دوشنبه ۱ تیر ۱۳۸۸ - ۱۹:۲۷
۰ نفر

جمیل علیزاده شایق: در دهه 40 وقتی دانشسراهای کشاورزی در شهرهای کوچکی نظیر ورامین، تنکابن، دزفول، مرودشت، بمپور، سعیدآباد آذربایجان، طرق مشهد و... راه‌اندازی شد....

سپاهیان ترویج و آبادانی با هدف عمران و توسعه به روستاها گسیل شدند اما این مهم چگونه محقق شد. جذب روستازادگان به دانشسراها، آموزش و تربیت آنان تا اخذ دیپلم فنی و بازگشت‌شان به روستاها برای توسعه و عمران هدفی بود که مورد توجه قرارگرفت.

اما در ادامه فارغ‌التحصیلان دانشسراها نسبت به تهیه طومارهای طولانی اقدام و خانواده‌هایشان در مقابل وزارت علوم تحصن کردند. اقدامات دیگری نیز برای اخذ مجوز ادامه تحصیل فارغ‌التحصیلان دانشسراها در دانشکده‌های کشاورزی، تقویت احساس پشت‌میزنشینی و ریاست و دورشدن آنان از روستاها صورت گرفت و منجر به خالی شدن روستاها از جوانانی شد که می‌توانستند آتیه‌ساز باشند.

و اما در مورد سپاهیان ترویج و آبادانی نیز متوسل‌شدن به نیروهای قدرتمند و اتخاذ راهکارهای دیگری برای نفوذ در این سپاهیان و تغییر تدریجی آنها از روستازادگان به شهرنشین‌ها صورت گرفت. اضافه شدن فارغ‌التحصیلان شهری دور از مسائل کشاورزی به این گروه و به تدریج جاافتادن فرهنگ شهری به‌جای فرهنگ روستایی باعث شد تا نه‌تنها روستاییان با فرهنگ توسعه آشنا نشوند، بلکه انگیزه‌ها و جاذبه‌های شهرنشینی در آنان نفوذ کرده و زمینه‌ای فراهم شود تا به شهرها عزیمت کنند.

از سوی دیگر، کم‌توجهی به کشاورزی به‌رغم شعارهای فراوان دهه50- که متاسفانه در بقیه دهه‌ها هم انجام گرفت- باعث عدم رغبت و علاقه جوانان به شغل پدری و اجدادی آنها شد. البته نباید فراموش کرد توسعه فناوری که ارتباطات را فراهم کرد خود انگیزه‌ای در این جهت بود و تلاش‌های دهه‌های 60 و 70 گرچه قابل تقدیر و ستایش است اما ناتمام ماندن آنها، جلوی این توسعه روستایی را گرفت. تمرکز دادن امکانات رفاهی، بهداشتی، علمی، تحصیلی، ارتباطی و... عوامل دیگری برای روستاگریزی شد.

روستایی، رفاه و توجه به وضع سلامت خانواده‌اش را در شهرنشینی دید. در اواخر رژیم قبل، طرحی برای راه‌اندازی مراکز خدمات روستایی در روستاها در وزارت کشاورزی به تصویب رسید؛ مراکزی که مجموعه‌هایی برای ارائه همه خدمات مرتبط با روستا و توسعه روستایی بودند که بعدها، در زمان اولین و دومین وزیر کشاورزی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این مراکز ناقص و بدون مطالعه راه‌اندازی شدند.

مراکز خدمات روستایی به مراکز ارائه ماشین‌آلات مدرن و بدون پشتوانه آموزشی تبدیل شدند ضمن اینکه وزارت کشاورزی در این راه تنها ماند. برای اطلاع آنانی که پرونده خاک گرفته مراکز خدمات روستایی را از فایل‌ها خارج کردند یا صفحاتی از این پرونده را به عمد یا سهو نادیده گرفتند باید گفت: در آن طرح مقرر بود همه ارگان‌هایی که به نحوی با روستا سروکار دارند تبدیل به مجموعه‌ای برای توسعه روستاها شوند.

ارگان‌های مسئول راه، بهداشت، ارتباطات، مخابرات، کشاورزی، صنعت و... . بخش کشاورزی تنها ماند- و ناقص- هرچه ماشین سنگین بود به روستاها گسیل شدو آموزش و ترویج کشاورزی که زیربنای کار بود فراموش شد. کم‌توجهی به کشاورزی و نبود ایجاد انگیزه در جوانان، باعث شد تا جوانان جذب جاذبه‌های دل‌فریب شهرها شده و پیرها با دست‌های خالی و تنها ماندند.همان‌طوری که بارها گفته شد، اگر نسبت به توسعه صنایع جانبی، تولیدی، تبدیلی و تکمیلی برنج در روستاها- در سطوح کوچک متناسب روستا- عمل شده بود، جوانان جذب این صنایع کوچک می‌شدند و در روستا می‌ماندند.

برای رهایی از این وضعیت توسعه صنایع وابسته به روستا و توسعه صنایع دستی روستایی راهکارهایی اجتناب‌ناپذیر است؛ همچنین فراهم کردن امکانات ارتباطی، بهداشتی، آموزشی و رفاهی مناسب و همانند شهرها در روستاها به نحوی که امکاناتی که در شهرها وجود دارد در حد و اندازه روستاها نیز فراهم شود.اجرای طرح‌های فنی متناسب با روستاها نیز راهکار دیگری است برای این کار. حتما لازم است کمیته یا کمیسیونی تشکیل شده و از آنانی که می‌توانند طرح‌های مناسب روستاها را تهیه کرده و قابلیت اجرایی را به آنها ببخشند استفاده شود.

دبیر انجمن برنج ایران

کد خبر 84004

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز