شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۰
۰ نفر

ترجمه - کیکاووس زیاری: خانواده‌ها امسال سهم مهمی از فیلم‌های فصل تابستان سینما خواهند داشت.

موزه‌ای که حیوانات عهدکهن آن شب‌ها جان می‌گیرند، جادویی‌هایی که به آرزوهای آدم‌ها رنگ واقعیت می‌زنند، موجودات بیگانه فضایی که می‌خواهند با آدم‌ها دوست باشند و بالاخره حیوانات انیمیشن شده‌ای که به آدم‌ها درس زندگی می‌دهند، بخشی از مجموعه فیلم‌هایی هستند که قرار است تابستان امسال خانواده‌ها را جذب خود کنند. این فیلم‌ها از یک طرف باعث رونق گیشه نمایش و فروش می‌شوند و از سوی دیگر وظیفه اصلی خود یعنی سرگرم کردن جمع یک خانواده را به عهده گرفته و به خوبی به انجام می‌رسانند.

تهیه‌کنندگان محصولات سینمایی می‌گویند برای تابستان امسال جشن باشکوهی را در نظرگرفته‌اند و آسمان سینما در این فصل پر از فیلم‌های تماشایی است که مثل یک ستاره می‌درخشند. این آسمان، شباهت خیلی زیادی به آسمان یکی از انیمیشن‌های پر سر و صدای فصل تابستان امسال دارد که به جای ستاره پر از بالون‌های رنگارنگ است!

منتقدین سینمایی می‌گویند فیلم‌های خانوادگی امسال فصل تابستان، فانتزی، ماجراجویی و خنده را در مرکز قصه‌های خود قرار داده‌اند. همه چیز در این فصل با نمایش عمومی «شبی در موزه: نبرد اسمیت سونیان» شروع می‌شود که قسمت دوم یک فیلم تماشایی است.  در این قسمت بن‌استیلر دوباره نقش قبلی خود به عنوان مامور امنیتی موزه تاریخ طبیعی به نام لاری‌دالی را تکرار می‌کند.

در قسمت جدید این کمدی ماجراجویانه خانوادگی، لاری دالی دوباره شب‌ها با موضوع زنده شدن حیوانات و موجودات عهد کهن داخل موزه روبه‌رو شده و یک سری ماجراجویی اکشن تازه را سازمان می‌دهد. یک دو جین از بازیگران سرشناس سینما- امی آدامز، رابین ویلیامز، اوئن ویلسن، کریستوفرگست، ریکی گراویس، جوناهیل و هنک آزاریا- در نقش‌های مختلف این کمدی بزن و بکوب بازی دارند. این‌بار لاری دالی باید یک زن وشوهر جوان را که به اشتباه از موزه تاریخ طبیعی و گذشته با نمک آن سردرآورده‌اند، نجات دهد.

شاون‌لوی، کارگردان فیلم عقیده دارد استقبال خیلی خوب خانواده‌ها از قسمت اول، او و تهیه‌کنندگان قسمت دوم را وادار کرد که هم قصه بهتری را برای آن انتخاب کنند و هم ترکیب بازیگران فیلم را غنی‌تر و وسیع‌تر کنند. به گفته او «در قسمت اول ما کاراکتر لاری دالی را به تماشاچی معرفی کردیم و مشکلات او را در مقام یک پدر مسئول مورد بررسی و بحث قرار دادیم. حالا به کمک این مسئله در قسمت جدید می‌توانیم ماجراجویی‌های تازه‌ای را برای او رقم بزنیم. محل کار او یعنی موزه تاریخ طبیعی،‌ این اجازه را به ما می‌دهد که انواع و اقسام ماجراجویی‌ها را برای او و پسرش و دوستانش خلق کنیم. لوکیشن ما بزرگترین موزه جهان است و این مسئله کمک خیلی زیادی به ما می‌کند. اما آنچه این‌بار برایم اهمیت بیشتری داشت، این بود که قصه و کاراکترهای عمیق‌تری داشته باشیم.

واقعیت امر این است که قسمت‌های جدید یک فیلم موفق، همیشه بزرگتر، پررنگ‌وروتر و پر سر و صداتر هستند اما خیلی اوقات این فیلم‌ها جذابیت نسخه‌های اصلی را ندارند و نمی‌توانند علاقه و توجه تماشاچی را جلب کنند. تمام تلاش‌ من این بود که برای قسمت دوم «شبی در موزه...» این اتفاق نیفتد. خط اصلی قصه فیلم‌ها درباره کاراکتربن ‌استیلر و رابطه‌اش با پسر و نامزد تازه‌اش است و در همان حال، او را به جنگ با کاراکتر شرور قصه یعنی هنک آزاریا می‌فرستیم. به همین دلیل فکر می‌کنم این قصه در خودش تحرک و پویایی خیلی زیادی دارد.»

فانتزی و شوخی  روی پرده سینما با انیمیشن رایانه‌ای «بالا» ادامه پیدا می‌کند. این فیلم، تازه‌ترین همکاری مشترک شرکت رایانه‌ای پیکسار با کمپانی والت دیزنی است. دیزنی و پیکسار،  انیمیشن تازه خود را به صورت سه بعدی هم روانه بازار سینما می‌کنند. قصه این فیلم درباره پیرمرد دستفروش (با صدای او آنسر) است که بزرگترین ماجراجویی زندگی‌اش را انجام می‌دهد. او که سال‌هاست در کار فروش بالن است، خانه‌اش را تبدیل به یک بالن کرده و با آن به دل آسمان پرواز می‌کند. در بالای ابرها، او خیلی اتفاقی متوجه می‌شود یک پسربچه 8 ساله بسیار خوش بین هم همسفر اوست.

این بچه که از راز پیرمرد خبر داشته، به طور پنهانی وارد منزل (بالن) او شده و به آسمان سفر کرده است. به زودی این 2 مسافر عجیب و غریب آسمان آبی، می‌فهمند در سفر خود تنها نیستند و صدها بالن رنگارنگ دیگر با سرنشین‌های متنوع و متفاوت، در آسمان در حال پرواز هستند. این‌بار آدم‌ها قهرمانان اصلی انیمیشن جدید والت دیزنی و پیکسار هستند و حیوانات، نقش‌های فرعی و اندکی  در آن دارند. تهیه‌کنندگان فیلم به همان اندازه که به موفقیت و محبوبیت آن در بین تمامی اعضای خانواد‌ه‌ها  (بچه‌ها گرفته تا پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها) امید دارند، چشمشان به مجسمه طلایی اسکار بهترین انیمیشن‌ سال هم هست.

«بالا» را پیتر داکتر و باب پترس کارگردانی کرده‌اند. آنها برای واقعیت بخشیدن به رویای خود از 2 عنصر و المان کلیدی بهره گرفته‌اند؛ عشق و علاقه آنها به خانه‌ای که شبیه بالن است و به آسمان پرواز می‌کند و تلاش برای خلق یک کاراکتر پیرمرد غرغرو!

داکتر می‌گوید:«طراحی‌های این انیمیشن کار خیلی با نمکی بود و همه ما در طول کار خیلی لذت بردیم. برای همه ما جالب بود که یک پیرمرد غرغروی انیمیشنی داشته باشیم. به او اجازه دادیم که هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و به صورت مداوم غر بزند. کار به جایی می‌رسد که تمام کاراکترهای قصه می‌گویند:«دیگر از دست او خسته شده‌ایم!» ولی این پیرمرد دست بردار نیست. 78سالش است دیگر! خب، شما چه چیزی می‌توانید به او بگویید؟ مهمترین عنصری که باعث ساخت این فیلم شد همین کاراکتر و کارهای اوست.

در حقیقت همین کارهای عجیب و غریب و غرغرو بودن اوست که باعث تفریح و شادی تماشاچی می‌شود و او را وادار می‌کند قصه را پیگیری کند.» رابرت رودریگوئز فیلمساز مکزیکی تبار و اسپانیایی زبان سینما را تماشاگران سینما بیشتر به دلیل دوستی و همکاری‌اش با کوئینتن تارانتینو می‌شناسند. اما او برای جمع خانواده‌ها قبل از این «بچه جاسوس‌ها» را ساخته است.

این فیلمساز جوان سینما برای فیلم تازه‌اش «کوتوله‌ها» به سراغ خانواده خودش (و به ویژه فرزندانش) رفته و قصه فیلمش را با الهام از آنها ساخته است. او و بچه‌هایش مدتی را با این ایده  زندگی کردند که اگر یک چوب جادویی داشته باشند، با آن چه خواهند کرد. زمانی که او مشغول  ساختن یکی از فیلم‌های قبلی‌اش بود، بچه‌هایش به وی گفتند اگر چنین چوب جادویی را در اختیار داشت، می‌توانست با کمک آن تمام رویاها و آرزوهایش را برآورده کند و فیلمش را همان‌طور که دوست داشت بسازد.

رودریگوئز می‌گوید:«ناگهان متوجه شدم که سوژه فیلم آینده‌ام را پیدا کرده‌‌ام.» او در حالی که لبخندی به لب دارد، این‌طور ادامه می‌دهد:«با خودم گفتم این می‌تواند ایده خیلی خوبی برای فیلم خانوادگی بعدی‌ام باشد. به کمک این فیلم ما هم خودمان را به تماشاچی‌ نشان می‌دهیم و هم یک قصه جذاب و سرراست را تعریف می‌کنیم.

این قصه فضای وسیعی برای خلاقیت و انجام کارهای عجیب و غریب خلق می‌کند و می‌تواند باعث تفریح و خنده تماشاگران شود. در قصه فیلم ما فقط با یک خانواده سر و کار نداریم. چندین خانواده مختلف کاراکترهای اصلی فیلم هستند و هریک از این خانواده‌ها، حال و هوای خاص خودشان را دارند. این خانواده‌ها در برخورد با چوب جادویی قصه فیلم، زندگی‌شان دستخوش تغییرات اساسی می‌شود و من مطمئن هستم که جمع خانواده از تماشای دسته جمعی این فیلم لذت خواهند برد.»

رودریگوئز در طول این سال‌ها در همه زمینه‌ها و برای همه نوع تماشاچی فیلم ساخته است از «بچه‌ جاسوس‌ها» تا «سین‌سیتی» او همیشه تلاش کرده قصه فیلم‌هایش را به صورتی جذاب برای بیننده‌اش تعریف می‌کند. ولی در مورد این فیلم آخری عقیده دارد، چیزی ساخته که عموم تماشاگران (در هر سن و سالی که باشند) می‌توانند آن را تماشا کنند و لذت ببرند. به گفته او « مضمون اصلی قصه فیلم چیزی است که همه ما با آن بزرگ شده‌ایم و حکم آرزویی رادارد که هیچ وقت دلمان نمی‌خواهد آن را فراموش کنیم. به اعتقاد من، موفقیت یک فیلم خانوادگی هم در همین است.

شما باید چیزی در آن ارائه دهید که همه تماشاگران نسبت به آن احساس نزدیکی و راحتی کنند. کدام یک  از ما در رویاهایمان برای خودمان جادوگری نکرده‌ایم؟ بچه‌ها فکر و احساس می‌کنند که می‌توانند همه کارها را انجام دهند و این در حالی است که نیازمند آن هستند  تا پدر یا مادرشان آنها را به مدرسه ببرد. آنها نمی‌توانند در سن و سالی که دارند فیلمی بسازند. اما اگر روی پرده سینما بچه‌های هم سن و سال خود را ببینند که در حال ساختن فیلم هستند، خیلی از تماشای آن لذت خواهند برد. همین مسئله برای آنها حکم یک جادو و فانتزی را دارد.

به این ترتیب، آرزوی آنها روی پرده سینما برآورده می‌شود.»  ادی  مورفی بازیگر کمدی سینما که فیلم‌های خانوادگی زیادی بازی کرده، عقیده دارد که  تلفیق شوخ طبعی با یک گروه بازیگران خوب و مستعد، باعث خلق یک فیلم خانوادگی موفق می‌شود.

او می‌گوید:«بحث اصلی بر سر این است که برای یک فیلم خانوادگی شما  بازیگرانی را انتخاب کنید که مناسب نقش‌های آن هستند. وقتی این اتفاق افتاد، آن‌وقت قصه و مزه‌پرانی‌های آن حالتی طبیعی پیدا می‌کنند و تماشاچی از دیدن آن لذت می‌برد. اهمیت نوع انتخاب بازیگر برای یک فیلم خانوادگی خیلی زیاد است. ما این درجه از اهمیت را در فیلم‌های ژانرهای دیگر نمی‌بینیم. تماشگران هنگام دیدن فیلم‌های خانوادگی، آن را با دقت و توجه ویژه‌ای پیگیری می‌کنند.

از آنجا که آنها قصه فیلم‌ها را به‌واسطه حضور بازیگران دنبال می‌کنند، اگر انتخاب بازیگران درست نبوده باشد، این موضوع بلافاصله به‌چشم می‌آید و تماشاچی رغبتی برای دنبال‌کردن بقیه ماجرا نخواهد داشت.

این نکته به‌ویژه زمانی که یک فیلم خانوادگی حال‌وهوای درام یا کمدی داشته باشد، اهمیت خیلی زیادی پیدا می‌کند.»

 ادی مورفی برای تابستان امسال خودش فیلم خانوادگی «آن را تصور کن» را روی پرده سینماها خواهد داشت. در قصه فیلم او موفق به کشف رازهای تجاری و شغلی موجود در دنیای ذهنی و خیالی دختر کوچکش می‌شود. ونسا ویلیامز و تامس هدن چرچ هم در این فیلم بازی دارند.

اسکرین ریلی

کد خبر 80308

پر بیننده‌ترین اخبار سینما

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز