سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۸۸ - ۰۴:۴۸
۰ نفر

مریم یاری: با آغاز فصل گرما چهره شهر همدان تغییر می‌کند یکی از این تغییرات افزایش متکدیان در خیابان‌ها و میادین و چهارراه‌هاست که به‌علت هوای مناسب و معتدل و ورود گردشگران و گرمازدگان شهرهای جنوب این شهر را تا پایان تعطیلی انتخاب و ضمن استفاده از آب و هوای مناسب از این راه به درآمدهای چشمگیری هم می‌رسند.

 گزارشگر همشهری به بررسی این معضل اجتماعی طی گزارش حاضر پرداخته که با هم
می‌خوانید. اینکه پدیده گدایی یک زخم ناهنجار بر چهره جامعه است، نکته تازه‌ای نیست همچنین، اینکه گدایی خود اصالتی ندارد و معلول است و نه علت. از فرط بداهت و تکرار، کسالت‌آور می‌نماید اما واقعیت این است که با این همه هنوز این پدیده وجود دارد.

گرچه تمام علل و عوامل اجتماعی و اقتصادی و حتی جغرافیایی و از جمله مهاجرت را نمی توان در ایجاد و گسترش پدیده تکدی مهم ندانست، اما چنین می‌نماید که – دست‌کم در کشور ما – عامل فرهنگی در این زمینه بسیار بالا را دارد، ضمنا هنگامی که کسانی در جامعه- به هر دلیل- احساس «غبن» کنند و دریابند که قافیه را باخته‌اند و درصدد برآیند که در کوتاهترین زمان ممکن – حتی‌الامکان یک‌شبه – جبران مافات کنند پدیده آمدن انفجاری در رفتارهای اجتماعی را باید در جامعه انتظار کشید که گسترش روحیه تن‌آسائی، کارگریزی، درآمد بدون زحمت و سرانجام گدایی، تنها دستهای از نمادهای آن است.

یکی از پدیده‌های زشت اجتماعی که به‌صورت معضلی برای بیشتر جوامع شهری جهان، به‌ویژه شهرهای بزرگ درآمده مسئله تکدی یا همان گدایی است. این عارضه نمایانگر وجود تبعیض و نابرابری در توزیع عادلانه درآمد، ثروت، اقتصاد ضعیف و بیمار، و فقدان قوانین محکم و نظام اجرایی نیرومند است.

برخلاف تصور برخی از مردم گدایی معلول فقیر و تنگدستی نیست؛ چنانچه گدایان غالبا فقر و تنگدست نیستند. بسیاری از مردم با وجود ابتلا به فقر، هرگز دست نیاز به سوی کسی دراز نمی‌کنند و همین نشان می‌دهد که مسئله فقر و گدایی، 2 مقوله جدا از هم هستند.

گدایی، بیش از هر چیز، شاید گونه‌ای اعتراض به نظم اجتماعی موجود، گریز از مسئولیت‌های فردی، تن‌آسایی و راحت‌طلبی، سرانجام آزمندی و حاکمیت روحیه «کار بدون زحمت» بر جامعه است.غالب گدایان به‌صورت حرفه‌ای از سر آزمندی مبادرت به گدایی می‌کنند نه فقر مادی. در بسیاری از موارد دیده شده که با وجود اینکه پیشنهاد کار در مقابل مزد خوب می‌شود از انجام آن خودداری ورزیده‌اند و این خود نشان‌دهنده درآمد خوب آنان از راه گدایی است.

نقص عضو

متاسفانه گدایی به‌خاطر نقص عضو از جمله صحنه‌هایی است که گاه بیگاه در عین زندگی در معابر عمومی با آن روبرو هستیم.از میدان امام خمینی می‌گذرم. 2 زن در کنار خیابان توجه‌ام را جلب می‌کنند به طرفشان می‌روم. یکی از آنها زنی حدودا 50 ساله و دیگری جوان‌تر با کودکی به بغل زیر آفتاب سوزان نشسته‌اند.

در جلوی زن مسن برگ کاغذی دیده می‌شود که در آن با ذکر گرفتاری‌هایش از رهگذر در آن درخواست کمک مالی دارد بعضی از رهگذران با دیدن این صحنه و خواندن نوشته پولی انداخته و می‌گذرد.بعضی دیگر نیز بی‌اعتنا از کنارشان رد می‌شوند و از اوضاع و احوال زن مسن می‌پرسم.

با تردید نگاهی به من می‌کند و چادرش را بیشتر روی صورت می‌کشد: «شوهرم مرده، 4 تا بچه دارم که همه‌شان عروسی کردند. وضع مالی خوبی ندارم.»این زن هم عروسم است که شوهرش با 2 بچه او را رها کرده و از شهر رفته. من هم برای درآوردن خرجی خود و عروس و نوه‌هایم چاره‌ای جز این نداشتم که به خیابان بیایم و از مردم کمک بخواهم، خدا را شکر، درآمدم بد نیست بعضی مردم کمکی می‌کنند.»

می‌پرسم: «چرا مشکل خود را اساسی حل نکردی؟ چرا سراغ کار با به کمیته امداد و سایر موسسات خیریه مراجعه نکردی؟»من شناسنامه ندارم، یعنی آن را گم کرده‌ام. به علاوه اگر می‌خواستم به آنجا بروم خیلی دوندگی داشت نسبت به مقرری که می‌دهند به زحمتش نمی‌ارزد.در این موقع زن متوجه جمعیتی که دور ما جمع شده‌اند می‌شود. رویش را محکمتر می‌گیرد. با حالتی عصبانی می‌گوید: برو دیگر هر چه می‌خواستی بدانی فهمیدی. حال هم اینها را دور من جمع کردی که چه؟ می‌خواستی کاسبی مرا کساد کنی؟ از فحاشی به رهگذران نیز فرو نمی‌گذارد.

نظر مردم

بعضی از آنها که به گدایی او اعتراض دارند شروع به پول دادن به او می‌کنند و در پاسخ به این سئوال که چرا به او کمک می‌کنید؟ یکی از آنها می‌گوید: «صدقه‌هایمان را کجا بدهیم؟»
دیگری می‌گوید: «من فقط دلم برای بچه آنها می‌سوزد؛ وگرنه اینجور افراد نیازی به کمک ندارند.»

شهروند دیگر که دانشجوی روانشناسی است معتقد است: «من تا 2 سال پیش به گدایان کمک می‌کردم؛ زیرا دلم برایشان می‌سوخت، ولی حالا با شناختی که از بیشتر از آنان و زندگیشان دارم، دیگر کمک نمی‌کنم.» وی می‌افزاید: «چرا دولت فکری برای افراد ندارد و آنان را از شهر جمع نمی‌کند. اینان با این کارهایشان نه تنها نظم عمومی را بر هم می‌زنند؟ بلکه چهره شهرها را هم زشت می‌کنند.»

تکدی‌گری از دیدگاه قانون

مریم ذاکریان وکیل پایه یک دادگستری در این باره می‌گوید: تکدی و تکدی‌گری از زمره زشت‌ترین مناسبات اجتماعی است که قانونگذار هر کشور برحسب فرهنگ و آداب و سنن موجود برای آن  مجازات نیز تعیین کرده، از جمله در قوانین کشورمان در زمره جرائم محسوب می‌شود.وی اظهار داشت: همچنین براساس ماده 712قانون اساسی هر کس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش کند

به حبس یک تا 3 ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب این عمل شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است مصادره می‌شود.ذاکریان گفت: هر کس طفل صغیر را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به 3 ماه تا 2 سال حبس و ضبط کلیه اموالی که از این طریق به دست آورده است محکوم خواهد شدشهردار همدان اخیرا طی نامه‌ای از فرماندار تقاضا کرد دستگاه‌های ذیربط در خصوص جمع‌آوری متکدیان از سطح شهر اقدام کنند.

در بخش‌هایی از این نامه آمده است: جناب آقای فامیل کریمی فرماندار محترم همدان، همانطور که استحضار دارید در بند 5 ماده 55 قانون شهرداری‌ها وظیفه خیلی مختصری برای شهرداری‌ها در جلوگیری از تکدی‌گری پیش‌بینی شده است لیکن به استناد مفاد ماده 712 قانون مجازات‌های اسلامی تکدی‌گری جرم است و لازم است مراجع ذیصلاح که مجاز به اعمال قانون در مورد مجرمان هستند

 اقدام قانونی به عمل آورند و از طرفی به استناد مفاد ماده 2 مصوبه شورای عالی اداری کشور برای مبارزه با تکدی گری وظایفی بر عهده دادگستری، نیروی انتظامی، بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی (ره) اداره کار و امور اجتماعی و شهرداری گذاشته شده است ولی متاسفانه در عمل فقط از شهرداری انتظار مقابله با تکدی‌گری می‌رود و سایر سازمان‌ها و ادارات وظایف خویش در این خصوص در عمل نمی‌کنند

 که این موضوع مشکلاتی را برای شهرداری به وجود آورده و علی‌رغم اقدام مستمر شهرداری برای جلوگیری از حضور متکدیان در مراکز مهم شهر، قادر به کنترل مناسب نیست. بنابراین خواهشمند است دستور فرمایید ستاد مورد تاکید در مصوبه شورای عالی اداری تشکیل و نسبت به انجام وظیفه از سوی دستگاه‌های مسئول اقدام مقتضی معمول شود.

کد خبر 85411

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز