هویت شهری
-
از گشت و گذار در تفلیس تا ماشین دودی در تهران
ناصرالدین شاه پادشاه شاعرپیشه ایرانی همیشه دوست داشت دارالخلافه مقر فرمانرواییاش چیزی کم از پایتخت کشورهای اروپایی نداشته باشد. به همین دلیل به هر گوشهای از دنیا که سفر میکرد و سرک میکشید سوغاتی همراه خودش میآورد و ماشین دودی هدیه سفرش به تفلیس بود که ماجرای جالبی دارد.
-
حسن هندی، متخلفترین راننده تهران | روزی که مسافر ایستاده جریمه داشت
ماجرای جریمه در تهران و ورود و خروج رانندهها به «محکمه خلاف» روایت شنیدنی است که هر راننده تهرانی باید آن را بداند.
-
نخستین سرویس مدرسه تهران مخصوص بچهپولدارها بود
جابهجایی دانش آموزان از خانه تا مدرسه و بالعکس در دوران سلطنت پهلوی در ایران باب شد. این سیستم حملونقل بیشتر مختص فرزندان رجال و پولدارها بود.
-
یادی از اولین خطوط اتوبوسرانی | از بلیت فلزی تا بلیت کاغذی و باجه بلیتفروشی
دهه نخست سال ۱۳۰۰ بود که اتوبوسرانی تهران با ۴ خط، رسماً شروع به کار کرد.
-
طرشت؛ قطب فرهنگی ایران | تلمذ وزیر سلجوقی نزد علمای طرشتی
تاریخ تهران را که مرور میکنیم به روستای خوش آب و هوای طرشت یا به قول قدیمیها درشت در همسایگی آن میرسیم. روستای طرشت از دوران آلبویه یا حتی پیشتر مهد پرورش عالمان و اندیشمندان شیعی و در واقع یکی از نخستین مراکز بزرگ علمی کشور به دلیل زندگی بزرگانی چون شیخ عبدالله طرشتی، احمد درشتی و... بوده است.
-
برچیده شدن خط خاطرهانگیز به حکم شخص اول مملکت
«خط بازار» نخستین خط حمل و نقل عمومی تهران بود که سال ١٢٦٨ از بازار تا انتهای خیابان لالهزار با استفاده از واگن اسبی با گنجایش ۵٠ مسافر راهاندازی شد.
-
آموختن اتولرانی زیر تابلو پرستو | مسئول آموزش رانندگان یک افسر روسی بود
در سالهای اولیه ورود اتومبیل به ایران بسیاری از رجال دولتی و رانندگان سفارتخانهها به دلیل سفرهای خارجی و زندگی در دیار فرنگ گواهینامه رانندگی داشتند. اما اینکه مردم عادی و بقیه پایتختنشینان چطور صاحب گواهینامه شدند هم حکایت جالبی دارد.
-
قصه زهره و نوشآفرین خانم و نخستین مدرسه دخترانه طرشت | مکتبخانههای طرشت را زنان مدیریت میکردند
قصه راهاندازی مدرسه و باسواد شدن بچههای محله طرشت با نام زنانی گره خورده است که همه هموغمشان رشد و تعلیم بچههای روستا بود.
-
جولان اولین اتوبوسهای فرنگی در پایتخت | کرایه هر مسافر ۳شاهی
لایحه واگذاری اتوبوسرانی تهران در آبان ۱۳۰۵ به مجلس شورای ملی ارائه و با این لایحه به موسسه دانمارکا، متعلق به کشور دانمارک، اجازه دایر کردن خطوط اتوبوسرانی داده شد. اما اولین اتوبوس توسط معینالتجار و سال ۱۲۹۰ به تهران آورده شد. او آن اتوبوس را از بازرگانی بلژیکی در رشت خریده بود.
-
چرا در تهران قدیم خودروها وسط خیابان پارک میکردند؟
با توسعه شهر، افزایش جمعیت، توسعه حمل و نقل و افزایش شمار خودروها حالا دیگر کوچه و خیابانی را در پایتخت نمیتوان پیدا کرد که شهروندان خودروهای خود را در حاشیه آن پارک نکرده باشند. اما روزگاری در تهران قدیم وقتی نخستین نسل اتومبیلها وارد خیابانهای شهر شدند، رسم بود که رانندگان وسط خیابان پارک کنند.
-
اولین اداره و قوانین راهنمایی و رانندگی | سرعت بالای ۱۵ کیلومتر در ساعت ممنوع!
سال ۱۲۹۲ برای نخستین بار فردی سوئدی به نام «وستداهل» که در سوئد کفیل یکی از کلانتریها بود و «برگداهل» مامور آگاهی، و «وارفاس» پلیس ساده، به ایران آمدند و سازمان نظمیه (شهربانی) تاسیس شد.
-
شوفرهایی که خواننده شدند + فیلم
با ورود اتومبیل به خیابانهای خاکی و سنگفرش تهران بهعنوان پدیده مدرن حملونقل، تغییرات زیادی در سبک زندگی اهالی پایتخت ایجاد شد و ترانههای کوچه و بازاری و مثلهایی به مرور در گویش و ادبیات محاورهای مردم کوچه و بازار رواج یافت.
-
نخستین آزمون رانندگی و اولین تهرانی که تصدیق رانندگی گرفت
گرفتن گواهینامه هنوز هم برای خیلیها یک چالش بزرگ است. در تهران قدیم، وقتی اتومبیل به عنوان پدیده دنیای مدرن جای درشکهها را گرفت، رانندهها برای نخستین بار با چالشی به نام گواهینامه یا به قول قدیمیها «تصدیق» روبرو شدند.
-
طلوع «صبح روسیاه» در طرشت
طرشت روستا بود و طایفههای مختلف در روستا برای عزاداری سالار شهیدان در ایام محرم و صفر با پارچههای مشکی گذرها را سیاهپوش و چادر بزرگی را با ستونهای چوبی و طاقنماها دور یک حوض بزرگ برای عزاداران برپا میکردند.
-
تاکسیها چطور جای درشکهها را گرفتند؟ | شوفرتاکسیهای کت و شلواری تهران
هنوز شهر در سیطره درشکهچیها بود که اولین تاکسیها در خیابانهای تهران آفتابی شدند. این پدیده مدرن دنیای جدید که مسافران را زودتر به مقصد میرساند، به تدریج جای درشکهها را گرفت و همراه با خود واژههای تازهای چون شوفر تاکسی، کرایهکش و... را نیز وارد فرهنگ عامه کرد.
-
معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران:
جزییات برگزاری بزرگترین جشن در میلاد امام رضا(ع) در تهران | جشن های خیابانی در جامعه شادی را افزایش داد
معاون اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران گفت: رهبر معظم انقلاب تاکید داشتند؛ هویت و شناسنامهی شهر تهران احیا شود. بر همین مبنا در برنامه «شهر شهدا» سعی بر این شد فعالیت لشکرها و نیروهای مجاهد تهرانی که در دفاع مقدس و انقلاب فعال بودند بازخوانی شوند.
-
روایتی از تاریخ هزار ساله مسجد معروف طرشت | دستور ساخت مسجد را چه کسی صادر کرد؟
مسجد امام حسن عسکری (ع) در محله طرشت که در دهه پنجاه شمسی نوسازی شد، قدیمیترین مسجد محله طرشت و یکی از قدیمیترین مساجد تهران است.
-
آبناهار؛ میانوعده مخصوص طرشتیها
روزگاری که طرشت نه محلهای در قلب پایتخت، بلکه یک آبادی سرسبز با انواع باغهای میوه و محصولات کشاورزی در بیخ گوش تهران قدیم بود، ساکنانش آداب و فرهنگ غذایی مخصوص به خود را داشتند؛ از وعده آبناهار تا آداب و رسوم اطعام عزادران در محرم و صفر.
-
شیخالکبیر طرشتی بی پروا مروج عقاید شیعی بود | خواجه نظامالملک در طرشت چه میکرد؟
بقعه ۸۰۰ساله علامه طرشتی در بوستان طرشت یکی از قدیمیترین یادگاران روستای طرشت برای نسل امروز و آیندگان است. علامه طرشتی و پدرانش از بزرگان و عالمان دینی طرشت بودند که نقش مهمی در اعتلای آن داشتند.
-
چرخ این آسیاب به نفع مستمندان میچرخید
آسیاب تاریخی کهک بخشی جداییناپذیر از تاریخ و هویت آبادی طرشت است و برای اهالی قدیمی طرشت یادآور طعم ماندگار نان «گرده» است که با آرد این آسیاب پخته میشد. قصه وقف این آسیاب آبی را که توسط یکی از نخستین بانوان واقف تهران وقف فقرا شده بود در ادامه بخوانید.
-
روایتی از طایفههای طرشتی | قصه حسینمردیها و اشرف افغان
ارباب و خردهمالک در محله طرشت کنار هم زندگی میکردند و خاندان ملاک و زمیندار سعی میکردند هوای دیگر اهالی روستا را داشته باشند. حسینمردیها بزرگترین طایفه در طرشت محسوب میشوند و بعد از آنها طایفه زمانیها و تیموریها هستند.
-
یادگارهای ماندگار نوشآفرینخانم در طرشت
نام نوشآفرینخانم برای اهالی قدیمی طرشت نامی آشناست؛ بانوی خیر و واقف دلسوزی که مالک اراضی وسیعی در غرب تهران بود و املاک خود را که اکنون بخش اعظمی از آن به محلههای مسکونی تبدیل شده وقف امور عامالمنفعه و خدمترسانی به مردم کرد. در ادامه با موقوفات این بانوی نیکوکار آشنا شوید.
-
از کوچهباغ تا باغکاجی | طرشت هنوز به باغهایش معروف است
روزگاری نه چندان دور، در آبادی طرشت تا چشم کار میکرد باغ میوه و اراضی گندم، جو و یونجهزار دیده میشد و کوچهباغهایی دلگشا که عطر میوههای نوبرانهاش دل هر رهگذری را میبرد. اگرچه بسیاری از باغهای طرشت در مسیر توسعه شهر از بین رفت اما هنوز طرشت با باغهایش شهره است.
-
ظریف، همچون بند زدن برگ گل! | چینیبندزن! یه دل شکسته رو هم بند میزنی؟
چینیبندزنی یکی از مشاغل نوستالژیک و فراموششده تهران است. این حرفه در روزگاری که وقتی چیزی میشکست و خراب میشد به جای دور انداختن آن را تعمیر میکردند، حسابی پرطرفدار بود. هر چند این روزها دیگر خبری از چینیبندزنهای دوره گرد نیست اما یاد و خاطره آنها هنوز در گوشه ذهن مادربزرگها زنده است.
-
آب قنات؛ مهریه زنان طرشتی | ۵ قنات باغهای روستا را سیراب میکرد
سرسبزی و طراوت روستای طرشت بیدلیل نبود. ۵ قنات پرآب باغهای آن را سیراب میکرد. قنات بالا، قنات صدقی، قنات کوچیکه، قنات اسکندری و قنات شاهک. از این ۵ قنات تنها ۳ قنات باقی مانده است که همچنان حی و حاضر جاری است.
-
چگونه شریف در محله تاریخی طرشت ستاره خاورمیانه شد؟
۱۶میلیون و ۶۴۰ هزار و ۵۴۷ ریال برای تاسیس دانشگاه شریف در سال نخست هزینه شد. دانشگاهی که قرار بود با راهاندازی و تاسیسش رکورد دانشگاه تهران را بزند و بهترین دانشگاه فنی ایران شود.
-
تغسیل اموات کنار آبانبار شیخ در طرشت
حدود ۸۰ سال قبل، آبانباری روبهروی بقعه شیخ عبدالله طرشتی قرار داشت که مردم از آب آن برای شستن اموات استفاده میکردند.
-
شغل نان و آبدار چراغروشنکنی را چه کسانی عهدهدار بودند؟
چراغروشنکنی یکی از شغلهای جالب و ظاهرا عجیب منسوخ شده تهران قدیم است؛ شغلی که پادویی آن را اغلب پسربچههای کوچک انجامش میدادند تا به مرحله ارشدی یا حتی استادکاری برسند. خواندن قصه این شغل و مراحل اجرای آن خالی از لطف نیست.
-
نعل و میخ؛ ابزار یک شغل پردرآمد | روزی روزگاری ۲۱ مغازه پالاندوزی در بازار طهران
تا پیش از باز شدن پای اتومبیل به خیابانهای تهران،خدمات حملونقل پایتختنشینان بر گرده چهارپایان بود. نعل و پالان برای چهارپای زبانبسته که همراه صاحبش کل شهر را گز میکرد و بیگلایه و شکایت بارهای سنگین میبرد، حکم لاستیک و تجهیزات برای ماشین را داشت.
-
پاچه ورمالیده کیست؟ | چگونه از حواشی یک شغل یک ناسزا خلق شد؟
«آبحوضیه، آبحوضی/آبحوضی کار نکرده / آبحوضیه، آب حوضی/آبحوضی نون نخورده»... این آواز برای بسیاری از تهرانیهای قدیم خاطرهانگیز است و روزگاری را به ذهن میآورد که هنور حیاطهای خانهها حوض داشت و رنگ فیروزهای آن چشمها را نوازش میداد.