به گزارش همشهری آنلاین، فیلم های فرانسوی جادوی خاص خود را دارند و می توان آنها را در کنار چند کشور دیگر جزو بهترین صنایع سینما دانست. عناصر عاطفی، جنایی، رازآلود، درام و کمدی، سینمای فرانسه را یکی از متنوع ترین سینماهای تاریخ تبدیل می کند. هنوز بسیاری از فیلمسازان سراسر جهان از شاهکارها، بازیگران، اصالت و تنوع سینمای فرانسه الهام می گیرند. در ادامه به معرفی پنج تا از شاهکارهای این سینما میپردازیم.
Elle
Elle، یک تریلر روانشناختی است که براساس رمان تحسینشدهی اوه اثر فیلیپ جیان ساخته شده است. این فیلم بعد از اینکه در جشنوارهی کن بهنمایش درآمد و توجهات را به خود جلب کرد، در دوره جوایز گلدن گلوب و سزار نیز برندهی بهترین فیلم شد. ایزابل هوپرت برای نقش میشل نامزدی اسکار بهترین بازیگر زن را بهدست آورد و منتقدان از این نقش بهعنوان بهترین کار حرفهای او یاد کردند. Elle یکی از متفاوتترین آثاری است که تاکنون دربارهی تعرض ساخته شده است، درواقع اتفاق وحشتناکی که برای میشل در سکانس ابتدایی فیلم میافتد تنها دستمایهای است برای فیلمساز که بتواند به ابعاد وسیعی از روان انسان دست پیدا کند.
Elle با بهرهگیری از روانشناسی رفتاری و استفاده از گرههای روانی دوران کودکی به نمایش پیرنگی تاریک از واقعیات زندگی انسان میپردازد و به مخاطب گوشزد میکند که انسان از تجربیات گذشتهاش بهوجود میآید. فیلم، اثری چند لایه دربارهی زنان و ارتباط آنها در دوران کودکیشان با اولین مرد زندگی یعنی پدر است، ارتباطی که میتواند یک زن را در آینده تبدیل به یک فرد فمنیست، آمازونی یا قربانی کند.
بزرگترین فیلمساز زنده دنیا معرفی شد
مصائب ژاندارک
یکی از بزرگترین، تاثیرگذارترین و بهترین فیلم های سینمای فرانسه، شاهکار ماندگار کارل تئودور درایر به نام The Passion of Joan of Ark است. این اثر را میتوان تحسینشدهترین، معروف ترین و بهترین فیلم فرانسوی تاریخ دانست که به آخرین مراحل دادگاه تاریخ ژاندارک و اعدام تراژیک او میپردازد. بخش عمده این فیلم از کلوزآپهای مختلف از چهرهها، دستان، لباسها، صلیبها و میلههای فلزی زندان تشکیل میشود.
شاید بتوان مهمترین دلیل تاثیرگذاری این اثر را هنرنمایی بینظیر فالکونتی در نقش ژاندارک به حساب آورد. حالتهای چهره او به خوبی اندوه و معصومیت این قهرمان تاریخی فرانسه را نمایش میدهند. The Passion of Joan of Ark یکی از بهترین فیلمهای تاریخ و از معروف ترین فیلم های فرانسوی بوده و تک تک سکانسهای آن کلاس درسی برای علاقهمندان به هنر هفتم هستند.
مرد قدبلند و بلوند با یک کفش – Le grand blond avec une chaussure noire
یکی از فیلم هایی که با قرارگیری در چنین لیستی می تواند بحث برانگیز باشد. یک اثر نادیده گرفته شده و فراموش شده توسط منتقدین که جایزه خرس نقره ای را هم به دست آورده است. این فیلم به شکل ساده اما زیبایی عناصر رازآلود، جنایی و کمدی را باهم ادغام می کند. یک اثر کمدی با پیچ و تاب های بسیار.
فرانسیس پرین یک نوازنده ویولن است که در گروه ارکستر کار می کند. او در نقشه ای درگیر می شود که باید برنارد میلان، شخص دوم دپارتمان جاسوسی که می خواهد جای رئیسش لوئیس تولوس را بگیرد، بی اعتبار کند. در یک اتاق پر از میکروفون، تولوس زیردستش پراک که می داند همه چیز شنود می شود، را وادار می کند که میلان را متقاعد کند که پراک قصد دیدن یک جاسوس را دارد.
پراک از عوامل فرودگاه تصادفا یکی را انتخاب می کند و او پرین است، که به دلیل پوشیدن کفش تا به تای مشکی و قهوه ای انتخاب می شود. میلان همه چیز را باور کرده و درباره این مرد بیگناه تحقیق می کند. پرین از همه جا بی خبر نیز در این داستان جالب و خنده دار درگیر می شود.
ضربان قلب من متوقف شده است (The Beat that My Heart Skipped)
ژاک اودیار با «یک پیامبر» (A Prophet) در سال ۲۰۰۹ یکی از مشهورترین فیلمسازان فرانسوی روی کرهی زمین تبدیل شد، اما مدتها قبل از آن خود را به عنوان یکی از جذابترین فیلمسازان فرانسوی معرفی کرده بود. «ضربان قلب من متوقف شده است» محصول ۲۰۰۵ چهارمین فیلم برجستهی اودیارد، یک فیلم مهیج دربارهی یک موسیقیدان با استعداد (با بازی رومن دوریس) است که بین یک زندگی جنایتآمیز و رویای تبدیل شدن به یک پیانیست سرگردان شده است.
«ضربان قلب من متوقف شده است» جذاب، استرسزا و بهگونهای ظریف است که از زمان حماسههای دنیای اموات ژان پیر ملویل به ندرت دیده شد، این فیلم بهترین بازی دوریس را به رخ میکشد، و ممکن است همچنان بهترین فیلم اودیارد باشد.
تیتان (Titane)
فیلم «تیتان» به کارگردانی ژولیا دوکورنو برندهی نخل طلایی یکی از تجربههای لذتبخش بزرگ سینمای اخیر جهان است.
مطمئنا یکی از بزرگترین کمکهای سینمای جهان به گفتمان فراانسانگرایی تا به امروز باشد. «تیتان» به مکانهای غیرمنتظرهای میرود. برای محو شدن مرزهای انسانیت، و برای اجرای صادقانه و متعهدانه وینسنت لیندون به عنوان پدری غمگین که شخصیت روسل را پذیرفته است و فکر میکند که فرزندش همان پسری است که همیشه تصورش را میکرده این فیلم کار خود را به خوبی انجام میدهد و به ندرت میتوان چیزی به این اندازه عجیب و در عین حال لطیف پیدا کرد.
منبع: هنر امروز
نظر شما