شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۵:۴۱
۰ نفر

ناهید پیشور: همه کسانی که روی موفقیت آواتار شرط بسته بودند، احتمالا این نکته را فراموش کرده بودند که آکادمی اسکار هرگز در طول تاریخ به فیلم‌های علمی- تخیلی توجه جدی نکرده است

 در واقع تلألو عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما در کنار دستاوردهای فنی و درخشان جیمز کامرون آن‌قدر خیره‌کننده بود که کمتر کسی این نکته را به یاد آورد. در همان روزهایی که سروصدای پدیده آواتار گوش فلک را کر کرده بود، جعبه درد (The Hart Locker) آرام‌آرام داشت مخاطبان خود را می‌یافت.

وقتی منتقدان آمریکایی در جوایز سالانه‌شان اغلب روی فیلم کاترین بیگلو توافق کردند، می‌شد حدس زد که اتفاق سال گذشته در حال تکرار است؛ وقتی «بنجامین باتن» فینچر به عنوان محصول عظیم کارخانه رؤیاپردازی بی‌رقیب به نظر می‌رسید ولی فیلم مستقل «میلیونر زاغه‌نشین» از راه رسید، ابتدا در محافل منتقدان مورد توجه قرار گرفت و بعد دست‌اندرکاران سینمای آمریکا ستایش‌اش کردند و در نهایت هم اسکارها را فتح کرد تا سر دیوید فینچر بی‌کلاه بماند.

این‌بار هم تکنیک سحرآمیز کامرون در آواتار نتوانست از پس جدیت تکان‌دهنده جعبه‌‌درد برآید، به خصوص اینکه سناریوی فیلم کامرون در مقایسه با فیلم همسر سابقش کهنه و نخ‌نما می‌نمود. آیا اعضای آکادمی مضمون‌گرا شده‌اند؟ شاید! اما این‌بار با هر متر و معیاری، ترجیح دادن یک درام جنگی تکان دهنده و سرشار از روح زمانه به فانتزی خوش‌آب و رنگ و مسحورکننده از زمان آینده، منطقی و قابل درک به نظر می‌رسد.

در اسکار امسال، این واقعیت بود که بر تخیل پیروز شد. کاترین بیگلو اسکارهای بهترین فیلم ‌و کارگردانی را دریافت کرد تا فیلمی که تنها 16میلیون‌دلار فروخته بود، «آواتار» 2میلیاردی را شکست دهد. آیا آکادمی به پسند عمومی توجهی نشان نمی‌دهد؟ مرور اسکار در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که آنها بیشتر تحت تاثیر منتقدان هستند تا سینماروها. این سومین سال پیاپی است که فیلم برگزیده منتقدان، فاتح اسکار می‌شود و در این  مورد خاص، کاترین‌بیگلو کاملا محق این پیروزی بود. نامش به عنوان فاتح اسکار 2010 در حالی خوانده شد که جیمز کامرون پشت سرش نشسته بود و هر دو بار بیگلو به رفتن به روی سن دعوت شد.  همسر سابقش از جای خود نیم‌خیز شد و به او تبریک گفت. کارگردان آواتار البته پیش از این هم از «جعبه درد» ستایش کرده بوده، گویی می‌دانست که حماسه عظیم آواتار مقابل ماهرانه‌ترین فیلمی که درباره حضور سربازان آمریکایی در عراق ساخته شده،  کم خواهد آورد... .

نامش را می‌توان پیروزی «حس» بر «تکنیک» نیز گذاشت، در ضیافتی پر از تنش و ناآرامی و فضایی تراژیک که تماشاگر را به جهنمی هولناک می‌برد؛ جهنمی که در آن برای رنج‌های انسان‌ها پایانی را نمی‌شود متصور شد؛ رنجی که هم مردم عراق از اشغال کشورشان توسط اشغالگران می‌برند و هم سربازانی آمریکایی که زیر فشار روحی- روانی خرد می‌شوند. جعبه درد بی‌آنکه با تعریف کلاسیک فیلم جنگی همخوانی چندانی داشته باشد، بهترین اثر هالیوودی در این ژانر به شمار می‌آید که در هزاره سوم ساخته شده است.

کافی است به این نکته توجه کنیم که در کل فیلم، تنها یک سکانس به نبرد رویارویی سربازان آمریکایی با عراقی‌ها اختصاص یافته است. بیگلو موفق می‌شود بی‌آنکه جانب یکی از طرفین جنگ را بگیرد به نفی این پدیده زشت و غیرانسانی بپردازد. البته همدلی او با سربازان آمریکایی که هراس از مرگ را با تمام وجود حس می‌کنند، در فیلمی که یک کارگردان هالیوودی ساخته است، طبیعی به نظر می‌رسد. در عوض بیگلو فراموش نمی‌کند که این سربازان را، قربانیان سیاست‌های مداخله‌جویانه و جنگ‌افروزانه دولت آمریکا بداند. این سیستم است که از انسان‌های عادی،‌جنایتکارانی بی‌رحم می‌سازد؛ سربازانی که کیلومترها دور از وطنشان جانشان را بر سر آرمانی پوچ و خیالی باطل از دست می‌دهند و در مقابل مردم بی‌دفاعی قرار دارند که تماشاگر نمی‌تواند به آنها برای ایستادگی برابر اشغالگران حق ندهد.

جعبه‌درد اگر هم به موضع‌گیری سیاسی می‌پردازد، می‌کوشد تا این کار را با نغمه‌هایی دردآلود و تاثیرگذار که در نفی جنگ و خون‌ریزی سرداده می‌شود، انجام دهد. آیا اعضای آکادمی پیام سیاسی تلویحی اثر را درک کرده‌اند یا همخوانی شگفت‌انگیز حس‌و حساسیت با فرم به شدت واقع‌گرای فیلم، تحت تاثیرشان قرارداده است؟ پاسخ، هرکدام از این‌دو گزینه باشد تفاوتی در صورت مسئله ایجاد نمی‌شود. اسکار به شایسته‌ترین فیلم سال اهدا شده است؛ فیلمی که اسکارهای فیلم، کارگردانی و فیلمنامه را می‌برد و البته دستاوردهای فنی‌اش هم آن‌قدر قابل توجه است که در رشته‌های تدوین، صدا و جلوه‌های صوتی نیز گزینه بی‌رقیبی باشد.

آواتار جیمز کامرون هم به عنوان ناکام بزرگ اسکار 2010، چاره‌ای نداشت جز اینکه به اسکارهای فیلمبرداری، جلوه‌های ویژه و  طراحی صحنه بسنده کند؛ جوایزی که پیش از برگزاری مراسم نیز می‌شد حدس زد که آواتار آنها را دریافت خواهد کرد.

قابل پیش‌بینی‌ترین اسکارها، جوایز بازیگران بود. جف بریجز آن‌قدر «دل دیوانه» را با تمام وجود بازی کرده بود که توانست  رقبای قدرتمندی چون جرج کلونی و مورگان فریمن را شکست دهد. بدبینانه‌اش این است که آکادمی را برابر درخشش بازیگران پا به سن گذاشته آسیب‌پذیر بدانیم یا در واقع قدردان فرصت‌هایی که شاید دیگر نصیب آنها نشود.

جف بریجز پس از آنکه در گلدن گلاب توانست برخلاف پیش‌بینی‌ها، جرج‌کلونی را کنار بزند، اسکار را هم به تابلوی افتخاراتش اضافه کرد. ساندرا بولاک هم اسکار بهترین بازیگر زن را گرفت گرچه درمقایسه با نامزدهایی چون مریل استریپ و هلن میرن نام کم اعتبارتری به شمار می‌رفت ولی انگار همه می‌دانستند که امسال نوبت اوست که اسکار را ببرد!

«نقطه کور» اثر متوسطی بود که راه یافتنش به فهرست‌نامزدهای بهترین فیلم، اعتراض‌هایی را هم در پی داشت ولی در اینکه ساندرا‌بولاک بازی درخشانی در آن ارائه داده، تردیدی وجود نداشت. ستاره جوان و پولساز هالیوود اوایل دهه90، در میانسالی اسکار را به خانه برد و آکادمی بر انتخاب گلدن گلاب و اتحادیه بازیگران صحه گذاشت.

مت‌دیمون، وودی‌هارسلون، کریستوفر پلامر و استنلی توچی از همان ابتدا می‌دانستند که باید به نامزدی اسکار قناعت کنند و در حضور کریستف والتز هیچ بختی برای بردن مجسمه طلایی ندارند. والتز برای نقش‌آفرینی فوق‌العاده‌اش در «لعنتی‌های بی‌آبرو» اسکار بی‌گفت و گویی را از آن خود کرد. همچنان که مونیک برای «پرشس» از همان ابتدا پنه‌لوپه‌کروز (نه)، ورا فارمیگا(بالا در آسمان) مگی جیلنهال (دل دیوانه) و آناکندریک (بالا در آسمان) را کنار زده بود.

درحالی‌که گفته می‌شد «فاکس شگفت‌انگیز» در کمال شگفتی اسکار بهترین انیمیشن را دریافت خواهد کرد، در نهایت همان اتفاقی افتاد که از زمان اولین نمایش «بالا» می‌شد آن را حدس زد. انیمیشنی که در رشته بهترین فیلم نامزد شده در شاخه تخصصی خودش هیچ رقیب جدی ندارد حتی اگر پای فاکس شگفت‌انگیز در میان باشد که با تداعی خاطرات کارتون‌های قدیمی، حسی نوستالژیک در تماشاگر ایجاد می‌کند.

در عوض، شگفتی بزرگ در انتخاب بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان رخ داد. در شرایطی که به نظر می‌رسید رقابت اصلی میان «روبان‌سفید» و «پیام‌آور» جریان داشته باشد و کارشناسان بخت فیلم هانکه را بیشتر می‌دانستند، این فیلم آرژانتینی «راز درون چشم‌هایشان» بود که اسکار را از آن خود کرد آن هم در حالی‌که اگر قرار بر انتخابی غافلگیر کننده بود «شیراندوه» محصول سینمای پرو و برنده خرس طلایی برلین گزینه به مراتب مناسب‌تری به شمار می‌‌رفت.

راز‌ درون چشم‌هایشان  که توسط خوان‌خوزه کامپانلا، کارگردان آرژانتینی ساخته شده از دید کارشناسان کم امیدترین فیلم حاضر در میان نامزدهای اسکار بهترین فیلم خارجی بود؛  درست مثل سال گذشته که فیلم ژاپنی «رفتن‌ها» با بردن اسکار همه را متحیر کرد. در شرایطی که حدس زدن برندگان اسکار ساده‌تر از همیشه شده، گویی اعضای آ‌کادمی قصد کرده‌اند در رشته فیلم‌های غیر انگلیسی زبان مخاطبشان را شگفت زده کنند.

کد خبر 103299

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز