ساختن ایرلندی با این سبک و سیاق، به نوعی برای من سرنوشت‌ساز بود. ما از حمایت مالی و خلاقانه نتفلیکس راضی و خوشحال شدیم و در عین حال به نظر می‌رسید که فقط یک‌بار این موضوع بتواند برای ما جواب بدهد.

اسکورسیزی

به گزارش همشهری آنلاین،  گاردین فیلم «مرد ایرلندی» را به عنوان فیلم شماره یک سال خود برگزید و به همین دلیل با مارتین اسکورسیزی گفت‌وگو کرد. گفت‌وگویی ساده و صمیمی که به بررسی وجوه مختلف تریلر گانگستری این فیلمساز بزرگ می‌پردازد. اسکورسیزی در این مصاحبه گوشه و طعنه‌ای نیز به ایالات متحده در عصر زمامداری دونالد ترامپ می‌زند و می‌گوید در مراحل ساخت متوجه شده است که این روایت با عصری که بر آمریکا می‌گذرد بی‌ارتباط نیست. با این همه آنچه در این مصاحبه خیلی به چشم می‌آید تواضع فیلمساز در برابر پرسشی است که خبرنگار گاردین گفت‌وگو را با آن آغاز می‌کند و خبر می‌دهد که دارد با کارگردان فیلم اول روزنامه‌اش سخن می‌گوید و در پاسخ اسکورسیزی این رویداد را باعث افتخار خودش می‌داند. این گفت و گو در دی ماه سال ۱۳۹۸ برای مجله ۲۴ ترجمه شده است.

  «گاردین»، «مرد ایرلندی» را به‌عنوان فیلم شماره یک خود در سال ۲۰۱۹ معرفی کرده است، تبریک می‌گویم!
متشکرم. بسیار باعث افتخار است.

  با این‌که زمان زیادی از پخش فیلم «مرد ایرلندی» نگذشته، آیا فکر می‌کردید این فیلم که از سوی یک شبکه تولیدکننده سریال‌های تلویزیونی آمریکایی ساخته شده، این‌قدر با مخاطب‌هایش ارتباط برقرار کند و به نظر شما این استقبال ادامه دارد؟
صادقانه بگویم نمی‌توانم جواب واضحی در مورد این پرسش به شما بدهم. ساختن ایرلندی با این سبک و سیاق، به نوعی برای من سرنوشت‌ساز بود. ما از حمایت مالی و خلاقانه نتفلیکس راضی و خوشحال شدیم و در عین حال به نظر می‌رسید که فقط یک‌بار این موضوع بتواند برای ما جواب بدهد. نمی‌دانم چطور به‌طور دقیق جوّ حاکم در مراحل ساخت را بیان کنم، مثلا مردم با خودشان فکر می‌کردند که خب، این فقط گرد هم آمدن دوستان قدیمی‌است که دور هم جمع شده‌اند تا یک کار جدید با هم ارائه بدهند ولی اصلا این‌طور نبود. من هرگز انتظار نداشتم از این زاویه به این موضوع نگاه شود. می‌دانید، در واقع ما در پایان زندگی خود هستیم و فقط بهترین کاری را که می‌توانیم انجام می‌دهیم. اگر این کار مانند شلیک یک گلوله درست به هدف بخورد و مردم از آن استقبال کنند که چه بهتر، نتیجه هم شگفت‌انگیز می‌شود. همچنین به دلیل مجموعه شرایط و امکاناتی که شبکه نتفلیکس به ما می‌داد، می‌توانستیم تجربه‌های متفاوت و بیشتری کنیم. چه از نظر از سبک روایت، سبک بصری و چه از نظر مدت زمان فیلم... به یک معنا، با تغییری به این شکل در صنعت سینما ما درواقع نمی‌دانیم این فیلم‌ها از طرف مخاطب‌ها در چه مکانی دیده می‌شوند. آیا الان مثل سابق یک مکان برای دیدن یک فیلم وجود دارد؟ می‌دانید، من در دوره‌ای بزرگ شدم که فقط یک مکان برای دیدن فیلم‌ها وجود داشت و سپس رسیدیم به تلویزیون سیاه و سفید کوچک ۱۲ اینچی و بعد رنگی ۱۶ اینچی، تلویزیون‌هایی که من در آن‌ها فیلم‌های اولیه دیوید لین، «مرد سوم» و «همشهری کین» را با تبلیغات تجاری ضمیمه‌شان دیدم. دیدن آن‌ها در سالن سینما شگفت‌انگیز بود؛ یک مکان اصلی و به اصطلاح اولیه، اما بعد از آن ما جایگزین‌های کمکی مثل تلویزیون داشتیم. من فکر می‌کنم این یک مسیر  طولانی از صنعت سینماست که غیرقابل اجتناب بود و طبیعی به نظر می‌رسید، (از سالن سینما به تلویزیون و ...) و حالا هم من از نظر سبک از غریزه‌هایم مطابق شرایط دوران خودم پیروی کردم. البته این قبل از فهمیدن جزئیات فناوری دی ایجینگ دیجیتال بود که من آن را تکامل و انقلاب گریم می‌نامم. کار فوق‌العاده‌ تجربی‌ای بود. ما خودمان هم نمی‌دانستیم این کار به چه صورت انجام می‌شود، در طول مسیر ساخت فیلم فهمیدیم.

  انتخاب بازیگرها چقدر مهم بود؟ برای همه این‌طور به نظر می‌رسید شما جو پشی، رابرت دنیرو و هاروی کیتل را با هم جمع کرده‌اید تا درنهایت هم به آل پاچینو برسید.
من و باب سال‌ها برای ظاهرشدن در یک پروژه جدید سینمایی تلاش کرده بودیم. پروژه‌ای که از حدود ۳۵ سال پیش با ایده بازآفرینی فیلم «بد و زیبا» (۱۹۵۲) که یک دنباله دو هفته‌ای برای آن و در شهرهای دیگر بود، آغاز شد. ایده‌ای که برای ما بسیار فرسایشی بود. بنابراین وقتی که باب به این داستان برخورد کرد (رمان «شنیده‌ام خانه‌ها را رنگ می‌کنی» اثر چارلز برنت) به من گفت این همان چیزی است که باید بسازیم! بعد از صحبت‌های مختصر اولیه پیرامون طرح فیلم رو به من کرد و گفت که این یک نقش شگفت‌انگیز برای جو پشی خواهد بود اگر که او قبول کند تا دوباره بازی کند. همچنین برای آل پاچینو (شما می‌دانید که من در این سال‌ها هرگز با همه کار نکردم). ما هر دو فقط می‌دانستیم که آن‌ها برای این پروژه مناسب‌اند. بعد همدیگر را نگاه کردیم و متوجه منظور هم شدیم؛ این لزوما یک نقطه اوج برای این بازیگرها و البته ما نیست، بلکه یک حس تعمق متناسب با نقطه و جایی است که ما در زندگی حرفه‌ای خود قرار داریم؛ در پایان زندگی خود!

  چه موقع متوجه شدید که در «مرد ایرلندی» روند ریشه‌ای گانگستری‌شدن سیاست ایالت متحده را مطرح می‌کنید و این پیشگویی واقعا چقدر با دوره ترامپ ارتباط دارد؟
در مراحل ساخت و کاری که انجام می‌دادیم. بله مطلقا و قطعا با دوره امروزه ما در ارتباط است. ما درست در وسط شلیک‌کردن‌ها به هم نگاه می‌کردیم و می‌فهمیدیم که این دقیقا همان چیزی است که ما امروزه شاهد آن هستیم. البته این به آن معنی نیست که در گذشته این چنین نبوده است. اما شاید به‌طرز ساده‌لوحانه‌ای در این کشور ما، همه ما همیشه تصوری از یک شکل از تعادل پیشرو داشته‌ایم. هرچند این اولین بار نیست که در آمریکا فساد در دولت وجود دارد. اما قطعا اکنون در تقاطع و چهارراه اصلی آن هستیم. حالا هر چند، به نظر می‌رسد که ممکن است تمام شود.

  شما در بالای  فهرست ۱۰ اثر برتر سینمایی قرار دارید. در رقابت با آثاری چون «لازاروی خوشحال»، «سوغات» و «جواهرات تراش‌نخورده» که در ایالات متحده به‌عنوان ۱۰ برترین شناخته شده‌اند. آیا احساس می‌کنید که به بقیه آثار این فهرست با «مرد ایرلندی» تیر خلاص زده‌اید؟
نه من این قصد را نداشتم. چگونه می‌توانستم داشته باشم؟ بهتر است این موضوع را این‌گونه بیان کنم که من در اعتقاد خودم درباره نحوه تأثیرگذاری با «مرد ایرلندی» کاملا قاطع بودم. در مورد دیدن فیلم «لازاروی خوشحال» من اعلام حضور کردم. منظورم این است که من هفتادوهفت ساله هستم و برای کارهایی که باید انجام می‌دهم، زمان بیشترین ارزش را دارد. درست است؟ زیر این فیلم را خط کشیدم و گفتم بله! من فکر می‌کنم باید این فیلم را دید. در مورد  فیلم «سوغات» هم ماجرا متفاوت بود. در آغاز کار جونا هوگ (کارگردان فیلم «سوغات») به دیدن من آمد و ما در مورد آن بحث داشتیم. برادران صفدی (جاشوا و بن صفدی کارگردان‌های فیلم «جواهرات تراش نخورده») هم واقعا پُرشور و دیوانه و تجربه‌گرا هستند. من آن‌ها را در یک شام در تلورید دیدم و مثل این بود که با دو راهزن مواجه شده‌ام. وقتی گفتند آدام سندلر را دارند من پیش خودم فکر کردم؛ بسیار خب. جالب شد! آن‌ها همگی با هم به دیدن «مرد ایرلندی» خواهند نشست. شاید زمانی جنبه‌ای از من وجود داشت که به روش به اصطلاح جنجالی این کارگردان‌ها نزدیکی داشت. اما با گذشت سال‌ها می‌توان گفت فیلم‌های من نزدیکی بیشتری به فیلم جونا هاگ یا «لازاروی خوشحال» دارد. چراکه این آثار درباره تمرکز روی پیش‌نیاز جهان امروز و دغدغه‌های اساسی آن است.

  آیا پیش‌بینی می‌کنید که «مرد ایرلندی» مانند صاعقه‌ای فراتر از نتفیلیکس خواهد رفت و رقابتی قدرتمند با بقیه در صنعت فیلمسازی خواهد داشت؟
وقتی ما توافق کردیم فیلم «مرد ایرلندی» را با نتفیلیکس بسازیم ما می‌دانستیم که این دقیقا چه معنی‌ای می‌دهد. می‌دانستیم که این فیلم در درجه اول در شبکه تلویزیونی به‌طور گسترده پخش می‌شود و در کنار آن به صورت محدود در سینماها نیز حضور خواهد داشت. اما واقعیت این است که در آن مرحله ما فقط می‌دانستیم که باید این فیلم را بسازیم و برای ساخت آن نیاز به تأمین بودجه داریم. علاوه بر این مهم‌ترین نکته این بود: آزادی و خلاقیت. در نهایت ما پذیرفتیم. در همکاری با این رسانه یک شرط اصلی وجود داشت که در آن امکان داشت «مرد ایرلندی» فقط به مدت یک هفته در سینما نشان داده شود و من آن شرط را پذیرفتم. چون دغدغه اصلی من این بود که آکادمی ‌این فیلم را بپذیرد، نه برای من و نه برای فیلم؛ بلکه برای بازیگرهایم. چراکه می‌دانم من در پایان یک مسیر طولانی هستم که سال‌ها در آن تاخته‌ام. نکته اصلی این بود که این فیلم ساخته شود و شاهد آن باشیم که چگونه و تا چه حدی این جهان جدید از نحوه ارائه تصویرها استقبال خواهد کرد.

کد خبر 791133
منبع: همشهری آنلاین

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha