همشهری آنلاین: با آمدن زورو به خانه، پناه میگیرید و قول میدهید که اگر شما را نکشد، همه سکههایی را که برداشتهاید، به بیخانمانها تحویل دهید. جنگ که تمام میشود، کیفش را برمیدارد و با هیجان از همهی آنچه امروز در کلاس اتفاق افتاده با شما صحبت میکند. از نظر دکتر جمشید بیگدلی، اگر شما بهجای سرزنش کردن زورو کوچولویتان و باز کردن شنل از شانههایش، شریک بازی او شوید، به رشد تواناییهای فکری و شناختیاش کمک بزرگی میکنید. او در این مطلب توضیح میدهد که چرا بچهها دوست دارند شبیه شخصیتهای کارتونی باشند و وقتی خودشان را جای آنها میگذارند، چه واکنشی را باید نشان دهید.
بجنگ تا بجنگیم
کارتونهایی که این روزها بچهها تماشا میکنند، متفاوتتر از قبل است و بچهها با تماشایشان، درگیر هیجانهای پررنگتری میشوند. شاید شما هم متوجه شده باشید که بچههای بیشفعال و بچههای بیشازاندازه کنجکاوی که مرتب جنبوجوش دارند و بیقرارند، بهمحض اینکه مشغول بازی کامپیوتری یا دیدن برنامههای کارتونی میشوند، دیگر پلک هم نمیزنند و با تمام تمرکز مشغول بازی یا دیدن برنامه میشوند. جذابیت این برنامهها آنقدر زیاد است و آنقدر فرایند تخلیه هیجان در جریان تماشایشان خوب اتفاق میافتد که حتی مهارناپذیرترین بچهها هم با دیدنشان احساس خوبی پیدا میکنند.
من میتونم؛ چون تو میتونی
بچهها خزانه لغات پایینی دارند و ادراک شناختیشان پایین است. به همین دلیل از بیان خواستههایشان ترس دارند. کارگردانهای انیمیشن، از میل این بچهها به تخریب، رهایی و تخلیه هیجان خبر دارند و به همین دلیل در کارتونهایشان شخصیتهایی را میسازند که شبیه آنچه بچهها آرزو دارند خودشان رفتار کنند، زندگی کنند. درواقع بچهها در این کارتونها خودشان را میبینند و شاهد هستند که شخصیت محبوبشان هرچه را که آنها در زندگی واقعی توان انجام دادنش را ندارند، تجربه میکند. هرچقدر که یک قصه یا کارتون هیجان بیشتری ایجاد کند، تأثیر بیشتری بر کودک میگذارد. کارتونهایی که موسیقی و شادی در آنها زیاد است یا شخصیتهایشان ابرقهرمانهایی هستند که پرواز میکنند و همه را نجات میدهند و ... به خاطر هیجان بالایی که ایجاد میکنند، تأثیر زیادی بر کودک میگذارند.
نترسید؛ طبیعی است
تأثیر این کارتونها در سالهای خیالپردازی بچهها خودش را نشان میدهد. شروع این زمان سهسالگی است و کودک در سنین سه تا شش سالگی بیشترین تأثیر را از کارتونها میگیرد. این سالها، دوران کودکی اول است و در کودکی دوم که از شش سالگی شروع میشود و تا دوازدهسالگی ادامه دارد هم شاهد این تأثیر هستیم اما میزان آن کمتر از سالهای قبل است.
ما در زمانی که بچهها حدوداً سه تا چهار ساله هستند، بههیچوجه با خیالاتشان مقابله نمیکنیم. در این سالها ما هم وارد خیالپردازی بچهها میشویم؛ چراکه این خیالپردازیها مرحلهای از رشد کودکان است و پرورش دادنش، به رشد بچهها کمک میکند. برای مثال، اگر در این دورهی زمانی کودک ظرف میوه خیالی را برایمان میآورد و از ما میخواهد که یک موز برداریم، موز را در بشقاب خیالی میگذاریم و به او میگوییم که اگر اشکالی ندارد یک توتفرنگی هم بردارم! درواقع ما در این سالها برای گسترش خیال کودک تلاش میکنیم.
میخواهم قهرمان باشم
قصهگویی به رشد ذهنی و رشد مهارتهای اجتماعی کودک کمک میکند و انس گرفتن با شخصیتهای کارتونی هم در این سالها میتواند چنین تأثیری را داشته باشد.
تصور نکنید که میل فرزندتان به تبدیلشدن به «اِلسا» یا «بنتن» سلامت روان یا سبک زندگیاش را تهدید میکند. در دوران کودکی اول و حتی تا اندازهای در کودکی دوم، بچهها به شکل طبیعی دوست دارند جای شخصیتهای کارتونی محبوبشان قرار بگیرند و از این طریق هیجانهایشان را خالی کنند. از آنجا که در دوران کودکی اول ما از انگیزههای درونی بچهها خبر نداریم، میتوانیم به این کارتونها تکیه کنیم و ببینیم که فرزندمان با الگوگیری از یک شخصیت، چه آرزوها، هیجانها و تمایلاتی را به نمایش میگذارد. درواقع میتوان گفت که از طریق شخصیتهای محبوب کارتونی فرزندمان، میتوانیم او و درونیاتش را بیشتر بشناسیم.
هم من توام؛ هم تو منی
بچهها با مشاهده الگوها، الگوسازی میکنند. دختر چهارسالهای که مادرش را در حال آرایش کردن میبیند، روزها سراغ لوازمآرایش مادر میرود و پسری که پدرش را در حال فوتبال دیدن میبیند، در زمان بازی به یک گزارشگر ورزشی تبدیل میشود و درحالیکه توپ را شوت میکند، یک بازی هیجانانگیز را هم گزارش میکند. طبیعی است که مشاهده الگوهای کارتونی هم باعث الگوگیری از این شخصیتها شود. برای مثال، بعد از دیدن زورو، روسری مادرش را بهجای شنل زورو به شانهاش ببندد یا دختری که کارتون توتفرنگی کوچولو را میبیند، دوست داشته باشد مثل توتفرنگی همه مسئلهها و مشکلات را با درایت حل کند.
مرزها را بشناسید
با این اوصاف باید گفت که نباید از این الگوگیریها بترسیم و تصور کنیم که به شخصیت و سلامت روان بچهها آسیب میزند. اگر ما در زمانی که کودک به اقتضای سنش در این دنیای تخیلی زندگی میکند، او را بهزور از آن بیرون بکشیم، در آینده و با تأخیر، بار دیگر به این دنیا وارد میشود. دختر بیستوپنجسالهای که عاشق عروسک خریدن است و شبها خرس عروسکیاش را در تختش میگذارد و پسری که در سیسالگی تصمیم میگیرد کلکسیون ماشین اسباببازی جمع کند، همان افرادی هستند که بهنگام و در زمان درست، زندگی در دنیای تخیلی را تجربه نکردهاند. آنها بعد از رها شدن از محدودیتها و فشارهای گذشته، در سالهای بعد به گذشته برمیگردند و احتمالاً زمان طولانیتری را در این جهان خیالی زندگی میکنند.
ما باید میان رفتارهای بیمارگونه با رفتارهای بهظاهر عجیبی که اقتضای سن بچهها هستند، تمایز قائل شویم و باید برای حفظ سلامت روان بچهها تا دوازدهسالگی به آنها اجازه کودکی کردن بدهیم. نحوهی برخورد ما با این رفتارها و دخالت هوشمندانه و با درایتمان میتواند به شکلگیری شخصیت سالم در کودکان منجر شود.
ناممکن، ممکن میشود
حدود سه سال از نمایش انیمیشن منجمد یا یخزده (Frozen) که در بعضی نسخهها به نام «سرزمین یخبندان» دوبله شده، گذشته اما هنوز نام یخزده را در فهرست پربینندهترین انیمیشنهای این سالها میبینیم.
یخزده که در زمان اکرانش توانست رتبهی هفتم پرفروشترین فیلم سال را به خود اختصاص دهد، جوایز بسیاری را به دست آورد و بچههای زیادی را جزو طرفداران خود ساخت.
روزنامه واشنگتنپست در مورد اینکه چرا بچهها تا این حد «اِلسا» شخصیت اصلی این کارتون را دوست دارند، دلایل زیر را عنوان کرده است:
اول: السای قوی، غیرقابلکنترل و پرشور، قهرمان کودکان پیشدبستانی است. همینکه السا میگوید هیچ راهی برای فرار از توفانی که درونم است وجود ندارد، کافی است تا بچههایی که واقعاً توفانی در دلشان برپاست، بیشتر به او دل ببندند و برای محققان کردن آرزویشان، مانند السا، بر ایدههایشان اصرار کنند و سختکوشی و تلاش را سرلوحهی زندگیشان قرار دهند و در این راه تنها خودشان را نبینند و به فکر دیگران و نزدیکانشان هم باشند.
دوم: تخیل کودکان وقتی در سنین رفتن به دورهی پیشدبستانی قرار دارند، بهشدت فعال است و تصورشان این است که جهان میتواند به مکانی شگفتانگیز تبدیل شود. آنها به دنبال هیجان و ماجراجویی هستند و پیگیری داستان پرفرازونشیب و ماجراهای قهرمانان «یخزده» میتواند آنها را به دنیای شیرین و جذاب محقق شدن این رؤیا وارد کند.
قدرت معجزهآسای یخ و تلاش السا برای ساختن دنیایی بهتر، کودک را به این خیال که زندگی در دنیای هیجانانگیز و رؤیایی ممکن است، وارد میکند.
همانطور که السا توانست از انزوا و ناامیدی نجات پیدا کند، کودکی که خود را جای او میگذارد هم در لحظات تنهاییاش در اتاق خود، تصور میکند در قلعهای بلند پنهان شده و اتفاقی شگرف و غیرقابلپیشبینی قرار است او را از این لحظات سخت نجات دهد.
در دنیای السا همهچیز امکانپذیر است و کودک با قرار دادن خود به جای او، از زندگی در چنین دنیایی لذت میبرد.
سوم: در کنار همهی این دلایل، نمیتوان تأثیر شگفتانگیز موسیقی را روی بچههایی که پای تماشای این انیمیشن مینشینند، انکار کرد. بچهها سعی میکنند در دنیای برساخته از تخیل خود قهرمانی موفق و دوستداشتنی باشند.
انیمیشن «یخزده» نمونهی خوبی از کارتونهایی است که با کمک معیارهای گفتهشده در این مطلب، کودکان را دلبستهی خود میکند. بچهها در جریان تماشای این انیمیشن، هیجانهایشان را تخلیه میکنند و از تصور محقق شدن رؤیاهایشان لذت میبرند.
السای این انیمیشن، دختری قهرمان و تواناست و بچهها از اینکه به اندازهی او توان تغییر جهان و محقق کردن آرزوهایشان را داشته باشند، احساس لذت و غرور میکنند.
نظر شما