگان است.

سرهنگی که خود سال‌های سال در عرصه دفاع‌مقدس نوشته و فعال بوده است، به عنوان کسی که از سال‌های انتشار نشریه قدرتمند و موثر «کمان» تجارب ارزنده‌ای با خود آورده است، توانست با نظارت ادبی و ساختاری بر این کارها، قواعد نوشتن درست و اثرگذار را در کتاب‌ها، تزریق کند و سطح تکنیکی آنها را تا حد قابل ملاحظه‌ای بالا ببرد.

2برگ برنده اصلی

همه اینها و البته مسائل مهم دیگری بر اینکه تحرک قابل‌توجهی در عرصه کتاب‌های دفاع‌مقدس روی دهد، موثر بوده‌اند. اما شاید برگ‌های برنده اصلی را بتوان 2عامل دیگر دانست؛ ارتباط و تبلیغات.

حوزه هنری( یا سوره‌مهر) به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین مراجع چاپ آثار موفق این حوزه، گنج مهم بی‌پایانی را کشف کرد و توانست با برقراری رابطه مناسب با آن، جواهراتی را عرضه کند که پیش از این، دیده نمی‌شد؛ ارتباط با کسانی که سینه‌های‌شان، دریای عمیقی از ناگفته‌ها و گفته‌های جنگ است و عجیب است که تاکنون، کسی سراغشان نرفته بود. این گنج آن‌قدر درخشش دارد که برای همه- از هر جنس و با هر طرز فکری- دیدنی است؛ نکاتی نظیر صحنه‌های خیره‌کننده و تکان‌دهنده در کتاب دا که همه را میخکوب کرد.

استفاده از قالب خاطره- رمان و نه رمان در درخشش بیشتر و واقعی این جواهرات، نقش موثر و مهمی ایفا کرد. برخلاف دیدگاه برخی منتقدان این آثار(و به ویژه دا)، رمان‌نبودن دا و آثار مشابه آن، نه‌تنها مشکل و ایرادی در این کار محسوب نمی‌شود بلکه دقیقا برعکس، برگ برنده آن است؛ چرا که اصل بودن جواهرات بیرون آمده از دل گنج را تضمین می‌کند. رمان، آمیخته با تخیل است و در سال‌های گذشته، بسیاری از رمان‌های عرصه دفاع‌مقدس درست به این علت که واقعی بودن‌شان مورد تردید خواننده بودند، اقبال عمومی نیافتند.

این همان نکته‌ای است که سبب می‌شود فیلمسازان جنگی جهان- آنها که آثارشان به لحاظ تکنیکی موفق و قدرتمند محسوب می‌شوند- همواره تلاش ‌کنند از نظر نوع فیلمبرداری و باقی مسائل، فیلم‌شان هرچه بیشتر شبیه آثار مستند شود. صحنه‌های واقعی نمای آثار جنگی بزرگ دنیا در واقع تضمین‌کننده اصل بودن جواهرات است... .

همه اینها که البته بیش از اینها قابل بررسی و بسط هستند، وقتی به شکل درست و واقعی و همانطور که هستند دیده ‌می‌شوند که ناشر(= تولید‌کننده) مثل هر تولید‌کننده دیگری که کالایی عرضه می‌کند، ابتدا به تقاضا و سپس به تبلیغات توجه‌کند. یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت حوزه هنری، توجه به این عامل کاملا مغفول مانده است که نشان داد حتی بیش از آنچه تصور می‌شود، مهم است. تا جایی که مجیدقیصری که یکی از نویسندگان عرصه دفاع‌مقدس است، تفاوت اصلی کتاب‌های موفق یکی دو سال گذشته و کارهای کمتر دیده شده گذشته و حتی همین روزها را در همین عامل می‌داند.

قیصری می‌گوید:«اگر همان کتاب‌ها هم به طور درست به مردم معرفی ‌شوند، مردم آنها را هم می‌خوانند. حالا کارها به شکل بهتری معرفی می‌شوند؛ از رونمایی گرفته تا شکل‌های تبلیغاتی دیگری که باعث می‌شود عامه مردم به سوی این کتاب‌ها جذب شوند.»

قیصری آثار زیادی  را شایسته همین میزان توجه می‌داند و 2اثر  را حتی مثال می‌زند:«زندگی خوب بود» نوشته حسن رحیمی که داستانی درباره 20روز از زندگی یک امدادگر است و «آبادان‌من» نوشته حسن بنی‌عامری. علاوه بر این، قیصری شرایط این روزها را هم موثر می‌داند. او می‌گوید:«حالا تعداد کارها کم است و به شکل گزیده‌تر و بهتری منتشر می‌شوند. قبلا تلویزیون تبلیغ زیادی درباره جنگ می‌کرد و کارهای زیادی نیز از سوی سازمان‌های مختلف نظیر دفتر ادبیات مقاومت منتشر می‌شد و شاید اینها باعث شده بود مردم کمتر علاقه نشان دهند. حالا دیگر موازی‌کاری کمتر شده و مردم هم خلأ وجود این قبیل کارها را حس می‌کنند و طبیعتا وقتی یک کتاب خوب، همراه با تبلیغات مناسب در می‌آید، استقبال می‌کنند.»

تبلیغات مناسب که در برخی مواقع به عنوان نکته‌ای منفی در موفقیت کتاب‌هایی چون دا طرح می‌شود، دقیقا همان چیزی است که هر کتابی به آن نیاز دارد: درست همانطور که فیروز زنوزی جلالی، یکی دیگر از نویسندگان این حوزه می‌گوید: «اگر این میزان تبلیغ و توجه برای کتاب‌های دیگر هم شود، شاید آنها هم همین مقدار موفق شوند و به چاپ‌های بالا برسند.» تبلیغات، به صورت مستقیم و غیرمستقیم، همان‌چیزی است که هر کالایی نیاز دارد، به ویژه کتاب‌ و حتی کتاب‌های حوزه دفاع‌مقدس.

کد خبر 111098

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز