کابل روی قرقره تاور (سازه و برج‌های فلزی بالابر) می‌چرخد و میز را از زمین می‌کَند. کابل، کوتاه‌تر شده و میز بالاتر می‌رود. میز 4  نفره معلق. پشت میز زوجی‌جوان نشسته‌اند؛ خندان و بیشتر هیجان‌زده.

کافه معلق

همشهری آنلاین- سحر جعفریان‌عصر: قرار است زوج مهمان آن بالا به شیوه‌ای متفاوت بدون ایمنی برای مدت 30 دقیقه تفریح کنند و نخستین سالگرد ازدواج‌شان را جشن بگیرند. مشتری‌های این میز معلق در ارتفاع 30 متری هر یک از حدود 780 هزار تومان تا بیش از 3 میلیون تومان هزینه می ‌کنند تا تجربه هیجان و البته بیشتر دیده شدن در اینستاگرام را از سر بگذرانند. بعضی‌هایشان چنان درگیر چشم‌گیر شدن هیجان تازه‌یشان می‌شوند که با اضافه کردن تشریفات سفارشی به آن مانند بادکنک‌آرایی، چیدمان میز پر از غذا و انجام حرکات خاص برای خواستگاری، ایمنی نیم‌بند میز معلق را نیز از بین می‌بردند. مشابه این میز معلق به عنوان یک سرگرمی تازه در شهرهای مختلف مانند مشهد و اصفهان نیز طرفدارهای خاص خود را دارد.

کافه‌گردی در آسمان |  قهوه، قرار و جشن به هوا

میز معلق، تکخالِ تازه سرگرمی‌های مهیج

خط آخر معرفی همه ویدئوهای تبلیغاتی با عنوان میز معلق که این روزها در اینستاگرام بسیار دست به دست می‌شوند، نشانی دقیق نوشته شده‌است. از این روست که بعدازظهر خیلی از روزها جماعتی هیجان ‌دوست، خود را به خیابانی پرتردد در شمال پایتخت می‌رسانند.همانجا که سازه فلزی و بلندبالای میز معلق با کلی کابل و قلاب آویزان، میان انبوه فشرده‌ای از برج‌های مسکونی و اداری، پیداست و نمی‌گذارد کسی از آن جماعت مشتری، سردرگم نشانی شود. مشتریان میز معلق از طیف‌های گوناگونند؛ پیر و جوان، زن و مرد ولی در تغییرات نوروفزیولوژیکال (سیستم عصبی و فیزیکی) که هنگام ورود به این محوطه تفریحی دچار می‌شوند،مشترک؛ همگی هیجان‌زده.

اشتراک‌شان از سرِ کافه‌، رستوران، غرفه بازی‌های متفاوت‌هایی‌ست که دور تا دور محوطه تقریبا وسیع را گرفته‌اند. عطر خوشمزه نوشیدنی و خوردنی‌های اشتهابرانگیز از یک سو، صدای جیغ و خنده و گریه آنها که سرگرم بانجی جامپینگ، تاب غول پیکر یا پرواز در آسمان، ادونچر و یا راه رفتن روی نردبان معلق، ترامپولین، صخره نوردی‌اند نیز از سوی دیگر جوش و خروش می‌آورد اما تکخال همه اینها همان میز معلق است که مشتریان برایش صف کشیده‌اند.

کافه‌گردی در آسمان |  قهوه، قرار و جشن به هوا

وقتی هیجان بر ترس مقدم می‌شود

سازه میز معلق، 2 کارگر ساده دارد؛ یکی حمید که بلیت‌ها را چک می‌کند و دیگری پیمان که اپراتور صفحه فرمان سازه هست و مسئولیت فشردن دکمه‌های سبز برای روشن کردن، نارنجی برای بالابردن، آبی برای توقف و قرمز برای خاموش کردن را به عهده دادرد. حمید از پرسش‌های پرتکرار مشتریان می‌گوید:«داداش، ٢ تا کمربند کافی هست یک وقت نیوفتیم جوان مرگ شویم، آقا اگر ترسیدیم چطور خبرت کنیم بیاریمان پایین؟ انشالله که نیوتن را می‌شناسی! با وزنی که داریم طوری ٢ طرف میز بنشین‌مان که بین کشش و واکشش، تراز شود و به جاذبه بَرنخورد...» پیمان هم از پاسخ‌های همیشگی:«خیالت راحت،دور از جان‌تان روی زمین هم اعتبار صد در صدی برای جوان مرگ شدن وجود ندارد چه برسد به وقتی که توی هوا زیر پا خالی‌ست...» نوروز، روزهای تابستان و تعطیلات مناسبتی سرشان شلوغ است از روزی ٢٠ تا ۵٠ مشتری.

فست‌فود در هوا و شیشلیک برای زمین

«هزینه‌اش چقدر است؟» این را نخستین مشتری عصر یکی از روزهای نیمه آذر ماه بی‌باران می‌پرسد که همراه دوستش آمده‌است. متصدی باجه بلیت‌فروشی چشم بسته می‌داند مشتری قصد تفریح با میز معلق را دارد:« نفری ٧٨٠ هزارتومان فقط ورودی به میز...سرو نوشیدنی و خوراکی هم هزینه جدا دارد که باید به کافه‌ون‌ها پرداخت کنید.» حالا همراهِ مشتری می‌پرسد:«منوی خوشمزه و متنوعی دارند؟!» متصدی، رِند است که هم به فکر تور کردن آنهاست و هم ریختن آب پاکی به دست‌شان:« ماشالله شما جوانید و باکلاس؛ بعید می‌دانم چیزی جز قهوه و فست‌فود بپسندید...از طرفی، توقع شیشلیک و کباب‌بختیاری با زیتون پروده تو ارتفاع 30 متری که ندارید؟ برای میل اینها باید تشریف ببرید رستوران معلق مشهد...». برای خالی نبودن عریضه ادامه می‌دهد:«راستی میز معلق مجموعه ما خدمات عکاسی هم دارد؛ عکاسی با دوربین حرفه‌ای هر ١٠ شات یک میلیون و 500...عکاسی با دوربین گوشی هم 200 هزار تومان.» تعمیر و سرویس قطعات و اجزای کافه معلق به صورت هفتگی و ماهانه انجام می‌گیرد.

کافه‌گردی در آسمان |  قهوه، قرار و جشن به هوا

هیجان بدون طنازی و خواستگاری

مشتریان میز معلق، معمولا در حاشیه تجربه هیجانی خاص، آن بالا در ارتفاع، جشن‌های خودمانی مانند تولد و سالگردهای شاد نیز برگزار می‌کنند. پای سازه میز معلق ایستاده و نگاه‌شان را تا بالای آن برده‌اند. دختر به زحمت 18 سال دارد، پسر اما چهره‌اش جاافتاده است حدود 30 یا 32 ساله به نظر می‌رسد. شایان، باریستای کافه‌ون با فنجان‌های اسپرسوی داغ نزدیک می‌شود:«این نوشیدنی‌تان...کیک تولد خانم هم الان می‌آورم.» پیمان، کمربندهای درهم گره خورده را باز می‌کند:«خب تقریبا وزن هم هستید و مشکلی در تعادل نداریم.» تا کمربند مشتری‌ها را ببندد و کیک هم در فرورفتگی ایمن میز جا بگیرد، پیمان توصیه‌های آخر را می‌گوید:«زیاد تکان نخوردید، به عقب برنگردید، پایین را نگاه نکنید، شوخی نابه‌جا انجام ندهید و هر وقت احساس کردید فشار هوا یا بلندی ارتفاع اذیت‌تان می‌کند صدایم کنید تا برگردانمتان روی زمین.» بعد دکمه نارنجی را فشار می‌دهد:«آن بالا برای مدت 30 دقیقه خوش بگذرانید.» صدای دختر که می‌گوید:«کاش حداقل تکیه‌گاه داشت...» در آهنگ تولدت مبارک گم می‌شود. مشتری‌هایی هم هستند که با طنازی جمله‌ای را فریاد می‌زنند:«ول کن زمین را، هوایت یخ نکند...» یا «زنم می‌شوی؟» در این اوقات است که حمید هم با بلندگو دستی تذکر می‌دهد:«داداش، یک کم مراعات کن...». اینگونه مراعات نیز جزو قوانین‌شان است؛ درست از وقتی که تعدادی از همسایگان‌شان اعتراض کردند:«از جیغ و نعره مشتری‌هایتان در چهاردیواری خودمان آسایش نداریم...»

کد خبر 1000181
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار گزارش

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha