سه‌شنبه ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۰
۰ نفر

ترجمه -الهام طهماسبی: فیلم «چیزی که تو را نمی‌کشد»، نخستین فیلم برایان گودمن در مقام کارگردان است.

برایان گودمن فیلمنامة این فیلم را براساس خاطرات و زندگی شخصی‌اش، با همراهی پل‌تی مورای، نوشته است و زندگی گودمن بسیار شبیه شخصیت برایان در فیلم است. گودمن، کارگردان این فیلم، کار خود را در سینما با بازی در فیلم‌های مختلف آغاز کرد، تا امسال که اولین فیلم بلند خود را ساخت و به روی پرده برد. برایان گودمن، در زندگی شخصی خود سال‌ها دچار اعتیاد به مواد‌مخدر و الکل بود و زندگی خانوادگی نابسامانی داشت.

او که به‌علت کارهای خلاف، مدتی به زندان افتاده بود، پس از آزادی به همراه دوست صمیمی‌اش برای امرار معاش به گروه خلافکاران خیابانی پیوست و مدت‌ها پس از دوری از این سبک زندگی، سراغ سینما رفت. این فیلم حاصل دوران گذشته و مناسبات او و دوست نزدیکش با این گروه خلافکاران در بوستون جنوبی است. بازیگران اصلی فیلم گودمن، بازیگران شاخصی مثل اتان هاک، مارک روفالو و آماندا پیت هستند که همگی کاملا از پس نقش‌های خود برآمده‌اند.

داستان فیلم درباره شخصیت برایان، با بازی رافالو و پل، با نقش آفرینی اتان هاک و زندگی آنها در خیابان‌های جنوب بوستون است. برایان و پل که از کودکی دوستان صمیمی همدیگر اند، زندگی سختی در بوستون دارند و برای گذران زندگی به‌عنوان اعضای گروه مجرمان خیابانی به سرقت‌های مسلحانه روی آورده‌اند و برای به‌دست ‌آوردن پول تن به خلاف‌های بسیاری می‌دهند.از سویی برایان در زندگی خانوادگی خود نیز با مشکلات بسیاری روبه‌رو است. همسر و 2پسرش از زندگی با  او راضی نیستند.

برایان مدتی به زندان می‌افتد و پس از 5 سال با آزاد شدن از زندان دوباره به کارهای خلاف گذشته برمی‌گردد و از آن جایی که کاری برای او وجود ندارد، برای به‌دست آوردن پول به خیابان‌ها پناه می‌برد. او شب‌ها را دور از خانواده و با گروهی معتاد به کراک و کوکایین و الکل می‌گذراند و در نهایت مثل آنها معتاد می‌شود.فـیلم «چیزی که تو را نمی‌کشد»، پر از خشونت‌های خیابانی در جنوب بوستون و پلیس‌هایی است که به راحتی با پول و رشوه تطمیع می‌شوند.

آماندا پیت در فیلم درخشان است، اما مارک روفالو و اتان هاک بهترین بازی‌های خود را در بازآفرینی نقش آدم‌های خشن ارائه داده‌اند. آن دو علاوه بر اینکه کاراکترهای جذابی هستند، توانسته‌اند بازی خوبی در مقابل هم داشته باشند.عده‌ای از منتقدان، گودمن را برای خلق چنین کاراکترهای پیچیده‌ای تحسین کرده‌اند و این شخصیت‌ها را در اجرا بسیار واقعی توصیف می‌کنند. این فیلم داستان تاثیر‌گذاری است که از همان ابتدا تماشاگر را جذب کرده و تا پایان ماجرا با خود نگه می‌دارد.

هرچند فیلم در نخستین نمایش‌اش در جشنواره تورنتو با نظرات متناقضی روبه‌رو شد. عده‌ای آن را بهترین فیلم در ژانر خود - که تا به‌حال در جشنواره تورنتو به نمایش در آمده - خواندند؛فیلمی که بازتاب درستی از واقعیت‌های اجتماعی جاری در خیابان‌های جنوب بوستون است. نقطه قوت فیلم بیشتر به کارگردانی گودمن بر می‌گردد و اینکه او به‌عنوان بازیگری که زندگی شخصی‌اش بسیار نزدیک به یکی از کاراکتر‌های فیلم است، توانسته برای نخستین بار و با اعتماد به نفس، فیلمی بسازد که تا این حد واقعی است. بخش عمده این واقع گرایی به شناخت خوب گودمن از بوستون بر می‌گردد، در واقع اینکه گودمن شخصا چنین فضا، اتفاقات و این نوع زندگی را از نزدیک لمس و تجربه کرده باعث شده روایت و ساختار فیلم بسیار واقع‌گرایانه باشد.

گودمن با فضای بوستون کاملا آشناست. او ‌زاده و بزرگ شده جنوب این شهر است و با نحوه گویش آدم‌های این شهر و نمادهای آن کاملا آشناست. روایت فیلم ریتم خوبی دارد و در عین خشونت پر از لحظات دلچسب است. فیلم به روشنی از هر نوع کلیشه و اغراق‌هایی که مخصوص این نوع ژانر‌هاست به دور است.

فیلم چیزی که تو را نمی‌کشد، درامی جنایی، سرراست و بدون حاشیه درباره 2 آدم بازنده و سرخورده است که در مسیر زندگی به سرعت به سمت نابودی پیش می‌روند. به اعتقاد منتقدینی که خیلی آن را نپسندیده اند، روند فیلم گاهی مخاطب را آزار می‌دهد و یا او را گیج می‌کند و بیشتر به درد کسانی می‌خورد که به عشق دیدن فیلم‌های کلاسیک ترنر خواب ندارند! (فیلم‌های کلاسیک ترنر فیلم‌های کلاسیک قدیمی است که در شبکه‌های تلویزیونی جهانی به نمایش در می‌آید و در برخی جشنواره‌ها بخشی به این عنوان اختصاص داده شده است). البته این به این معنی نیست که فیلم برایان گودمن به کلی فیلمی کلاسیک است، اگر چه سعی هم نمی‌کند، خیلی از سبک کلاسیک فاصله بگیرد.

چیزی که مسلم است این فیلم خوب قصه می‌گوید و در روندی آهسته مسائلی را درباره نقض رؤیای آمریکایی مطرح می‌کند.فیلم با سرو صدای شدید شلیک گلوله‌ها آغاز می‌شود و سپس 2کاراکتر اصلی را می‌بینیم که ماسک زده و مسلح‌اند و تلاش می‌کنند، کامیونی زرهی را بدزدند. این برداشت که افتتاحیه فیلم حساب می‌شود، برداشت بی‌ارزش و پیش پا افتاده‌ای است.

فرار ماشین به این شکل در این صحنه و حرکت یکی از دزدها که ماسکش را بر می‌دارد و پشت سر پلیس‌ها می‌رود، تصویری است که حداقل صد بار آن را در فیلم‌های مختلف دیده‌ایم و تنها تفاوت این صحنه با آن فیلم‌ها این است که چیزهایی در آن وجود دارد که شما را علاقه‌مند می‌کند، ماجرا را دنبال کنید. مثل تصویر مردی که مستقیم به سمت رگبار گلوله می‌رود و... . چیزی که در این تصویر متفاوت است صدای پایین شلیک رگبار گلوله‌ها در صحنه‌های اکشن است. اما در مجموع داستان این پسر‌های خشن و تبهکار خیلی قدیمی است و در این فیلم هم این داستان، در فرمی وحشت‌زده و عصبی کار شده، هرچند تدوین فیلم به‌خصوص در صحنه مرگبار پایانی یکی از مواردی است که فیلم را از آثار بی‌ارزش متمایز می‌کند.

به‌رغم اینکه در اجرا گاهی فضای کار به‌خصوص شکل‌گیری روابط برایان و همسرش شبیه نمایشنامه می‌شود اما، فیلمنامه گودمن، فیلمنامه ملموس و خوبی است که نسبت به فیلم‌هایی که تا به حال اتفاقات بوستون را مضمون فیلم قرار داده‌اند بهتر کارشده است. فیلم عمیقا در متن فیلمنامه، اجرا، بازی‌ها و کارگردانی گودمن واقع‌گرا و باورکردنی است و همین جنبه قوی رئالیستی در فیلمی که کار اول کارگردان آن محسوب می‌شود موفقیت کمی نیست.

نیویورک تایمز

کد خبر 83621

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز