پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۸:۴۴
۰ نفر

مجتبی اردشیری: با چشمان زیباو پرجست و جویشان همه جا را زیر نظر می‌گیرند.گاهی سر و صدا و شلوغی‌شان صدای همسایه‌ها را در می‌آورد اما از تمام حس و حال کودکی اگر فقط همین قیل‌و‌قال کردن کودکانه را هم از آنها بگیرند، دیگر چه باقی می‌ماند؟!

تقریباً هر روز می‌توان آنها را دید که درون پارک کوچک و جمع و جور جلوی مهد کودک جمع شده‌اند یا در گوشه‌ای نشسته‌اند و حرف‌های کودکانه رد و بدل می‌کنند اما کمتر آنها را مشغول بازی‌هایی می‌بینیم که بیشتر وقت دوران هم نسل‌های ما را می‌گرفت، زو، گانیه، رنگ به رنگ، حتی لی‌لی و هفت سنگ!

ما البته می‌دانستیم این بازی‌ها را از چه کسانی باید یاد بگیریم، از بچه‌های بزرگتر؛ اما اغلب کودکان امروزی این بازی‌ها را بلد نیستند. شاید مربی‌ها ترجیح می‌دهند کودکان را به حال خود بگذارند و پدر و مادرها هم برای عقب نماندن از قافله (مدرنیته) این بازی‌ها را در شأن کودکان خود نمی‌دانند.

اما بازی کردن، توانایی‌هایی را تقویت می‌کند که برای موفقیت در زندگی مهم است، مانند ریسک کردن، تمرکز و برنامه‌ریزی شیوه کار. بنابراین کودکان حتی در بازی‌های به ظاهر بی‌اهمیت، اغلب درس‌های مهمی می‌آموزند.

بازی برای همه گروه‌های سنی، هم در یادگیری و آموزش آنها نقش دارد و هم در شکل‌گیری روابط عاطفی و اجتماعی کودکان تاثیر می‌گذارد.

 در سال‌های قبل از مدرسه، یادگیری از طریق بازی انجام می‌شود و در سنین بالاتر بازی‌ها همچنان در یادگیری کودکان تاثیر می‌گذارد، فقط شکل و نوع بازی‌ها و علاقه‌مندی آنها تغییر می‌کند. متأسفانه چه در خانواده و چه بیرون خانواده، جنبه‌های مثبت بازی را کمتر می‌بینیم.

خانه‌ها آپارتمانی شده‌اند و بچه‌ها در سنین پایین از بازی‌های پرتحرک محرومند که این مسئله، هم در سلامت جسمی آنها اثر می‌گذارد و هم در رشد عاطفی و اجتماعی شان و اختلالات رفتاری نظیر کم‌توجهی، نا‌توانی در یاد‌گیری، اضطراب را به‌وجود می‌آورد. در مدارس هم به‌دلیل کمبود فضا با همین مشکل مواجهیم. ندویدن، راه نرفتن و کم‌تحرکی در مدرسه هم مشکلات دیگری برای دانش‌آموزان ایجاد می‌کند.

بازی‌های امروزی
جانی نیومان یک لهستانی بود که بیشتر وقت خود را صرف ریاضیات می‌کرد. جانی در 25سالگی اعجوبه‌ای در ریاضیات بود و کتاب معروف او «تئوری بازی و رفتاری اقتصادی» پیشگام نوعی نگرش جدید به بازی در اقتصاد، سیاست و زندگی روزمره شد. جانی در سال 1956 کتاب رایانه و مغز را نوشت و کمتر از 3دهه بعد از مرگ جانی، نسل جدید رایانه‌ها وارد خانه‌های مردم شد و نوع زندگی و حتی بازی‌ها نیز تغییر پیدا کرد. اینک بازی‌های رایانه‌ای جایگزین بازی‌های سنتی شده‌اند!

درست است که برخی از بازی‌های رایانه‌ای در خلق و آفرینش و بالا بردن قدرت تخیل کودکان تاثیر می‌گذارند اما تعداد بیشتر بازی‌های موجود در بازار فوق‌العاده خشن هستند. در این بازی‌ها کودک خود را در نقش یک آدمکش می‌بیند و اینکه چگونه دیگران را به قتل برساند و بعد با یک جعبه کمک‌های اولیه تن مجروح خود را مداوا کند. این مسائل که در بازی‌های خشن مطرح می‌شوند، به‌مراتب مخرب‌تر از فیلم‌های دست‌چندم هالیوودی است که در هر ثانیه یک یا چند نفر نقش بر زمین می‌شوند.

دیروز و امروز
باز کفشم پاره شد. اگر مادرم این را ببیند، حتما حسابی خدمتم می‌رسد. توپ به آهستگی به طرفش می‌آمد. یکی جیغ می‌زند: شوت کن! و او بی‌محابا شوت می‌کند. کفش و توپ با هم به آسمان می‌روند. توپ روی دیوار غلتی می‌خورد، آرام و آهسته، همه چشم‌ها متوجه توپ چرمی است. همه نگرانند. توپ به آرامی از روی دیوار به خانه‌ای می‌افتد که قتلگاه توپ‌های بچه‌هاست. یک بد‌شانسی آن هم در بعد‌از‌ظهر گرم و طولانی تابستان. مرد صاحبخانه بیرون می‌آید. نعره می‌کشد. بچه‌ها هر کدام به گوشه‌ای می‌خزند؛ توپ، چاقو، گلدان شمعدانی شکسته و کفش پاره‌ای که به گوشه‌ای افتاده و چشمان زل‌زده‌ای که از پشت آنها می‌توان به یک چیز پی‌برد: ادامه بازی!

زمانی نه‌چندان دور بچه‌ها دور هم جمع می‌شدند، گانیه، هفت‌سنگ، زو، فوتبال و … بازی‌ها و دلمشغولی‌های خیلی از آنها بود. هر چند این بازی‌ها هنوز هم در فرهنگ بازی بچه‌های مناطق محروم شهرها جای خود را دارند اما در بیشتر خانواده‌ها بازی‌های دسته‌جمعی‌جای خود را به وسایل عجیب و غریب الکترونیکی داده‌اند. نسل اول بازی‌های رایانه‌ای به نام آتاری از 14سال پیش وارد خانه‌های ایرانی شد و تا امروز با play station ادامه دارد. علاوه بر این انواع بازی‌هایی که با pcهای معمولی می‌توان آنها را انجام داد سر به صدها هزار نوع بازی می‌گذارد که دلمشغولی عده زیادی از کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان شده است.
تحقیقات نشان می‌دهد که بچه‌ها به‌شدت در حال چاق شدن هستند چون تحرک ندارند. ما می‌دویدیم، گرگم به هوا بازی می‌کردیم اما بچه‌ها همه الان در آپارتمان هستند.

بازی‌های رایانه‌ای یا بازی‌های نشسته انجام می‌دهند. این بازی‌های رایانه‌ای هم کشش زیادی در بچه‌ها ایجاد می‌کند و گاه 11 تا 12 ساعت پشت کامپیوتر می‌نشینند. چشمشان مشکل پیدا می‌کند، قوز پیدا می‌کنند و ده‌ها مشکل جسمی دیگر در آینده برایشان به‌وجود می‌آید. از طرفی بازی‌های خشن کامپیوتری خشونت را به بچه‌ها می‌آموزد اما بازی‌های ما خیلی آرام‌تر بود و جنبه‌های خشن نداشت؛ البته یک مقدار هم پدر و مادرها در این قضیه مقصرند.

 قدیم‌ها در خانواده‌ها تعداد بچه‌ها زیاد بود و برای اینکه از سر و صدای آنها خلاص شوند، بچه‌ها را توی کوچه می‌فرستادند و فقط موقع ناهار یا شام پیدایشان می‌شد اما الان بچه‌ها تعدادشان کم است. پدر و مادرها مراقبت‌شان زیاد است و ترجیح می‌دهند بچه‌ها را در خانه نگه‌دارند و با رایانه بازی کنند اما به کوچه نروند. الان پدر و مادرها خیلی حساس هستند اما قدیم اینطور نبود.

 بنابراین پدر و مادرها با خیال راحت بچه‌ها را در کوچه رها می‌کردند. اکثر ما یادمان می‌آید فاصله مدرسه ابتدایی تا خانه را تنها می‌رفتیم و می‌آمدیم اما حالا دم در مدرسه بچه‌ها را از اتومبیل پیاده می‌کنند. درست است که این‌طوری کمتر خطری بچه‌ها را تهدید می‌کند اما در فرایند یادگیری آنها و در اعتماد به نفسشان اختلال ایجاد می‌شود.

همه ما وقتی بچه بودیم، برای تابستان لحظه شماری می‌کردیم. وقتی آخرین امتحان را می‌دادیم توی کوچه بودیم با یک توپ پلاستیکی و بیشتر بچه‌های کوچه در شوت زدن با هم مسابقه می‌گذاشتیم. صبح تا شب، فقط ظهرها و قبل از اینکه پدرمان از سرکار بیاید می‌شد ما را در خانه دید.

به هر حال بچه‌ها به انواع بازی‌ها نیاز دارند. در زندگی امروزه نمی‌توان به بچه‌ها گفت سراغ بازی‌های کامپیوتری نروند اما دادن شناخت به آنها خیلی مهم است. واقعیت این است که امتیازاتی که بازی‌های قبل داشت، این بازی‌های جدید ندارند. تحرک عنصر اصلی بازی‌های سنتی ما بود ولی بازی‌های کامپیوتری این تحرک را ندارند. آن بازی‌ها اصلا رقابت‌آمیز نبودند و بچه‌ها احساس تنش نمی‌کردند.

پیاژه عالم بزرگ تعلیم و تربیت کودک معتقد بود که بازی فعالیتی برای بچه‌ها به شمار می‌رود که به‌خودی خود خوشایند و دلپذیر است. در حالی که الان بیشتر بازی‌ها رقابتی و برد و باختی است که به جای ایجاد شادی و نشاط در بچه‌ها، رقابت و تنش بین آنها به‌وجود می‌آورد. ضمن اینکه در گذشته بیشتر بازی‌های گروهی انجام می‌شد و این به رشد اجتماعی بچه‌ها بسیار کمک می‌کرد. اما بازی‌های امروزی انفرادی شده‌اند. همانطور که گفتم، منظور من این نیست که بچه‌ها بازی‌های رایانه‌ای نکنند بلکه باید جایش محفوظ باشد اما تمام وقت فراغت و سرگرمی کودک یا نوجوان به آن اختصاص پیدا نکند.

واقعا دو تا دکمه و دو تا جوی‌استیک می‌تواند جای توپ فوتبال چرمی یا پلاستیکی و آسفالت داغ و غرغر همسایه‌ها را بگیرد یا وقت آن نشده که دولت و خانواده‌ها قدم به پیش بگذارند و شرایط مناسب برای احیای بازی‌های سنتی و حتی تولید بازی‌های جدید برای کودکان فراهم کنند؟!

کد خبر 73637

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز