یکشنبه ۸ شهریور ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۲
۰ نفر

حجت پیری: شاید اگر در تاریخ انقلاب اسلامی بخواهیم تنها چند واقعه بزرگ و تاسف‌بار را بشماریم‌، انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت محمد علی رجایی، دکتر محمدجواد باهنر و جمعی از مسئولان حاضر در جلسه شورای امنیت کشور یکی از این فجایع تاریخی خواهد بود که رد پای گروهک تروریستی منافقین هم در آن دیده می‌شود.

 در حالیکه تنها چند ماه از فرار بنی‌صدر رئیس جمهور خائن به همراه مسعود رجوی رهبر گروهک تروریستی منافقین از کشور می‌گذشت‌، موج وسیعی از عملیات تروریستی کشور را فرا‌گرفت‌.

هنوزغم شهادت جمعی از مسئولان عالی رتبه نظام در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی دل‌ها را می‌فشرد که فرزندانی دیگر از انقلاب مورد هدف امیال شیطانی سرکردگان خیانتکار قرار گرفتند، البته بنا به گفته عاملان این فاجعه قرار بوده که طرح انفجار نخست وزیری همان اوایل مرداد ماه انجام بگیرد، ولی به خاطر طرح خروج مسعود رجوی این طرح به 8 شهریور ماه منتقل شد‌.

 از آنجایی که کشور در جبهه‌ای دیگر نیز در حال مبارزه با بیگانگان و صدام بود‌، بحران به معنای واقعی کشور را فرا‌گرفته بود، ولی به زعم بسیاری از ناظران سیاسی قوت نظام مردمی در آن شرایط به این بود که با کمترین هزینه توانست این بحران‌ها را پشت‌سر بگذارد و علاوه بر ایجاد ثبات داخلی جبهه جنگ تحمیلی را نیز مغلوبه کرده و شهرهای تصرف شده را یکی یکی پس بگیرد.

حضار و شهدای جلسه شورای امنیت کشور

بعدازظهر روز 8 شهریور 1360 جلسه شورای امنیت کشور درباره مسائل امنیتی و سیاسی که مهمترین بحث آن روز بود با حضور محمد علی رجایی رئیس جمهور تازه منتخب مردم و محمد جواد باهنر نخست وزیر و مسعود کشمیری دبیر جلسه و عامل نفوذی گروهک تروریستی منافقین‌، تیمسار وحید دستجردی‌، اخیانی جانشین فرماندهی ژاندارمری کل‌،‌ تیمسار کتیبه، سرورالدینی معاون وزیر کشور، خسرو تهرانی از اطلاعات نخست‌وزیری، کلاهدوز‌، تیمسار شرف‌خواه معاون نیروی زمینی، سرهنگ وحیدی معاون هماهنگی ستاد مشترک، سرهنگ وصالی فرمانده عملیات نیروی زمینی‌ و سرهنگ صفاپور فرمانده عملیات ستاد مشترک در حال برگزاری بود که به یک باره ضبط صوت بزرگ و غیر‌متعارف جلسه منفجر شده و همه این جمع جز یکی دو نفر به شهادت می‌رسند‌.

این فرد که بعدها مشخص می‌شود در حقیقت عامل اصلی این عملیات تروریستی بوده‌، و پس از جا‌سازی بمب در ضبط صوت و انتقال آن به جلسه‌، این مکان را ترک کرده و به محض خروج از دفتر نخست وزیری به خارج از ‌کشور متواری می‌شود، مسعود کشمیری است.

عامل نفوذی

مسعود کشمیری که نام او همواره با تزویر و ریا و در عین حال جنایت عجین است. او در بیان تزویر دو خودکار در جیب داشت که یکی برای بیت‌المال و یکی شخصی عنوان می‌کرد. وی مدتی در ضد اطلاعات مرکزی نیروی هوایی و مرکز مستشاری آمریکایی‌ها با عنوان نماینده نخست وزیر دولت موقت و زیر نظر کمیته اداره دوم ارتش مستقر بود.

او همچنین عضویت مؤثر در ستاد خنثی‌سازی کودتای نوژه به نمایندگی از کمیته اداره دوم ارتش را داشته است که از جمله خیانت‌های وی در این مقطع، فراری دادن رهبر عملیات کودتا سرهنگ احسان بنی‌عامری بود. کشمیری سپس در‌صدد نفوذ در نخست‌وزیری بر آمده و در ابتدا عضو دفتر نخست‌وزیری در سیستان و بلوچستان می‌شود.

 کشمیری مدتی کوتاه نیز در دفتر معاونت سیاسی - اجتماعی بهزاد نبوی وزیر وقت مشاور در امور اجرایی مشغول به کار شده و از آنجا به دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری به سرپرستی خسرو تهرانی رفت. وی از آنجا مدتی به فعالیت در دبیرخانه شورای امنیت پرداخت و سپس جانشین خسرو تهرانی در دبیرخانه شورای امنیت شد.

فدایی انقلاب

به هر تقدیر فرزندان زیادی در این انقلاب خود را فدای آرمان‌های بلندش کرده‌اند و از خون‌ شهیدانی مثل رجایی و باهنر است که این نظام قوام یافته است.وی از زندگی سخت خود در نوجوانی و جوانی می‌گوید و سپس به سوابق سیاسی خود می‌پردازد و تصریح می‌کند: با فدائیان اسلام و موتلفه اسلامی همکاری می‌کرده و چندین بار در دوران قبل از انقلاب دستگیر و در زندان به سر می‌برد.

بعد از آنکه از زندان بیرون آمد در تشکیلات انجمن اسلامی معلمان وارد شدم؛ با این تشکیلات کار می‌کردم تا پیروزی انقلاب. انقلاب که پیروز شد و در آموزش و پرورش به عنوان مشاور وزیر آموزش و پرورش شروع به فعالیت کرده است.

 او سپس به عنوان کفیل و بعد به عنوان وزیر آموزش و پرورش انتخاب شد و پس از آن برای نمایندگی مجلس انتخاب شد. این شهید بزرگوار می‌گوید: بعد از یکسری گفت‌وگوها به نخست‌وزیری در دولت اول رسیده و پس از آن با آرای 13 میلیونی امت حزب‌الله و شهید داده به ‌ریاست جمهوری انتخاب شده است.

نخست وزیر شهید

محمدجواد باهنر از روحانیون اندیشمند و مبارز و نخست‌ وزیر دولت دوم در 1312 در خانواده‌ای کم‌بضاعت و پرعائله در کرمان متولد شد. وی در 1337 به دانشکده الهیات دانشگاه تهران راه یافت. دوره کارشناسی این دانشکده را به پایان رساند و به ادامه تحصیل در دوره دکتری همان دانشکده پرداخت. 

 با‌هنر توانست برای تفهیم حقایق و معارف اسلامی به جوانانی که با اصطلاحات و شیوه‌های حوزوی آشنا نبودند، زبان مناسبی پیدا کند. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی همراه با عده‌ای دیگر از جمله محمدعلی رجایی، مأمور بازگشایی مدارس و تطبیق وضع آموزش و پرورش با مقتضیات پیروزی انقلاب اسلامی شد.

علاوه بر این، در تأسیس حزب جمهوری اسلامی با بهشتی و تنی چند از روحانیون مبارز همکاری کرد و در این حزب از بدو تأسیس تا پایان حیات خویش حضور و فعالیت داشت و پس از واقعة 7 تیر 1360، سمت دبیرکلی این حزب را عهده‌دار شد. او در مهر 1359 در دولت محمدعلی رجایی تصدی وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفت و پس از آنکه رجایی به ریاست جمهوری انتخاب شد در 15 مرداد 1360 به نخست‌وزیری منصوب گردید.

فرجام سخن 

 اما آنچه امروزه موجب افسوس است، این ‌که کشمیری و امثال او که بصورت مشخص مسئولیت این گونه اقدامات تروریستی را به عهده گرفته و نسبت بدان اذعان دارند، در بلاد مدعی مبارزه با تروریسم به راحتی گذران عمر کرده و در مواقع لزوم بشدت نیز مورد حمایت قرار می‌گیرند.

 این درحالیست که پرونده انفجار نخست‌وزیری همچنان مسکوت مانده است و علی‌رغم اینکه تمام اسناد محکمه پسند بر علیه کشمیری و سازمان تروریستی متبوعش ‌دلالت دارند، مورد توجه و تعقیب هیچ نهاد بین‌المللی نبوده ‌و تشکیلاتی مثل دادگاه بین‌المللی لاهه که مدعی بسیاری از افراد حتی بی‌گناه شده است در این زمینه سکوت پیشه کرده است.

همشهری جمعه

کد خبر 89026

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز