دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۸ - ۰۵:۱۶
۰ نفر

ترجمه - امیررضا نوری‌زاده: با هجوم قهرمانان کتاب‌های کمیک به سینماها در دهه گذشته، سینمای علمی- تخیلی روزهای پرشکوهی را تجربه می‌کند که اگر بی‌نظیر نباشد قطعا در تاریخ سینما کم‌نظیر است.

فروش میلیاردی شوالیه تاریکی و تداوم سری فیلم‌های انسان‌های مجهول و اسپایدرمن نشان از علاقه سینماروها به این ژانر جذاب دارد.

همین موضوع سبب شده تا در تابستان سال آینده شاهد اکران فیلم جدیدی از سری سفر ستاره‌ای باشیم با امید به اینکه همچنان مورد علاقه طرفداران این سریال قدیمی قرار گیرد. سری فیلم‌های جنگ‌های ستاره‌ای 30ساله شده و قسمت هفتم آن سال گذشته در سینماها اکران شد و بازی ویدئویی آن نیز یکی از پرفروش‌ترین‌های سال است و سری انیمیشن آن هم با حضور تمامی قهرمان‌های قدیمی و جدید، هر هفته در شبکه تلویزیونی کارتون نت‌ورک به نمایش درمی‌آید.

اما اینها همگی گوشه‌ای از این بازار پرطرفدار در روزهایی است که شاید شرایط سایر ژانرهای سینمایی به‌دلیل شرایط بد اقتصادی در سرتاسر جهان چندان خوب نباشد. سری فیلم‌های نابودگر  یا روبوکاپ برای تداوم ساخت قسمت‌های جدید در دستور کار استودیوها قرار دارند و فیلم‌های کلاسیک این ژانر از جمله وقتی دنیاها برخورد می‌کنند یا سیاره ممنوعه بازسازی خواهند شد و آخرین فیلم بازسازی‌شده از این ژانر (روزی که زمین از حرکت ایستاد) با بازی کیانو ریوز نیز با استقبال در گیشه مواجه شده است.

سری تلویزیونی Battlestar Galactica که ابتدا همه ازآن به‌عنوان کپی تلویزیونی جنگ‌های ستاره‌ای یاد می‌کردند اکنون مخاطبان قابل توجهی یافته است و شبکه‌های متعددی سعی در کپی‌برداری از آن و تولید سریال‌های مشابه تلویزیونی داشته‌اند.

اما سؤال اینجاست که چرا ساخت فیلم‌های تازه درباره قهرمان‌های قدیمی ژانر علمی- تخیلی ادامه دارد؟ ویلیام شاتنر، بازیگر افسانه‌ای سریال و سری فیلم‌های سفر ستاره‌ای معتقد است که سینمای تخیلی می‌تواند با حضور قهرمان‌های قدیمی و ایده‌های تازه در پرداخت فیلم‌ها همچنان مورد توجه قرار گیرد و سری فیلم‌هایی چون سفر ستاره‌ای مدت‌هاست که با عده زیادی از مردم ارتباط برقرار کرده و همین موضوع در مورد سری جنگ‌های ستاره‌ای نیز صادق است و همیشه علاقه‌مندان این قهرمانان مایل هستند تا از ماجراجویی شخصیت‌های مورد علاقه‌شان با خبر باشند.

البته نکته غم‌انگیز برای طرفداران سری فیلم‌های سفر ستاره‌ای این است که ویلیام شاتنر که برای چندین دهه در نقش کاپیتان جیمز کرک در سری تلویزیونی و 7 فیلم حضور داشت دیگر در فیلم تازه جایی ندارد اما با این وجود استودیو پارامونت امیدوار است جی جی آبرامز، خالق سری تلویزیونی lost و کارگردان فیلم ماموریت غیرممکن3 بتواند جان تازه‌ای به این سری فیلم‌ها در قرن بیست‌ویکم بدهد و با حضور چهره‌های تازه‌ای چون کریس پین در نقش کاپیتان کرک و یا زاکاری کوینتو در نقش آقای اسپوک همچنان تماشاگران را راضی به خانه بفرستد.

با تمام اینها سخت می‌توان در سال‌های اخیر فیلمی در این ژانر پیدا کرد که بازسازی یک فیلم قدیمی یا یک سریال تلویزیونی نباشد و تنها فیلم‌هایی چون گزارش اقلیت، نشانه‌ها  یا فرزندان انسان از این قاعده مستثنی هستند.

رونالد مور، خالق سری تلویزیونی Battlestar Galactica معتقد است اولویت‌های تجاری، خودبه‌خود استودیوها را به سوی نام‌های آشنا هدایت می‌کند ولی نباید زود به این نتیجه رسید که با بازسازی یک اثر قدیمی ارزش‌های هنری پایمال شده است. او سریال خود را مثال خوبی برای این قضیه می‌داند.

این سریال که براساس سریالی به همین نام از دهه1970 ساخته شده ابتدا به شکل محدود در سال2003 پخش شد اما با بازسازی هنرمندانه داستان که به سرگذشت مبارزه انسان با موجوداتی به نام سایکلون در فضا می‌پردازد همه‌چیز به‌نظر تازه و بدیع می‌آمد. مور در ادامه می‌گوید: همان‌طور که می‌توان اقتباس‌های متعددی از نمایشنامه‌های شکسپیر داشت، غنای داستان سریال‌هایی چون سفر ستاره‌ای یا Battlestar Galactica به اندازه‌ای است که امکان اقتباس موفق از آن وجود دارد و نسل‌های جدید می‌توانند روایت خودشان را از این قصه داشته باشند؛ البته نه اینکه تنها آن را تکرار کنند. از سوی دیگر برخی از عواملی که اکنون در ساخت سری جدیدی از سفر ستاره‌ای فعالند افرادی هستند که در دهه‌های گذشته با این سریال بزرگ شده‌اند و حالا تلاش می‌کنند تا قهرمانانشان را درگیر داستان‌های تازه کنند.

اما شاید بهترین توصیف از این اقدام استودیوها را در جمله‌ای از ال پی هارتلی، نویسنده مشهور معاصر بشنویم که 56سال قبل گفته: گذشته مثل یک کشور بیگانه است و آنجا زندگی به فرم دیگری تداوم دارد و به همین دلیل است که کارگردان‌های این ژانر تلاش می‌کنند تا تصویری به‌روز از داستانی قدیمی را به ما عرضه کنند؛ تصویری که شاید در فیلم جنگ دنیاها کاملا با نسخه اصلی تفاوت داشت.

در فیلم‌های علمی- تخیلی دهه‌های 1950 و 1960 این امیدواری وجود داشت که علم به کمک انسان بیاید و در مقابله با بیگانگان مهاجم سلاحی تازه کارساز باشد و این امیدواری حتی در فیلم‌هایی که می‌توان آنها را در ژانر وحشت نیز قرار داد به چشم می‌خورد؛ فیلم‌هایی چون چیزی از دنیای دیگر (از هاوارد هاکس 1951 ) یا
 Invasion Of Body Snatchers (از دان سیگل 1956). شاید همین نگاه جدی به مقوله تهدیدهای ناشناخته باعث شده تا فیلم‌های علمی- تخیلی این دوره تا این حد نوستالژیک و در عین حال قابل بازسازی باشد؛ هرچند این فیلم‌ها نیز به شکل عجیبی هنوز سایه جنگ دوم جهانی و نازیسم و همچنین جنگ سردی که به‌نظر نمی‌رسید در کوتاه‌مدت به پایان برسد را در بر دارند.

این موضوع باعث شده بود تا در برخی از این فیلم‌ها برای به تصویرکشیدن آسیب‌هایی که بر اثر حمله بیگانگان، به زمین وارد می‌آمد از صحنه‌های واقعی جنگ دوم جهانی استفاده شود که برای مثال می‌توان به فیلم‌های جنگ دنیاها یا زمانی که دنیاها برخورد می‌کنند اشاره کرد.در عین حال تفاوت‌های نسخه‌های جدید این فیلم‌ها با داستان‌های مشابه به اندازه‌ای چشمگیر است که کارگردان‌هایی که دست به ساخت نسخه‌های تازه می‌زنند باید برای این شیوه کار خود توضیحاتی داشته باشند.

 یکی از این کارگردان‌ها جی جی آبرامز است که با تمامی اعتباری که در تلویزیون و سینما کسب کرده، در نهایت، ناچار به دفاع از علمکرد خود می‌پردازد و می‌گوید: می‌دانم افرادی هستند که واقعا به تمامی جزئیات داستان اهمیت می‌دهند و طرفدار پروپاقرص سری سفر ستاره‌ای هستند و راضی‌کردن تمامی آنها کاری غیرممکن است؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم فیلمی برای علاقه‌مندان سینما و نه طرفداران سفر ستاره‌ای بسازم.

واشنگتن‌پست -26 مارس

کد خبر 78263

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز