شنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۷:۲۶
۰ نفر

افسانه احسانی: بارها در مطبوعات به‌ویژه آنهایی که به مباحث محیط ‌زیست و جاذبه‌های طبیعی می‌پردازند در مورد تمساح پوزه کوتاه ایرانی (به زبان محلی یا در گویش محلی گاندو) مطالبی خوانده‌ایم.

همیشه از این موجود ارزشمند به عنوان یک جاذبه طبیعی منحصر به فرد نام برده شده است.پراکنش گاندو مربوط به بخش‌هایی از جنوب شرقی ایران در استان سیستان و بلوچستان و در نزدیکی مرز پاکستان است. پراکنش این تمساح در آسیا از ایران به سمت شرق تا آسام هند و به سمت جنوب تا سریلانکا بوده و حوزه پراکنش آن در ایران، غربی‌ترین نقطه پراکنش جهانی این‌گونه به حساب می‌آید. زیستگاه این خزنده ارزشمند در حوزه شهرستان‌های چابهار، سرباز و نیکشهر و در امتداد رودخانه‌های سرباز، باهوکلات و کاجو است.

مراحل تولید مثل گاندو به‌ویژه مرحله لانه‌سازی‌ و تخم‌گذاری و پرورش نوزاد از مراحلی است که می‌تواند برای یک اکوتوریست جذاب باشد؛ هر چند  ناگفته نماند که مشاهده آن در طبیعت کار ساده‌ای نیست و این خزنده در مقابل حضور انسان بسیار حساس است و نسبت به کوچک‌ترین صدای غیرمعمول در پیرامون خود عکس‌العمل نشان داده و تا مدت‌ها در آب پنهان می‌شود.

تخم‌گذاری گاندو عمدتا در اردیبهشت ماه انجام می‌شود  و نوزادان آنها معمولا در تیرماه از تخم خارج می شوند. تعداد متوسط تخم در این خزنده حدود 25 تا 30 عدد است و فرم آنها به شکل بیضی است. اندازه تخم‌ها حدود 80 تا 82 میلیمتر بوده و نوزادان هنگام خروج از تخم 25 تا 30 سانتی متر طول دارند. میزان تلفات تمساح‌ها به‌علت عوامل تهدیدی موجود، بالاست. مهمترین تهدید برای این‌گونه در مقیاس جهانی تخریب زیستگاه است.

خشکسالی و سیلاب از مهم‌ترین عوامل تهدید کننده زیستگاه تمساح در ایران است.
بعد از مدت‌ها بالاخره امکان حضور در تنها زیستگاه این تمساح با ارزش در قالب یک سفر نیمه اکوتوریستی فراهم شد اما برخلاف هزینه بالای سفر به این استان به‌علت بعد مسافت از مرکز و سایر عوامل محدودکننده، سفر به این منطقه- به‌ویژه در قالب سفرهای انفرادی- با محدودیت های زیادی مواجه است .

برای آنکه بتوانم حداکثر استفاده را از امکانات موجود داشته باشم در طول مسیر عکس های کمی گرفتم تا بتوانم از حافظه و باتری دوربینم برای عکاسی از گاندو و زیستگاهش حداکثر بهره‌برداری را داشته باشم. بالاخره انتظار به سر رسید و پس از طی کردن مسیری به نسبت طولانی و جاده ای پر فراز و نشیب که بخش‌های مهمی از آن به‌علت سیل و سایر عوامل طبیعی تخریب شده بود به محل سد پیشین؛ یعنی بهترین مکان برای مشاهده گاندو رسیدیم. محیط بانان مهربان و علاقه‌مند با وجود گرمای زیاد به استقبال ما آمدند و ما را به منطقه هدایت کردند. به محض پیاده شدن از اتوبوس دوربین‌های‌مان را آماده کردیم که از چشم‌انداز زیبای منطقه عکاسی کنیم ولی با کمال تعجب و حیرت متوجه شدیم که به‌علت وجود سد، اجازه عکاسی از زیستگاه گاندو نداریم! باورم نمی‌شد که اجازه عکاسی نداشته باشیم.

این همه در مورد جذابیت‌های توریستی این منطقه صحبت می‌شود؛ چطور ممکن است امکان عکاسی که حداقل خواسته یک گردشگر است وجود نداشته باشد؟ با توجه به اینکه مراحل تخم‌گذاری گاندو تا حدی به لاک پشت نزدیک است، این سؤال از ذهنم گذشت که آیا منطقه می‌تواند طوری مدیریت شود که علاقه‌مندان به سفرهای اکوتوریستی قادر باشند این مراحل را ببینند؛ چیزی مشابه مشاهده پدیده تخم‌گذاری لاک‌پشت‌های پوزه‌عقابی قشم؟

چه تفاوت‌ها و تشابهاتی بین این دو پدیده وجود دارد؟ در قشم طرحی هدفمند جهت بازدید گردشگر از لاک‌پشت و تخم‌گذاری آن طراحی شده و در حال اجراست و مدیریت و اجرای آن مستقیما توسط مردم بومی اجرا می‌شود. آیا می‌تواند این الگو در زیستگاه گاندو نیز اتفاق بیفتد؟ پس از اینکه کمی با مردم منطقه گفت‌وگو کردم متوجه شدم که در اینجا اجازه هیچ نوع فعالیت توسعه‌ای به مردم داده نمی‌شود. با کسانی که در زمینه گردشگری استان مسئولیت‌هایی داشتند صحبت کردم و متوجه شدم در این مکان مجوز ایجاد سازه‌های سبک در حد تعداد محدودی سایه‌بان جهت انتظار کشیدن برای مشاهده تمساح یا محلی برای استراحت و تهیه غذایی سبک برای افرادی که علاقه‌مندند برای مشاهده تمساح انتظار بکشند وجود ندارد.

با اینکه این منطقه حفاظت‌شده است و از نظر قانونی نسبت به سایر مناطق تحت حفاظت و مدیریت محیط‌زیست محدودیت کمتری برای توسعه آن وجود دارد هنوز دلیل این همه محدودیت برایم آشکار نشده است. هرچند معتقدم نباید مناطق ارزشمند طبیعی به‌راحتی مورد بهره‌برداری و استفاده‌های توریستی قرار گیرد و در معرض تخریب و نابودی قرار گیرد ولی شنیدم که عده‌ای از مردم بومی چندان دل خوشی از این موجود ارزشمند ندارند و می‌پندارند به دلیل وجود گاندو در محدوده رودخانه سرباز و سد پیشین است که روستاهای اطراف اجازه هیچ توسعه‌ای ندارند.

نمی‌خواهم بگویم که باید با ساخت‌وساز و تخریب، این تنها زیستگاه گاندو در ایران را نیز از بین برد ولی آیا نمی‌توان با برنامه‌ریزی درست و اجرای برنامه‌ریزی‌های صحیح، این منطقه را به توسعه پایدار نزدیک کرد به طوری که در مردم بومی انگیزه‌ای ایجاد کرد تا با حفاظت از زیستگاه این موجود ارزشمند، آنها نیز از داشتن این نعمت طبیعی ارزشمند به شکل درست بهره‌مند شوند و آن را یک مانع و محدودیت نبینند؟

 آیا نمی‌توان امکاناتی مثل دوربین چشمی، تلسکوپ، چیزی شبیه به کومه برای رصد گاندو و... وجود داشته باشد تا اکوتوریستی که کیلومترها از محل زندگی خود دور شده است و سختی راه و کمبود امکانات را به جان خریده بتواند از این جانور منحصربه فرد عکاسی کند و از مشاهده آن در زیستگاه طبیعی‌‌اش لذت ببرد؟ آیا این خواسته زیادی است؟ آیا به جرم اینکه عده‌ای از مردم هنوز قادر نیستند متعهدانه و مسئولانه در مناطق طبیعی حاضر شوند- آن هم به دلیل اینکه آموزش کافی برای آنها وجود نداشته است- سایر علاقه‌مندان هم باید از مشاهده موهبت‌های طبیعی محروم بمانند یا می‌توان با اجرای برنامه‌های مدیریتی کارآمد، از مشارکت مردم جهت حفاظت مناطق طبیعی بهره جست؟                   

کد خبر 80893

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار ثبت نام و قیمت خودرو

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز