سه‌شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۸ - ۰۶:۰۲
۰ نفر

ساناز عبادی: «بربادرفته» در هفتادمین سالگرد اکرانش، عنوان بهترین رمانس تاریخ سینما را از آن خود کرد

با گذشت 70سال، «برباد رفته» هنوز هم فیلمی به یاد ماندنی به شمار می‌آید. جدای از انبوه اسکارها و ستایش‌هایی که در زمان اکران نثارش شد فیلم در همه این سال‌ها موفق شده جایگاه خود را به عنوان یکی از کلاسیک‌های فراموش‌نشدنی تاریخ‌ سینما حفظ کند؛ کسب مقام چهارم بهترین فیلم تمام دوران‌ها از سوی انستیتوی فیلم آمریکا و هشتمین فیلم برتر جهان از نگاه اینترتینمنت ویکلی و حالا بهترین رمانس تاریخ سینما از سوی مووی‌وب؛ فیلمی که از آن به عنوان مهم‌ترین دستاورد نظام استودیویی یاد می‌شود و جادوی تاثیر خود را همچنان حفظ کرده است.فیلم اقتباسی است از رمانی پرفروش به همین نام‌.

ماجرای تنها رمان دراماتیک رمانتیک نوشته مارگارت میچل‌ بیچراستو در زمان جنگ داخلی آمریکا و احیای آن در آتلانتا و جونزبرو جورجیا و با محوریت زندگی اسکارلت اوهارا،  دختر خانواده مهاجر و زمین‌دار ایرلندی اتفاق می‌افتد. رمان برنده جایزه پولیتزر در سال 1937شد.‌

در عنوان‌بندی «برباد رفته» نام ویکتور فلمینگ به عنوان کارگردان آمده، در حالی که فیلم به کارگردانی جورج کیوکر کلید خورد. پس از فیلمبرداری چندین سکانس، از آنجا که کلارک گیبل معتقد بود کیوکر بیش از اندازه به بازیگران زن فیلم بها می‌دهد، موضوع را با دیوید سلزنیک در میان گذاشت و با اخراج کیوکر توسط سلزنیک، فلمینگ روی صندلی کارگردانی «برباد رفته» نشست. در میانه‌های کار ویلیام کامرون منزیس وسیدنی فرانکلین نیز بخش‌هایی را کارگردانی کردند. ضمن اینکه به دلیل بیماری فلمینگ، در نهایت این سام‌وود بود که سکانس‌های پایانی را کارگردانی کرد.

در واقع 5فیلمساز که 3تن از آنها (فلمینگ، کیوکر و  وود) جزو شاخص‌ترین سینماگران دهه30 آمریکا بودند، «برباد رفته» را ساختند ولی در واقع کارگردان به مفهوم مؤلف واقعی اثر، در این رمانس برتر تاریخ سینما، دیوید سلزنیک تهیه‌کننده بود. این سلزنیک بود که امتیاز کتاب مارگارت میچل را پیش از انتشارش و در واقع با خواندن نسخه دست‌نویس، خرید. سپس از گروهی از بهترین فیلمنامه‌نویسان شاغل در هالیوود دعوت کرد تا فیلمنامه را برایش بنویسند.

از بن هکت گرفته تا اسکات فیتزجرالد روی فیلمنامه «برباد رفته» کار کردند که حاصل کار هیچ کدامشان رضایت کامل سلزنیک را در پی نداشت. بازنویسی‌های مکرر فیلمنامه ادامه یافت و آخرین نسخه آن را سیدنی هاوارد نوشت که نامش نیز در تیتراژ به عنوان سناریست ثبت شده است. سلزنیک زمانی که به همراه سناریست‌ها روی فیلمنامه کار می‌کرد، انتخاب بازیگر را نیز انجام می‌داد.

کلارک گیبل انتخاب سلزنیک برای نقش رت‌باتلر بود  که البته خود گیبل تمایل چندانی برای بازی در فیلم نداشت. منتها سلزنیک او را انگ نقش باتلر می‌دانست و به گزینه دیگری
در این باره فکر نمی‌کرد. بقیه بازیگران نیز توسط سلزنیک انتخاب شدند و فقط ماند نقش حساس اسکارلت؛ نقشی که همه بازیگران زن هالیوود آرزوی بازی‌اش را داشتند.

بتی‌دیویس، جون کرافورد، کارول لومبارد، آن شریدان، کاترین هیپبورن، لوتا یانگ و کلودکولبرت از جمله بازیگرانی بودند که برای بازی در نقش اسکارلت از آنها تست گرفته شد. سلزنیک اما نقش را مناسب هیچ‌کدام از آنها ندانست، او و گروه همراهش جست‌وجوهای خود را ادامه دادند و معروف است که چند برابر یک فیلم سینمایی، نگاتیو صرف فیلمبرداری صحنه‌های تست برای انتخاب بازیگر نقش اسکارلت شد تا اینکه در نهایت و در شرایطی که معروف‌ترین بازیگران زن‌ هالیوود نتوانسته بودند رضایت خاطر سلزنیک را به دست آورند، این ویوین‌لی انگلیسی  بود که برای نقش انتخاب شد. وقتی فیلم ساخته شد، مرحله تدوین زیرنظر سلزنیک صورت گرفت. به‌این ترتیب از انتخاب داستان و نگارش فیلمنامه گرفته تا انتخاب کارگردان، بازیگران و نظارت بر تدوین توسط سلزنیک صورت گرفت و این او بود که «برباد رفته» را ساخت.

فیلم بیش از هر چیز جایگاه خود را مدیون دیوید سلزنیکی است که خلاق‌ترین و تواناترین تهیه‌کننده هالیوود در آن دوران بود. او سلطان واقعی صحنه بود و کارگردان (هرکس که بود) تنها در مقام هدایت‌کننده بازی‌ها و انتخاب لنز و جای دوربین حضور می‌یافت. فیلم حاصل اندیشه یک نفر بود و به همین خاطر رفت‌وآمدهای مکرر سنار‌یست‌ها و کارگردانان باعث نشد تا لحنش دچار چندگانگی و آشفتگی شود.

بلندپروازی‌های فیلم و تهیه‌کننده‌اش، جواب داد و «برباد رفته» به چنان فروش افسانه‌ای دست یافت که بیش از 3دهه طول کشید که فیلمی بتواند به لحاظ دلاری رکوردش را بشکند. در واقع از سال‌1939 «برباد رفته» عنوان پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما را در اختیار داشت تا اینکه در سال1971 «پدرخوانده» موفق به شکستن رکوردش شد.

جیمز برادینلی درباره فیلم می‌نویسد: وقتی انستیتوی فیلم آمریکا 100 فیلم برتر آمریکایی تمام آن زمان را پخش کرد، بربادرفته مقام چهارم از 10فیلم برتر را داشت. اگرچه این فیلم ملودرام رمانتیک حماسی، بی‌شک یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های احساسی در زمان خود است ولی از نظر محتوا و زمان پخش فیلم با رتبه آن‌که برازنده یک شاهکار است، اندکی منافات دارد.

بر باد رفته را از نظر محتوا می‌توان به دو بخش تقسیم کرد؛ قسمت اول که جنگ داخلی را به تصویر می‌کشد زمانی که از انتخابات آبراهام لینکلن شروع شد و با مارش شرمن در آتلانتا به پایان رسید  و بخش دیگر بعد از وقفه‌ای یک ربعه زمان اتمام جنگ و 8 سال بعد از آن را پوشش می‌دهد که در این قسمت جذابیت روایی بربادرفته هنوز باقی است.بربادرفته بهترین مضمون داستانی درباره جنگ داخلی را دارد که در میان داستان‌های دیگر غنی‌تر به‌نظر می‌رسد. رمان مارگارت میچل بیچراستو در سال 1936، پرفروش‌ترین کتاب سال شد. غنای تاریخی داستان سبب شد که رمان برنده جایزه پولیتزر شود.

شخصیت اصلی فیلم اسکارلت اوهارا (ویوین‌‌لی) است؛ دختر نازپرورده مهاجر و زمین دار ایرلندی با بازی توماس میچل، (کسی که بعدها در فیلم فرانک کاپرا به نام «چه زندگی شگفت‌انگیزی» نقش عموی بیلی را بازی می‌کند.) اسکارلت دو خواهر دارد اما او جایگاه خاصی نزد پدر دارد. پدر که پسری ندارد او را جانشین خود می‌کند و به او آموزش‌های ویژه درباره زمین و زمین‌داری می‌دهد. «این(زمین) تنها چیزیه که می‌مونه... و تنها چیزی که ارزش داره برای اون بجنگی». این جمله را پدر اسکارلت درباره حقیقت جنگ می‌گوید.

بخش اول فیلم هم از نظر بصری و هم  از نظر حسی در مورد عشق و از دست دادن آن در بحبوحه جنگ بسیار با شکوه است و سیر تکاملی شخصیت اسکارلت از یک دختر لوس به یک زن سخت و محکم در برابر مشکلات را نشان می‌دهد.قسمت دوم فیلم بیشتر متمرکز بر این سؤال می‌شود که آیا اسکارلت، رت را دوست دارد یا نه؟ با وجود بازی خوب بازیگرها و توضیح جالب توجه راوی، این بخش فیلم به خاطر طولانی‌بودنش کمتر موفق است.یکی از موارد موفقیت‌آمیز یک فیلم این است که مدت‌ها بعد از اکران اول فیلم هنوز تأثیر خود را داشته باشد. بر باد رفته در این زمینه بسیار موفق بوده است.

باور آن سخت است که بازیگران این فیلم همه از دنیا رفته‌اند ولی کاراکترهای جذاب و دیالوگ‌های بسیار زیبای آنان هنوز باقی است.همان‌قدر که درباره اسکارلت و رت‌باتلر نوشته شده به همان اندازه ‌ درباره ریک و الیسا  در کازابلانکا نوشته شده است. ویوین لی و کلارک گیبل نقش‌های خود را بسیار عالی بازی می‌کنند. ویوین در بازیگری ناشناخته بود ولی بعد از تست‌های طاقت‌فرسای بازیگری کشف شد.

کلارک در نقش خود ایده‌آل بود. هر دو با هم نقش یکدیگر را کامل می‌کردند. اسکارلت فریبایی گمراه‌کننده با جذابیت خیره‌کننده بود(مخصوصاً وقتی پلک می‌زد) و رت تمام این شیفتگی‌ها را می‌دید ولی به همان اندازه باهوش بود. و در نهایت عاشق شد. تعداد زیادی نقش‌‌ حاشیه‌ای در این فیلم بود که در بسیاری از صحنه‌ها وجود داشتندکه در آن بین می‌توان به نقش لزلی هاوارد و اُلیویاد هاویلند اشاره کرد که با اینکه نقش کمرنگی داشتند ولی خوب بازی کردند به طوری که دلسوزی عمیقی را در بیننده ایجاد می‌کردند.

محبوبیت هیچ فیلمی در تاریخ سینما به اندازه « بربادرفته» دوام نیاورده. شکوه بصری فیلم، داستان پرفراز و نشیب و شخصیت‌های یکدنده، لجباز و البته عاشق‌پیشه‌اش، نسل‌های متمادی را درگیر خود کرده و هنوز هم پس از گذشت این همه سال و ساخته‌شدن انبوهی فیلم با فضای مشابه، همچنان جلوه فیلم سلزنیک حفظ شده است. شاید شیوه روایی فیلم امروز کمی کهنه به‌نظر برسد و خلاقیت چندانی در ساختار سینمایی‌اش به چشم نیاید ولی بعد از گذشت 70سال، هنوز هم طنین صدای ویوین‌لی در انتهای فیلم در بلندای تاریخ سینما به‌گوش می‌رسد: «فردا روز دیگری‌ است...»

کد خبر 96884

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز