مجموع نظرات: ۰
دوشنبه ۱۲ تیر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۶
۰ نفر

گرچه شیر، آهو، بلبل و ...، به دفعات نامشان در شعر کهن  فارسی به کار رفته و دیگر برای خودشان معنی مشخصی دارند، اما قورباغه درختی را باید جانور شعر معاصر دانست، آنجا که نیما یوشیج، پرچمدار شعر نوی فارسی، او را قاصد روزهای بارانی می‌داند: «قاصد روزان ابری، داروگ! کی می‌رسد باران؟»

قورباغه

همشهری آنلاین: نیما در این شعر، قورباغه درختی را با نام مازندرانی «داروگ» می‌خواند. در این زبان دار به معنای درخت و وگ به معنای قورباغه است و به باور مردمان شمال کشور، خواندنش نوید آمدن باران است. «سرزمین من» برای اولین بار سراغ این گونه جانوری رفته و آن‌را از زوایای گوناگون بررسی کرده است. متن پیش‌رو توسط دکتر حاجی‌قلی کمی، شناخته‌شده‌ترین دوزیست‌شناس ایران نوشته شده است. کمی، که عضو انجمن زیست‌شناسی ایران است، هم‌اکنون استاد دانشگاه گلستان درگرگان است و در طول فعالیت‌های خود کتاب‌ها، مقالات و پژوهش‌های زیادی به زبان‌های فارسی و انگلیسی منتشر کرده است. او همچنین جدای از شرکت در کنفرانس‌های بین‌المللی، با نشریات معتبر جهانی همکاری داشته است.

شاید بتوان گفت قورباغه برای ما ایرانیان از خیلی جانوران دیگر آشناتر است، آن‌قدر که به عنوان بخشی از عناصر فرهنگی، به شعرها و کتاب‌ها و ضرب‌المثل‌های‌ ما راه یافته ‌است؛ قورباغه ابوعطا بخواند، خط خرچنگ قورباغه، شنای قورباغه‌ای و ... همه گواه این آشنایی هستند. قورباغه‌ها چندین خانواده در جهان دارند، اما در میان این خانواده‌ها، قورباغه درختی، برای ایرانیان ساکن شمال و نیمه غربی بیشتر از همه آشناست. همان قورباغه‌هایی که قد و قواره کوچکی دارند و با پاهایی باریک و کشیده، نوک انگشتانی گرد و بادکش مانند و کف پایی که کمی دارای پرده شنا و در زیر هر مفصل دارای برآمدگی است، روی خشکی این طرف و آن‌طرف می‌جهند. قورباغه بامزه‌ای که بیشتر روی شاخه‌ها و برگ‌های درختان دیده می‌شود و  به شیشه پنجره‌ها می‌چسبد.

آیا قورباغه‌های درختی واقعا قبل از باران آواز می‌خوانند؟ این‌که این موضوع تا چه حد صحت علمی دارد مشخص نیست، اما مسلما اعطای این صفت به این جانور، بر اساس تجربه مردم منطقه طی قرن‌ها بوده است. چرا که از طرفی اعتقاد دارند آواز «وگ» که همان قورباغه است و در رودخانه، برکه‌ها و تالاب‌ها زندگی می‌کند، نوید مناسب شدن هوا برای فعالیت‌های زیستی را می‌دهد. به هر حال این موضوع اگر جنبه علمی هم نداشته باشد و تنها یک باور اشتباه باشد، اما همین موضوع باعث شده تا قورباغه درختی شهرت زیادی به دست آورد. بهتر است برای اینکه داروگ  را بهتر بشناسیم، ابتدا نگاهی به رده آن‌ بیاندازیم.

این قورباغه در ایران پیام‌آور باران است

هم در آب، هم در خشکی

قورباغه درختی می‌تواند هم در آب و هم در خشکی زندگی کند؛ یعنی همان قابلیتی که دوزیستان دارند، رده‌ای از جانوران مهره‌دار که از نظر رده‌بندی بین ماهی‌ها و خزندگان قرار دارند ولی شباهت‌شان به خزندگان بیشتر است. این موجودات را به این دلیل دو زیست می‌نامند چرا که می توانند هم در آب و هم در خشکی زندگی کنند. تمام دوزیستان همانند ماهی‌ها و خزندگان خونسرد هستند، یعنی دمای بدن آن‌ها متغیر است و بستگی به درجه حرارت محیط دارد. به همین علت دوزیستان می‌توانند افزایش گرما و سرما را تحمل کنند.

 رده دوزیستان بسیار گسترده و متنوع است و برای خودش دنیایی از دانستنی‌های جالب و حیرت‌انگیز دارد. ۶۴۳۳ گونه، همه اعضای همین یک رده هستند که قورباغه درختی هم یکی از اعضای همین رده است.  

البته همین خانواده قورباغه درختی که آن‌را Hylidae می‌نامند، خانواده‌ای بسیار شلوغ در سراسر دنیاست که با ۸۵۶ گونه، بزرگ‌ترین خانواده را بین دوزیستان دارد.  

این خانواده، تازه خودش به سه زیر خانواده تقسیم‌بندی می‌شوند که متنوع ترین آن ها زیرخانواده‌ای با نام Hylinae است که ۶۱۳ گونه در دنیا دارد. البته از این زیرخانواده شلوغ فقط جنس Hyla در ایران گزارش شده. جنسی که ۳۱ گونه دارد و در آمریکای شمالی، آسیا، اروپا و شمال افریقا پراکنش دارند. در ایران از این جنس دو گونه با نام‌های علمی Hyla savignyi Audouin  و Hyla orientalis Bedriaga  زندگی ‌می‌کنند.

این قورباغه در ایران پیام‌آور باران است

نه فقط در شمال

خیلی‌ها فکر می‌کنند که قورباغه درختی فقط در شمال ایران زندگی می‌کند. این فکر احتمالا به‌خاطر سفرپذیری زیاد این خطه و شعر معروف داروگ نیما باشد. اما واقعیت این است که قورباغه درختی از شمال‌غرب گرفته تا غرب و در استان‌های بوشهر و خوزستان، و از سواحل جنوبی دریای خزر تا شمال استان خراسان، دیده شده‌اند.

شالیزارها، تنه و برگ درختان بزرگ، روی انارهای وحشی و نیزارهای بلند اطراف آبگیرهای شمال کشور جای ایدئالی برای داروگ است. اگر به قائمشهر رفته باشید و از روی برگ‌های لویی صدای قورباغه شنیده‌اید، به احتمال زیاد صدای داروگ بوده است. لویی همان گیاهی است که در مرداب ها و نیزارها می‌روید و بر روی ساقه‌اش چیزی شبیه گُرز که همان میوه لویی است رشد می‌کند. این گرز لوله‌ای پس از مدتی از هم می‌پاشد و شبیه قاصدک به هوا می‌پرد.

خوزستانی‌ها هم بیشتر سراغ‌اش را روی برگ‌های پهن درخت موز می‌گیرند و در مسیر جاده اهواز به خرمشهر هم صدایشان می‌آید؛ صدایی که از داخل علف‌های پنیرک ـ همان علف‌های هرز پهن‌برگ و قلبی شکلی که روی مرداب‌ها هم رشد می‌کنند ـ و گل‌های گندم به گوش می‌رسد. در قسمت‌هایی از استان فارس و در مزرعه‌های باقالا در لرستان و حتی اطراف آبشار تله زنگ، یا همان آبشار شوی که بلندترین آبشار ایران که در لرستان است هم، نمونه‌های قورباغه درختی دیده شده‌اند.

تنبل سایه‌نشین

قورباغه‌های درختی، برخلاف سایر قوم و خویش‌هایشان خیلی تنبل هستند و زیاد پرش‌ها و حرکت‌های آن‌ها را ندارند. کم‌تحرکی بعضی‌هایشان آنقدر زیاد است که در تمام عمر، از تنه درختی که پای آن متولد شده‌اند جای دیگری نمی‌روند و حتی همان‌جا هم تولیدمثل می‌کنند. آنها بیشتر روی تنه درختان یا روی برگ‌های پهن در سایه، و اگر آفتاب باشد در زیر آنها می‌نشینند و منتظر می‌شوند تا مگسی، سنجاقکی یا پروانه‌ای از آنجا عبور کند و آنها هم با زبان دراز و چسبناک‌شان در یک چشم به هم زدن روی هوا شکار کنند. البته از سوسک‌های کوچک، بچه ملخ‌ها و خلاصه بقیه بندپایان کوچک و حشرات هم بدشان نمی‌آید و در واقع موجود زنده‌ای که بتوانند قورتش بدهند، غذایشان را تشکیل می‌دهند.

اصلا شاید به خاطر همین تنبلی مجبور شده‌اند اینقدر ماهرانه خود را با محیط اطراف‌شان استتار کنند که حتی برای فرار و نجات جان‌شان هم مجبور به پریدن نباشند. فوق‌العاده‌تر از همه این‌ها این که قورباغه‌های درختی سعی می‌کنند بالاترین جاهای درخت‌ها را هم برای سکونت انتخاب کنند تا باز هم از گزند دشمنان بیشتر در امان باشند.

البته قورباغه‌های درختی، انواع زرنگ و تر و تیز هم دارند که حاضرند به خاطر یک لقمه مگس دلچسب از یک درخت تا درخت دیگر بپرند. این توانایی را هم از پرده‌های نازکی که بین انگشتان پایشان است و کار بال را برایشان می‌کند، دارند. البته این زرنگ‌ها در ایران زندگی نمی‌کنند و بیشتر در جنگل‌های بارانی امریکای مرکزی روزگار می‌گذرانند.

این قورباغه در ایران پیام‌آور باران است

کوچک و پرسر و صدا

کوچک‌ترین قورباغه‌های شناخته‌شده در ایران، همین قورباغه‌های درختی هستند. اما این موضوع دلیل نمی‌شود که صدای کمی داشته باشند. چرا که با همان چثه کوچک‌شان که حداکثر به پنج سانتی‌متر می‌رسد، حسابی هم پر سر و صدا هستند و اتفاقا صدای قورقورشان خیلی هم بلند و تیز است. می‌توان گفت کوچکترین قورباغه‌های ایران، بلندترین صدا را در بین همنوعان خود دارند. اما صدای بلند قورباغه از کجا می‌آید؟

عبور هوا از روی طناب‌های صوتی حنجره، باعث می‌شود تا این صدا از قورباغه‌ها به گوش برسد. صداهای بلندی که در فصل بهار که همان فصل تولیدمثل‌شان است، معمولا فقط توسط نرها ایجاد می‌شود و بوسیله آن دنبال جفت مناسب برای خود می‌گردند. آن‌ها اول هوا را وارد سوراخ بینی می‌کنند و در حالی که دهان‌شان را بسته نگه می‌دارند، هوا را از سمت دهان به‌سوی شش‌ها می‌فرستند که در همین زمان طناب‌های صوتی‌شان به لرزه درآمده و صدا تولید می‌شود.  

جالب است که آن‌ها این صدا را حتی می‌توانند زیر آب هم تولید کنند. هوا بعد از عبور از تارهای صوتی وارد کیسه‌های صوتی که زیر حلق قرار دارد، می‌شود. ممکن است هنگام متورم‌شدن این کیسه‌ها، پوست نرم خارجی بدن قورباغه، حالت برآمده و متورمی پیدا کند و به همین دلیل کیسه صدای خارجی به‌صورت باد کرده دیده می‌شوند. این کیسه‌ موجب تشدید و افزایش قدرت صدای ایجاد شده می‌شوند.

خواب یا مرگ؟

زندگی قورباغه‌ها و به طور خاص قورباغه‌های درختی هم مثل همه دوزیستان دیگر از یک توالی مشخص تشکیل شده است. چرخه زندگی آن‌ها شامل خواب زمستانی از اوایل پاییز، بیداری در اواخر زمستان یا اوایل بهار، جفت‌شدن در بهار، تخم‌گذاری در بهار، از تخم بیرون آمدن لاروها و شروع زندگی در خشکی و مجددا آغاز خواب زمستانی در پاییز است. البته این زمان‌بندی، کاملا دقیق نیست. عواملی مثل رطوبت، تابش خورشید و دمای هوا، عوامل بیولوژیکی مثل مهاجرت حیواناتی که طعمه به حساب می‌آیند یا شرایط اقلیمی و ارتفاع از سطح دریا و شرایط جوی، همه می‌توانند این برنامه را دچار تقدم و تاخر کنند.

یکی از عجایب زندگی قورباغه این است که در هنگام خواب زمستانی، در دماهای خیلی پایین، در فضای آزاد زنده می‌مانند و یک خواب عمیق و بدون دغدغه مردن دارند. البته آن‌ها در مواجهه با هوای خیلی گرم زیاد مقاوم نیستند. این جور موقع‌ها آنها زیر سنگ‌ها و در نواحی سایه‌دار و سایه درختان و گیاهان پناه می‌گیرند و فعالیت‌شان را باز هم کمتر می‌کنند. آنقدر که از آن به عنوان دوره تابستان خوابی یاد می‌شود. این گوشه‌نشینی‌ها تا زمانی که درجه حرارت محیط کمی پایین‌تر بیاید، ادامه دارد.

آنچه که باعث زنده ماندن و خشک نشدن قورباغه‌ها در زمستان و تلف شدن آنها در گرمای شدید تابستان می‌شود، اوره موجود در سلول‌های این جانوران است که برای آنها حکم مرهم را دارد. اوره بدن قورباغه‌ها در هنگام خواب زمستانی تقریبا به ۵۰ برابر حالت معمولی افزایش می‌یابد و موجب کُند شدن فعالیت کبد و بافت‌های ماهیچه‌ای‌شان می‌شود. از طرفی این اوره بیش از اندازه در عملکرد قسمت‌های مهم، مانند کلیه و قلب هیچ دخالتی ندارد و کار آنها را مختل نمی‌کند.

این قورباغه در ایران پیام‌آور باران است

به دنبال همسر

قورباغه درختی سرانجام پس از گذراندن یک خواب طولانی زمستانی و گرم‌تر شدن هوا، بیدار می‌شوند و طبق غریزه‌شان راه می‌افتند دنبال جفت مناسب. در قورباغه‌های دیگر، معمولا ابتدا نرها و سپس ماده‌ها به همان محل تولیدمثل هرساله‌شان برمی‌گردند، اما قورباغه‌های درختی معمولا در همان دور و اطراف محل زندگی‌شان کار جفت‌یابی را هم انجام می‌دهند. به این ترتیب که قورباغه درختی نر با صداهای بلند پیغام آمادگی‌اش برای داشتن جفت اعلام می‌کند و همین کار باعث می‌شود تا آماده‌ترین ماده‌ای که آن دور و برهاست و صدای قورباغه نر را می‌شنود، به قلمروی از پیش تعیین شده قورباغه بیاید. البته در بعضی نقاط گرم‌تر، مثل استان خوزستان که زمستان معتدلی دارد، گاهی جفت‌شدن قورباغه‌ها در بهمن‌ماه هم صورت می‌گیرد.  

چند روزی نمی‌گذرد که کار تخم‌گذاری هم شروع می‌شود. ماده قورباغه، در هر فصل تخم‌ریزی بین ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ تخم می‌گذارد. بعد نوبت قورباغه نر می‌رسد که تخم‌ها را بارور کند. کار اسپرم‌پراکنی نرها ممکن است چند روزی طول بکشد که همین طولانی شدن مدت و زیاد بودن تعداد تخم‌ها، باعث می‌شود تا تعدادی از آن‌ها از بین بروند. بعد از تمام شدن تخم‌گذاری، قورباغه‌های درختی هم مثل بیشتر قورباغه‌های دیگر، تخم‌ها را به حال خود رها می‌کنند.

زیاد طول نمی‌کشد که بچه قورباغه‌ها، یا همان لاروها سر از تخم بیرون می‌آورند و زندگی جدیدشان را شروع می‌کنند. آنها در روزهای ابتدایی اصلا شبیه والدین‌شان نیستند و تنها چیزی که در آن‌ها می‌شود تشخیص داد، یک دم و دو چشم است؛ موجودات کوچکی هستند به طول پنج یا شش‌میلی‌متر، با حرکت‌های تند و سریع.

لاروها حدود یک‌ماه با این شکل و شمایل زندگی می‌کنند تا کم‌کم هنگامه دگردیسی‌شان فرامی‌رسد، یعنی همان فرایند زیستی، که باعث می‌شود یک جانور، پس از بیرون آمدن از تخم، از نظر جسمی تکامل و دگرگونی فاحشی پیدا کند، آنقدر که این تغییرات در شکل و ساختارش بسیار آشکار و نمایان باشد. دگردیسی در بسیاری از جانوران دیگر مثل پروانه‌ها هم اتفاق می‌افتد.

در این مرحله بچه قورباغه‌ها کم‌کم دست و پا در می‌آورند و پوزه کوچک‌شان نمایان می‌شود. این تکامل ادامه پیدا می‌کند تا این که بعد از گذشت ۱۰ تا ۱۲ هفته، شکل آنها کامل می‌شود و دیگر برای خودشان یک قورباغه درست و حسابی می‌شوند. در این مدت روی پوست و روی صورت‌شان هم غده‌های خیلی کوچکی بوجود می‌آید که جز چندتا که روی صورت‌شان است، بقیه با چشم غیرمسلح دیده نمی‌شوند. این غده‌ها دو نوع هستند، غدد مخاطی و غدد ترشح کننده سم. کار اصلی غدد مخاطی یا لزج، همکاری در فرآیند تنفس به وسیله پوست است. غده‌هایی که سم زیادی ترشح می‌کنند هم جزو همان غدد کوچک هستند که توسط چشم غیرمسلح دیده نمی‌شوند و ترشحات آنها دارای خاصیت اسیدی است.

مخاطی که این غده‌ها تولید می‌کنند، به عنوان یک ماده تشنج‌زا عمل می‌کنند. در برخی قورباغه‌ها سموم مترشحه به قدری قوی است که می‌تواند ۲۰ هزار موش یا ۲۰ انسان را بکشد. این نوع قورباغه‌ها معمولا به رنگ‌های زرد یا قرمز هستند که البته در اکوادور زندگی می‌کنند و در ایران خبری از آنها نیست. این غده‌های سم، در قورباغه‌های درختی به صورت خیلی ضعیف شده و در حد اینکه از پس همان حشرات کوچک بر بیایند، وجود دارد.

سم ارزشمند

قورباغه‌ها برای انسان استفاده‌های عملی بسیاری دارند. موادی که از پوست قورباغه‌ها ترشح می‌شود شامل ترکیبات مختلفی است و بعضی از آنها  مانند سموم، مدت‌های درازی است که توسط انسان به کار گرفته شده‌اند. درست است که قورباغه‌های درختی موجود در ایران سمی نیستند، اما بعضی هم‌گونه‌های آن‌ها در جهان سم کشنده‌ای روی پوست خود دارند که سم‌شان مورد استفاده انسان هم هست. مثلا صیادان در بعضی مناطق از سم این قورباغه‌ها استفاده می‌کنند. آن‌ها نوک نیزه خود را روی پوست  قورباغه‌های سمی درختی می‌مالند و از آن برای شکار فیل‌ها استفاده می‌کنند.

جالب است که حتی مقدار ناچیز این سم هم، برای کشتن جانوران بزرگ و انسان کافی است. سم قورباغه‌ها البته تنها کارکرد کشنده برای انسان ندارد. امروزه دانشمندان به بررسی سموم قورباغه‌ها می‌پردازند، چرا که این سموم سبب پایین آمدن فشار خون، گشاد شدن رگ‌ها، تحریک تنفس و گردش خون، تسریع التیام زخم‌ها و ممانعت از عفونت آنها  می‌شوند.

همچنین سم پوستی در قورباغه‌ها علاوه بر دور کردن دشمنان، عامل اصلی دفاع آنها  در برابر میکروارگانیسم‌ها ـ قارچ‌ها و باکتری‌ها ـ هستند که می‌تواند در آینده جایگزین آنتی‌بیوتیک‌ها شوند. به عنوان مثال دانشمندان و محققان دانشگاه منچستر با بررسی ویژگی‌های جنین قورباغه در ترمیم، اعضای بدن، در حال ساخت داروهایی هستند که می‌تواند زخم‌های زشت صورت را از بین ببرد. در بدن جنین قورباغه پروتئینی وجود دارد که باعث التیام زخم‌ها می‌شود. دانشمندان با جدا کردن این پروتئین و ساخت آن به روش مصنوعی در آزمایشگاه در حال پیدا کردن راه‌هایی جهت استفاده آن در اعمال جراحی هستند.

اما به‌طور خاص در مورد قورباغه مورد بحث ما هم نکات جالبی وجود دارد. محققان در هند با الهام گرفتن از بالشتک‌های انگشتان قورباغه درختی نوعی پوشش چسبنده تولید کرده‌اند که هم بسیار قوی و هم چند بار مصرف است. بیشتر قورباغه‌ها در کف پاهایشان مخاط چسبنده‌ای دارند که به آنها در ثابت ماندن در یک جا و همچنین پرش‌های بلند کمک می‌کند.  

این ماده چسبنده در قورباغه‌های درختی به خاطر اینکه در سطوح شیب‌دار و حتی عمود بیشتر زندگی می‌کند خیلی قوی‌تر است. همین خصوصیت تبدیل به ایده‌ای اختراع‌ساز برای دانشمندان شده است.  

البته انسان مصرف‌کننده گویا تنها به فکر خویش است، چرا که نسل قورباغه‌های درختی و به‌طور کلی دوزیستان شدیدا در خطر انقراض است. درست است که انسان‌ها با توسعه بخشیدن به کشاورزی و زیرکشت‌بردن زمین‌های وسیع، شرایط مساعدی را برای زندگی و تولیدمثل همه موجوداتی که از گیاهان تغذیه می‌کنند فراهم آورده‌اند، اما زیستگاه جانوران را هم به خطر انداخته‌اند.  

در مناطقی که بدون مطالعه و تحقیق تعداد دوزیستان یکباره کاهش داده شود، خسارات زیادی به گیاهان وارد شده و در نتیجه در کنترل جمعیت پاره‌ای از بی‌مهرگان اختلال ایجاد می‌شود. اگر وضع به همین منوال ادامه پیدا کند، دور نیست که نسل دوزیستان منقرض شود.

کد خبر 771111
منبع: سرزمین من

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha