دوشنبه ۹ آذر ۱۳۸۸ - ۰۷:۱۹
۰ نفر

سعید مروتی: بیست‌و پنجمین ساخته بلند مسعودکیمیایی، این روزها روی پرده سینماهاست.

«محاکمه در خیابان» با تصاویر سیاه و سفید و لحن تلخ‌اش فضایی  متفاوت از دیگر محصولات در حال اکران را پیش چشم تماشاگر می‌گستراند. جایی دور از کمدی‌های فرح‌بخش و رنگارنگی که مخاطب را به خنده دعوت می‌کنند،«محاکمه...» آزمونی در جدیت است و  البته تصویر تازه‌ای از سازنده‌اش ارائه می‌دهد. آنچه در پی می‌آید مروری ا‌ست گذرا  بر آدم‌های تاثیرگذار «محاکمه در خیابان».

مسعودکیمیایی: مثل هر فیلم دیگری از کیمیایی، این‌بار نیز مهم‌ترین و تاثیرگذارترین فرد در شکل‌گیری و سامان‌دهی به اثر است. پس از 2فیلم «حکم» و «رئیس» که بیشتر به عشق دیرین کیمیایی به سینما و شمایل‌ها و نشانه‌هایش پاسخ می‌دادند، این‌بار سراغ درامی رفته که بیشتر از تمام ساخته‌های این دورانش، اجتماعی نگر است. مهمترین ویژگی کارش به عنوان کارگردان در «محاکمه در خیابان» را باید ساختن فضایی همگون با درونمایه اثر دانست.

 خلق جهانی که  واقعیت پیرامونی را شهادت می‌دهد و در عین حال از شلختگی و تصاویر واقع‌نمای مرسوم فاصله می‌گیرد؛ با قاب‌هایی سینمایی و روایت 2داستان به هم تنیده در فاصله زمانی چند ساعت که انسجامش حاصل توان، تجربه و احاطه و شناخت است. اگر در برخی از فیلم‌های کیمیایی، شاهد تک سکانس‌های درخشان در میان فصولی معمولی بوده‌ایم، در «محاکمه در خیابان» تقریبا هیچ سکانسی به حال خود رها نشده است.

ضمن اینکه این‌بار او مخالفانش  را  از تعبیر «تکرار خویشتن» خلع سلاح کرده است؛ چه در رویکرد به آدم‌ها و چه در شیوه روایت داستان و مهمتر از همه نتیجه‌گیری نهایی، در «محاکمه در خیابان» چاقویی اگر باز می‌شود برای گرفتن پاسخ است و نه برای ستاندن جان. البته قصه فروتن و مؤید از دنیای آشنای کیمیایی آمده و حسنش این است که هم جانمایه اثر را مؤکد می‌کند و هم رایحه‌ای از مهر و امضای تالیفی کارگردان را به شکل دلپذیری به نمایش می‌گذارد. کیمیایی در متفاوت‌ترین فیلم این سال‌هایش نیز همچنان کیمیایی است. نگاه، ‌‌ منش،‌تلقی و برداشت او، خوب یا بد، درست یا غلط در عکس بعکس «محاکمه در خیابان» نمایان است.

در مقام کارگردان بارزترین ویژگی کیمیایی فضاسازی محاکمه است و ایجاد حسی از خفقان و نامرادی که اتمسفر اثر آکنده از آن است. بدیهی‌ است اگر بگوییم در انتخاب ساختار بصری و ترکیب نماهای عمدتا درشت آدم‌ها با نماهای متوسط و دور از خیابان‌ها استادانه عمل شده یا انتخاب رنگ که کاملا هم سیاه و سفید نیست و ته‌مایه رنگی در پس‌نماها قابل مشاهده است، چقدر به نفع فیلم تمام شده است.

تورج منصوری: یک‌بار دیگر نشان می‌دهد که اگر کنار کارگردان توانایی قرار گیرد تا چه حد می‌تواند  ایده‌ها و اندیشه‌های بصری فیلمسازی مولف را درست اجرا کند. اگر در فیلم‌های گذشته کیمیایی مرور کنیم می‌بینیم که حتی ضعیف‌ترین آنها هم اغلب فیلمبرداری خوبی داشته‌اند. شیوه کار کیمیایی و جنس نگاه تصویری‌اش معمولا بستر مناسبی برای درخشش فیلمبرداران فراهم می‌کند؛  از دوران «قیصر» گرفته که مازیار پرتو بهتر از هر فیلم دیگری تبحرش در دوربین روی دست را به نمایش گذاشت، تا سیاه وسفید‌های درخشان نعمت حقیقی در دهه 50 و فیلمبرداری محمودکلاری در «سرب» و «گروهبان»، ایرج صادق‌پور در «دندان‌مار»، علیرضا زرین‌دست در «خط‌قرمز» و «حکم» و حالا تورج منصوری در «محاکمه در خیابان».ریسک استفاده از دوربین دیجیتال و گرفتن رنگ از تصاویر به خوبی جواب داده و قاب‌های درست و حساب شده فیلم حاصل کار فیلمبرداری چیره‌دست است. جالب است که «محاکمه در خیابان» با دوربین Red2 گرفته شده، همان دوربین «اخراجی‌ها2»!

پولاد کیمیایی: پس از حضور غافلگیرکننده‌اش در «حکم» ،  «رئیس‌» و حالا «محاکمه در خیابان» جنس دیگری از بازیگری را تجربه کرده است. بیشترین حضور را  نسبت به بقیه بازیگران در فیلم دارد و به شکلی آگاهانه، مقابل هر بازیگری که قرار می‌گیرد، میدان را به او واگذار می‌کند.

حمیدرضا افشار: در نقش عبد، یکی از بهترین بازی‌های فیلم را ارائه داده است؛  یک بازی درک‌شده و مسلط که در نگاه‌هایش از آینه ماشین به آدم‌ها، باری را منتقل می‌کند که همگون با رازی ا‌ست که در سینه مکتوم نگاه داشته است. فیلم با او و دیالوگ غافلگیرکننده‌اش پایان می‌گیرد:«خداحافظ بچه!»

نیکی کریمی: سال‌ها پس از حضور کمرنگ و بازی خام دستانه‌اش در «ردپای گرگ»، در دومین همکاری‌اش با کیمیایی، به نوعی بازی‌اش در کمدی‌های عامه‌پسندی که این روزها بر پرده دارد را جبران می‌کند. نسیم،  زنی که به همسرش خیانت کرده، با  اجرای خوب کریمی، کاراکتری منفور نمی‌شود و همین بازگشت و پشیمانی‌اش در انتها را به درستی توجیه می‌کند.

محمدرضا فروتن: در پنجمین همکاری‌اش با کیمیایی، درخشش اولین حضورش مقابل دوربین فیلمساز  در «مرسدس» را این‌بار با پختگی، تسلط و تجربه حاصل  از بیش از یک دهه فعالیت سینمایی، تکرار می‌کند. در فیلمی که بیشتر آدم‌هایش، تفاوت‌های محسوسی با کاراکترهای مطلوب فیلمساز دارند، او این شانس را یافته که نقشی را بازی کند که پیداست کیمیایی بیشترین میزان همدلی را با او داشته است. نکویی،  مرد زخم خورده از نارفیقی‌ها و نامرادی‌های روزگار با آنکه کمتر از دیگران معرفی می‌شود ولی شناسنامه‌دارترین کاراکتر فیلم است.

حامد بهداد: سرانجام و پس از مدت‌ها، مقابل دوربین کیمیایی رفت؛  در تک سکانسی در اوایل فیلم که به کل متعلق به اوست و پیداست از فرصتی محدود می‌خواهد بیشترین بهره را بگیرد؛ در نقش حبیب، رفیق‌امیر(پولادکیمیایی) که رازی را در روز عروسی دوستش فاش می‌کند. بدون اغراق‌های نمایشی برخی کارهایش، حضوری کنترل شده مقابل دوربین دارد.دیالوگ‌های کیمیایی‌وار را چنان می‌گوید که بدانیم حبیب، رفیقی بازمانده از دوران رفاقت‌های ناب‌مردانه است:«دختره با پسره دعواش شده بود. دختره گفت غیرت و ناموس‌بازی، دوباره داره مد می‌شه. ما چرا از مد نمی‌افتیم  امیر؟»

اصغرفرهادی: در تیتراژ پس از آمدن نام کیمیایی به عنوان فیلمنامه‌نویس، از فرهادی تشکر شده است. سهم فرهادی در فیلمنامه را احتمالا باید در سرو شکل بخشیدن به طرح داستانی جست‌وجو کرد؛  در پیوند دو داستان؛  آغاز فیلم با ماجرای امیر، رفتن به سراغ قصه نکویی و بعد پیوند  این دو داستان به یکدیگر. استفاده از نویسنده‌ای جوان و خلاق که بارها توصیه‌اش به کیمیایی شده بود، حاصل خوشایندی در «محاکمه در خیابان» داشته است؛  نویسنده‌ای که خود را در خدمت فضا، کاراکترها و جهان دلخواه مولف قرار می‌دهد و به‌آن غنا می‌بخشد.

رضایزدانی: در سومین همکاری پیایی‌اش با کیمیایی، ترانه‌ای که صراحت مطلوب و متناسبی دارد  را با صدایی همراه کرده  که در آن اعتراض بیش از هرچیز به گوش می‌رسد:«شاکی روزگار منم... تمام شهر متهم...»

کد خبر 96375

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز