دوشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۲۰:۳۹
۰ نفر

گروه حوادث: مرد شیاد با استخدام دوستش به‌عنوان راننده و محافظ، خود را مامور ارشد اطلاعات جا می‌‌زد و از دختران جوان کلاهبرداری می‌کرد

می‌گفت که مامور ارشد اطلاعات است و هر مشکلی را می‌تواند حل کند. من هم به او اعتماد کردم و این مرد را وکیل تام‌الاختیار خودم کردم غافل از اینکه از همان اول او قصد داشت ارثیه خانواد‌گی‌ام را بالا بکشد.

دختر جوان در حالی این جملات را به قاضی جباری، بازپرس شعبه 11 دادسرای ناحیه 3 تهران، می‌گفت که مدعی بود کار از کار گذشته و مرد شیاد همه ارثیه‌اش را به جیب زده است.

او که به دادسرا آمده بود تا برای دستگیری مرد کلاهبردار از قاضی پرونده‌اش کمک بگیرد، در تشریح ماجرایی که برایش اتفاق افتاده بود، گفت: چند ماه قبل، در راه رفتن به خانه سوار خودرویی شدم که مرد جوانی سرنشین آن بود. در طول مسیر این مرد سر صحبت را باز کرد و مدعی شد که در کار برگزاری مجالس عروسی و پارتی‌های شبانه است.

وقتی از ماشین پیاده شدم، او کارتش را به من داد و دیگر وی را ندیدم تا اینکه بعد از چند هفته متوجه شدم که دخترخاله‌ام قصد دارد مراسمی برگزار کند.

همان روز به یاد حرف‌های این مرد افتادم و ماجرا را با دخترخاله‌ام در میان گذاشتم. با موافقت او به مرد جوان که بابک نام دارد زنگ زدم و برای برگزاری مراسم از او کمک خواستم. او هم یکی از دوستانش به نام امیر را به من معرفی کرد و گفت این مرد می‌تواند هر کاری را که بخواهم، انجام دهد.

دختر جوان ادامه داد: از همان روز بود که با امیر آشنا شدم. او خودش را مامور ارشد اطلاعات معرفی می‌کرد و می‌گفت که هر کاری از دستش بر می‌آید. همیشه هم مرد جوانی که یک بی‌سیم در دست داشت، همراهش بود و به‌نظر می‌رسید که راننده و محافظ امیر است. با دیدن بی‌سیم و راننده مطمئن شده بودم که امیر راست می‌گوید و واقعا مامور اطلاعات است.

به همین خاطر تصمیم گرفتم به رابطه دوستی‌ام با او ادامه دهم تا اینکه بعد از مدتی پدرم درگذشت. بعد از مرگ پدرم، زمین بزرگی در رفسنجان به من ارث رسید و وقتی امیر متوجه ماجرا شد، گفت که می‌تواند با استفاده از نفوذش کارهای انحصار وراثت را ظرف چند روز انجام دهد و با فروش زمین، پول آن را در کار مناسبی سرمایه‌گذاری کند. من که حرف‌های او را باور کرده بودم، با دادن وکالت تام‌الاختیار از وی خواستم مقدمات فروش زمین را فراهم کند و بعد از مدتی او توانست این زمین را به مبلغ هنگفتی به فروش برساند.

شاکی افزود: امیر بعد از فروش زمین، آپارتمانی برایم اجاره کرد و 40 میلیون تومان از من گرفت تا آن را در کار سودآوری سرمایه‌گذاری کند. او حتی مدعی شد که به‌زودی با من ازدواج می‌کند و زندگی خوبی برایم می‌سازد. من هم چون پدر و مادرم را از دست داده بودم، به او اعتماد کردم غافل از اینکه همه این ماجرا نقشه‌ای برای فریب من بود.

مدتی از فروش زمین نگذشته بود که من و امیر بر سر مسئله‌ای با هم درگیر شدیم و من از وی خواستم پولم را پس بدهد. اما او گفت که هیچ پولی از من نگرفته و اگر یک بار دیگر با او تماس بگیرم فیلم‌هایی را که از من در اختیار دارد، در اینترنت منتشر می‌کند.

بعد از آن بود که دیگر خبری از وی نشد و من که فهمیده بودم فریب یک کلاهبردار حرفه‌ای را خورده‌ام، تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.

بعد از اظهارات دختر جوان‌، به دستور بازپرس رجبی، گروهی از ماموران پلیس وارد عمل شدند و بررسی‌ها برای شناسایی و دستگیری مرد کلاهبردار آغاز شد. هنوز تحقیقات پلیسی به نتیجه نرسیده بود که 3 دختر دیگر که همگی از دوستان شاکی پرونده بودند نیز به دادسرا رفتند و از امیر و دوستش به اتهام کلاهبرداری شکایت کردند.

امیر قرار بود با دوست ما ازدواج کند و به همین خاطر بود که او و راننده‌اش را می‌شناختیم. این مرد خود را مامور اطلاعات معرفی کرده بود و می‌گفت که می‌تواند مانع مشروط شدن ما در دانشگاه شود و برایمان نمره بگیرد. اما در ازای انجام این کار قصد دریافت پول از ما را داشت ولی قبل از اجرای نقشه‌اش متوجه شدیم وی کلاهبردار است.

با اظهارات شاکیان جدید، رسیدگی به پرونده وارد مرحله‌ای تازه شد و ماموران از یکی از شاکیان که هنوز با امیر در ارتباط بود، خواستند با وی تماس بگیرد و برای پرداخت پول قرار بگذارد. به این ترتیب زمانی که امیر و همدستش برای دریافت پول به محل قرار آمده بودند، دستگیر و به اداره پلیس منتقل شدند.

متهمان روز گذشته وقتی مقابل قاضی پرونده قرار گرفتند مدعی شدند که قصد کلاهبرداری نداشته و می‌خواسته‌اند که پول‌های شاکی پرونده را به‌زودی پس بدهند.

کد خبر 80603

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز