مجموع نظرات: ۰
چهارشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۰
۰ نفر

مادر آراد کوچولو از لحظه ای میگوید که راننده پژو، کودک دوساله ش را ربود اما چند ساعت بعد آدم ربا، کودک را به دلیلی بی تابی و گریه های شدید در خیابان رها کرد.

كودك ربايي

همشهری آنلاین - حوادث: مادر و پدر آراد کوچولو، پس از تحویل گرفتن فرزندانشان در اتاقی در اداره آگاهی با کمک یکدیگر پوشک کودکشان را عوض می‌کنند. آراد از کنار آنها تکان نمی خورد و فقط می خندد. مادر آراد در گفت و گو با همشهری از جزییاتربایش کودکش می گوید.

چه کسی، پسرتان را ربود؟

راننده خودروی پژو ۴۰۵.

او را می شناختی؟

نه اصلا.

چه اتفاقی افتاد و راننده ای که نمی شناختی چطور کودکت را ربود؟

آن شب حدود ساعت ده و نیم از خانه زدم بیرون. یعنی دوشنبه شب. میخواستم بروم برای پسرم شیر خشک بخرم. چون پسرم رفلاکس معده دارد و شیرخشک مخصوص می خورد. شیرخشک او در هر داروخانه ای پیدا نمیشود. به همین دلیل ابتدا از خانه ام که حوالی صالح آباد است، خودرویاینترنتی اجاره کردم به سمت میدان خراسان. در آنجا داروخانه ای می شناختم که شیرخشک پسرم را داشت. رفتم آنجا اما متاسفانه شیرخشک را تمام کرده بود. بعد به همراه پسرم رفتم چند داروخانه ای که در آن محدوده بود اما هیچ کجا نداشت. بعد یادم افتاد یک داروخانه دیگر در حوالی شوش بوده که آنجا شیرخشک را داشت. می خواستم ماشین اجاره کنم اما دیدم گوشی موبایلمشارژ ندارد. همان لحظه یک خودروی ۴۰۵ مقابل پایم توقف کرد و بوق زد. گفتم شوش و راننده گفت بیا بالا. من هم سوار شدم و وقتی رسیدم به داروخانه مورد نظر از راننده خواستم توقف کند. به او گفتم می خواهم بروم یک شیرخشکبخرم و سپس برگردم. به همین دلیل از راننده خواستم تا منتظرم بماند. آراد هم در آغوشم بود که پیاده شدم. بعد او را مقابل داروخانه روی زمین گذاشتم چون دستانم خسته شده بود. از راننده خواستم تا حواسش به بچه ام باشد. می خواستم بروم داخل و سریع شیرخشک را بخرم و برگردم خانه. به محض اینکه وارد داروخانه شدم دیدم راننده که ماشین را خاموش کرده بود از ماشین پیادهشده، آراد را بغل کرد و بعد سوار ماشینش شد و فرار کرد.

چطور به راننده ای که نمی شناختی اعتماد کردی؟

اشتباه کردم. خیلی خسته بودم و اصلا فکرش را نمی کردم که او فکر ربودن پسرم به سرش بزند.

اصلا ممکن بود کارتن خواب هایی که در آن حوالی بودند فرزندت را با خودشان ببرند؟

می دانم از شدت خستگی سهل انگاری کردم اما الان هزار بار خدا را شکر میکنم که آراد کنارم است. دیگر از کنارش تکان نمی خورم.

آن شب چرا پدرش همراه شما نبود؟

همسرم در کار فروش لوازم تولد است و چند شبی بود که نخوابیده و استراحت نکرده بود. آن شب در خانه خواب بود. کمی حالت های سرماخوردگی هم داشت به همین دلیل قرص خورده بود. من هم فکر نمی کردم که این همه وقت طول بکشد. بچه را برداشتم تا شیرخشک را بخرم و برگردم اما از شانس بدم داروخانه، شیرخشک مخصوص پسرم را تمام کرده بود.

بعد از اینکه متوجه شدی پسرت را ربوده چه کردی؟

دو دستی کوبیدم بر سرم. جیغ کشیدم و مردم جمع شدند. بعد زنگ زدم همسرم و بعد پلیس ۱۱۰. تا چند ساعت با گریه و جیغ در آن محدوده میچرخیدم و خدا را صدا می زدم. قلبم درد گرفته بود و آرزوی مرگ می کردم. مدام به این فکر می کردم که پسرم گرسنه است و جایش را باید عوض کنم. او بدون من نمی توانست بخوابد و من فقط خدا را صدا می زدم تا پسرم زودتر به آغوشم برگردد.

فکرش را می کردی به این سرعت پیدا شود؟

نه اصلا. هنوز باورم نمی شود که به این سرعت پسرم را پیدا کرده اند. من مدیون زحمات ماموران پلیس آگاهی تهران هستم که با تلاش بی وقفه دل مرا شاد کردند. دیگر یک لحظه هم پسرم را از خودم جدا نمی کنم و امیدوارم هرچه زودتر کودک ربا را دستگیر و مجازاتش کنند.

کد خبر 821143

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار حوادث

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha