دوشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۲
۰ نفر

در آستانه روز جهانی نابینایان هستیم، به همین بهانه سری زدیم به مؤسسه عصای سفید تا ببینیم شهر روشندلان چه رنگی است

 به کوچه یازدهم خیابان یوسف آباد که رسیدید، چشمانتان را ببندید، به صداها گوش کنید، حتمی می‌شنوید؛ حتی در میان تمام هیاهوی زندگی و صدای روزمرگی‌ها. اما این بار، نه صدای بوق خودروها را می شنوید و نه حتی فریاد و غوغای همیشگی انسان و ماشین را در پی لقمه‌ای نان، این بار صدای تپش قلب‌ها و یکدلی را می‌شنوید.

 چشمانتان را ببندید و باور کنید که می‌شنوید؛ صدای همدلی را می‌شنوید. چشمانتان را ببندید و به دنبال صدای همدلی گام بردارید. روی سطح ناصاف خیابان، استوار و محکم قدم بردارید، اما با چشمانی کاملاً بسته. شک نکنید، قدم بردارید؛ حتی آرام. کافی است به صدا اطمینان کنید، آن‌وقت است که به مقصد خواهید رسید...

کوچه یازدهم خیابان یوسف آباد جایی است که اگر چشمانتان را ببندید، صدایی هشدار دهنده شما را به سمت روشن‌ترین دل‌های دنیا هدایت می‌کند. رد صدا را بگیرید و در آستانه روز جهانی تمامی عصاهای سفید دنیا، با ما همراه باشید. اینجا موسسه عصای سفید است. 

 در باز است. از قرار، در این خانه همیشه به روی تمام دل‌های روشن باز است. برای ورود به این خانه قدیمی و کوچک اما صمیمی کافی است با استفاده از میله‌های راهنما از حیاط کوچک آن عبور کنید تا به مقصد برسید، البته اگر هنوز چشمانتان را بسته‌اید و رد صدا را دنبال می‌کنید.

اینجا  یک خانه صمیمی است؛ خانه‌ای که با وجود تمام کوچکی‌اش، بزرگ‌ترین حضورها را در خود تجربه کرده است. اینجا خانه‌ای پر از صداهای آشناست. صدای آشنای عصای سفیدی که گاه و بی‌گاه با آهنگی منظم به گوش می‌رسد. صدای ضربه‌ شاسی‌هایی که روی کاغذها، رد عبورشان را به جا می‌گذارند تا رازهای این دنیا از هیچ‌کس پنهان نماند؛ حتی آنان که با چشم دل همه چیز را می‌بینند.

 از پله‌ها بالا می‌روید و می‌رسید به اتاقی پر از کتاب. کتاب‌هایی که ظاهرشان مثل تمام صاحبان عصاهای سفید ساده و آرام است و بدون  آب و رنگ‌های ساختگی. ظاهرشان ساده و بی‌پیرایه است و درونشان دنیایی پر از شگفتی‌های پنهان. اینجا کتابخانه کوچک نابینایان است.

 در همین طبقه، کمی آن طرف‌تر اتاقی است برای آموزش، آموزش خط بریل، آموزش رایانه، زبان انگلیسی، تحرک و جهت‌یابی، شطرنج و خودشناسی و حتی دف و تنبک و سه تار. خلاصه اینکه این خانه دوست‌داشتنی دریچه‌ای است به تمام زیبایی‌های این دنیا. زیبایی‌هایی که باید آنها را با تمام وجود لمس کنید، حتی با چشمانی کاملاً بسته.

 در این خانه چه می‌گذرد

مؤسسه مردمی عصای سفید از سال 1369 یعنی حدود 20 سال پیش فعالیت خودش را در مسیر خدمت‌رسانی به نابینایان و کم‌بینایان آغاز کرد. از آن زمان تا امروز، در این خانه به روی تمام نابینایان و البته همدلان بینا باز است. پرویز معروفی مدیر داخلی و نماینده هیئت مدیره این موسسه در مورد اهداف عصای سفید می‌گوید:

«هدف اصلی ما توانمندسازی و بازگشت دوباره فرد نابینا به زندگی است. آنچنان که این فرد بتواند درست مثل سایرین زندگی کند و روی پای خودش بایستد. تلاش در ایجاد فرصت‌های برابر یادگیری برای آنها، فراهم کردن امکانات درمانی برای نابینایان و کم‌بینایان نیازمند، کوشش در فراهم کردن زمینه اشتغال این افراد و تلاش برای آگاه کردن جامعه به رعایت حقوق اجتماعی آنها همه و همه در شمار هدف‌هایی قرار دارند که عصای سفید برای رسیدن به آنها تلاش می‌کند».

معروفی، مهندس باز نشسته هوا و فضا که 2 سال است با عصای سفید همکاری می‌کند، از توان بالا و هوش سرشار اعضای این خانه می‌گوید و اینکه بارها و بارها در کنار آنها احساس ناتوانی بر او چیره شده است. عصای سفید هر روز از 8 تا 16 میزبان روشندلانی است که با عشق از مسیرهای دور و نزدیک و با تمام سختی‌ها و مشکلات ریز و درشت خودشان را به این خانه می‌رسانند تا بازگشت به زندگی را در کنار دوستانشان تجربه کنند.

گروهی عضو کلاس‌های شاهنامه‌خوانی می‌شوند، گروهی خودشناسی، گروهی سلفژ و کرال را می‌آموزند و گروهی نوازندگی پیانو و ارگ را تمرین می‌کنند. خلاصه اینکه همه در این خانه مشغول کسب نوعی آموزشند. ما مهمان کلاس آموزش شطرنج این دوستان شدیم کلاسی که با مربیگری محمدرضا علی‌زاده، قهرمان شطرنج نابینایان و کم بینایان، یکی از اعضای کم‌بینای همین موسسه اداره می‌شود.

 او معتقد است که بچه‌های نابینا در زمینه بازی‌های فکری می‌توانند بسیار موفق ظاهر شوند. در این کلاس مهره‌های سفید و مشکی درست در همان مسیری که باید روی صفحه شطرنج حرکت می‌کنند و درست همان‌جایی  که هدف اصلی بود، می‌ایستند. خلاصه اینکه همه چیز دقیقا مطابق  اصول پیش می‌رود.

سارا فرخی جوان 23 ساله‌ای است که 6 ماهی می‌شود با عصای سفید آشنا شده. او با اشتیاق از ویژگی‌های عصای سفید می‌گوید و کمک‌هایی که این موسسه از آموزش خط بریل گرفته تا جهت‌یابی به او و دوستانش می‌رساند. حمید نوروزی هم 8 سال است که هم همیار عصای سفید شده، هم هنرجو و همچنین سفیر عصای سفید در دنیای بیرون. او در کنار دوستانش شطرنج بازی می‌کند.

 رحیم باصری از فعالیت‌های متعددش در این مجموعه می‌گوید و روحیه‌اش که از زمان آشنایی با عصای سفید بسیار تغییر کرده، آنچنان که حاضر است هر روز مسیر دور خانه تا موسسه را با همه مشکلاتش طی کند، اما کلاس‌ها و آموزش‌های عصای سفید را  از دست ندهد.

همشهری محله - 6

کد خبر 92605

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز