«آمریکا علاقه دارد تا از چین بهعنوان بهانهای برای توجیه دردسرهای خود استفاده کند؛ مثلا اخیرا رسانههای آمریکایی پای چین را به غائله تشدید اختلافات واشنگتن و ریاض کشیدهاند. در یک مورد، خبرگزاری بلومبرگ از عمیقتر شدن روابط پکن با سعودیها و دیگر کشورهای منطقه خلیجفارس همزمان با تشدید تنش میان آمریکا و عربستان نوشته و چین را به بهرهگیری از این اختلافات متهم کرده است.»
به گزارش همشهری آنلاین، این بخشی از گزارش ۲ هفته پیش روزنامه دولتی گلوبالتایمز چین است؛ گزارشی که گذشته از درستی یا نادرستی ادعاهای مطرح شده در آن از یک واقعیت حکایت دارد: نزدیکی روزافزون چین به کشورهای خاورمیانه همزمان با کمرنگ شدن نفوذ آمریکا در منطقه.
روابط چین با کشورهای خاورمیانه در سالهای اخیر بهطور قابل ملاحظهای توسعه یافته است. چین برای تقویت رشد اقتصادی خود و تبدیل شدن به بزرگترین صادرکننده کالا در جهان به نفتوگاز نیاز دارد. از سوی دیگر کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز برای تامین مالی پروژههای اقتصادی خود به درآمدهای صادراتی نیاز دارند. بهگزارش نشریه «چاینا بریفینگ»، پکن در سالجاری میلادی یک قرارداد تجاری و سرمایهگذاری کلان به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار با عربستان امضا کرده است؛ درباره توافقنامه تجارت آزاد در حال مذاکره با شورای همکاری خلیجفارس است و هنگکنگ قرار است بهعنوان یکی از قطبهای مالی جهان این پروژهها را تامین مالی کند.
بنا بر آمارهای چاینا بریفینگ، چین در سال ۲۰۲۱ با ۳۳۰ میلیارد دلار مراودات تجاری، بزرگترین شریک اقتصادی کشورهای عربی بوده است. در این سال، ارقام تجارت چین با عربستان و امارات متحده عربی به تنهایی بالغ بر ۲۰۰ میلیارد دلار بوده است. همچنین سرمایهگذاری چین در منطقه خلیجفارس ازجمله در بنادر و زیرساختها به بیش از ۱۷۷ میلیارد دلار رسیده است.
تاریخ روابط چین و خاورمیانه
پایههای روابط چین ـ خاورمیانه از دوران رهبری «دنگ شیائو پینگ» در سال ۱۹۷۸ گذاشته شد؛ زمانی که دولت با هدف حمایت از برنامه عظیم مدرنسازی چین روابط دیپلماتیک با کشورهای خاورمیانه را آغاز و همکاری اقتصادیاش را با تمرکز بر ۲ محور فروش تسلیحات و اعزام کارگران چینی به کشورهای این منطقه پایهگذاری کرد. با این حال، از آنجایی که جنگ سرد هنوز در جریان بود و خاورمیانه بهعنوان منطقهای کلیدی در رقابت میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی جایگاه ویژهای داشت، دیگر جایی برای قدرت خارجی سومی وجود نداشت. به این ترتیب خاورمیانه در این دوران در حاشیه سیاست خارجی چین باقی ماند.
با فروکش کردن جنگ سرد، رویکرد چین در خاورمیانه تا سال ۱۹۹۲ توسعه نفوذ و تعمیق روابط اقتصادی با دولتهای منطقه بود. یکسال بعد، چین یکی از بزرگترین واردکنندگان محصولات پتروشیمی منطقه شد. با رشد اقتصادی چین در دهه ۱۹۹۰، روابط نفتی پکن با کشورهای حوزه خلیجفارس نیز گسترش پیدا کرد.
حضور امنیتی چین در خاورمیانه
از زمان آغاز اصلاحات و باز شدن درهای چین به روی جهان در سال ۱۹۷۸، اولویت اصلی چین در خاورمیانه کسب حداکثری منافع اقتصادی و اجتناب از هر گونه دخالت سیاسی بود؛ رویکردی که در سال ۲۰۰۸ تغییر کرد. چین در این سال ۳ کشتی نیروی دریایی را برای شرکت در عملیات چندجانبه مقابله با دزدی دریایی به خلیج عدن اعزام کرد. این حضور امنیتی در طول جنگ داخلی لیبی در سال ۲۰۱۱ نیز تکرار شد؛ زمانی که پکن در واکنش به انتظارات روزافزون داخلی مبنی بر لزوم حمایت ارتش از کارگران چینی مستقر در لیبی، یگانهای هوایی و دریایی ارتش آزادیبخش خلق را برای تخلیه ۳۵ هزار شهروند چینی مستقر در لیبی به این کشور اعزام کرد.
یکی دیگر از اقداماتی که توسعه حضور امنیتی چین در خاورمیانه و شمال آفریقا را تأیید میکرد، کمک پکن به اعزام ۷۰۰ نیروی حافظ صلح سازمان ملل متحد به سودان تا پایان سال ۲۰۱۲ بود. چین همچنین چندصد پرسنل مهندسی و پزشکی را در قالب نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان مستقر کرده است. نکته قابل توجه در چنین اقداماتی، زیرسؤال رفتن اصل اول سیاست خارجی چین یعنی «عدم مداخله در امور داخلی کشورهای در حال توسعه» است. این اصل یکی از ۵ اصل همزیستی مسالمتآمیزی است که پکن در کنفرانس آسیاییـآفریقایی کشورهای غیرمتعهد در سال ۱۹۵۵ اعلام کرده بود. در سال ۲۰۱۴ بود که چین و جیبوتی توافقی را امضا کردند که براساس آن نیروی دریایی چین اجازه پیدا کرد تا از بندر جیبوتی برای سوختگیری کشتیهای خود استفاده کند.
یک سال بعد ۲ کشور، مذاکراتی را شروع کردند که به چین اجازه میدهد تا در بندر دوراله، تاسیسات دریایی خود را بنا کند. این نخستین پایگاه نظامی چین در خارج از این کشور است که به اذعان مقامهای نظامی آمریکا، توان دریایی ارتش چین را ازجمله در زمینه عملیات ناوهای هواپیمابر و زیردریاییهای هستهای، بهطور قابلتوجهی افزایش داده است. علاوهبر پایگاه دریایی جیبوتی که نقطه عطفی در توسعه حضور نظامی چین در خاورمیانه و شمال آفریقا بهشمار میرود، پکن در سالهای گذشته عملیاتها و مانورهای مشترک نظامی خود با کشورهای منطقه را نیز بهطور قابلتوجهی افزایش داده است. بهعنوان مثال، ۲ ناو دریایی این کشور در سال ۲۰۱۴ در بندرعباس مانور نظامی مشترکی را با نیروهای نظامی ایران برگزار کردند.
همچنین نیروهای ویژه چین در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۹ به همراه نیروهایی از عربستان مانورهای نظامی مشترک دریایی برگزار کردند. مصر، روسیه و پاکستان نیز ازجمله کشورهایی هستند که چین در سالهای بعد عملیاتها و مانورهای نظامی مشترکی را با حضور نیروهای نظامی آنان برگزار کرد.
همکاری نظامی و توافقهای زیربنایی
سال ۲۰۱۸ بود که رژیمصهیونیستی با گروه بینالمللی شانگهای قراردادی ۲۵ ساله را برای بهرهبرداری از بندر حیفا امضا کرد. توافق چین با یکی از نزدیکترین متحدان آمریکا بهمنظور بهرهبرداری از بندری که کشتیهای آمریکا مرتبا به آنجا رفتوآمد داشتند زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درآورد و آمریکاییها بارها نسبت به حضور چین در بندر حیفا به تلآویو هشدار دادند؛ هشداری که نادیده گرفته شده است.
علاوهبر بندر حیفا، چین در قالب طرح «جاده ابریشم دریایی» در چندین بندر استراتژیک دیگر نیز سرمایهگذاری کرده است. بهگزارش واشنگتنپست، شرکتهای چینی در شهرکهای صنعتی مصر در امتداد کانال سوئز و در کشور عمان در بندر الدقم عمان نیز سرمایهگذاریهای سنگینی داشتهاند. گرچه چین بر غیرنظامی بودن این سرمایهگذاریها تأکید دارد اما مقامهای آمریکایی معتقدند که پکن با نیمنگاهی به موقعیتهای استراتژیک این بنادر قصد دارد که در آینده در صورت لزوم از آنها بهعنوان پایگاههای نظامی استفاده کند. خاورمیانه بهلحاظ تاریخی بازار پرسودی برای فروش تسلیحات چینی بوده است.
عربستان سعودی در دهه ۱۹۸۰ به باشگاه مشتریان پکن پیوست و ۵۰ فروند موشک میانبرد دانگفنگ ۳ خرید. در پایان جنگ سرد، چین به چهارمین صادرکننده بزرگ تسلیحات در جهان تبدیل شد که یکی از مهمترین بازارهایش کشورهای خاورمیانه بود. این روند در سالهای اخیر با توسعه صادرات هواپیماهای نظامی، ناوهای جنگی، سیستمهای پیشرفته موشکی و پهپادها سرعت بیشتری هم گرفته است. مجله واشنگتنپست مینویسد: «چین در خاورمیانه در مقایسه با آمریکا رویکرد متواضعانهتری داشته است و در سایه همین رویکرد توانسته اهداف اصلی خود در منطقه ازجمله منافع اقتصادی و تقویت اعتبارش بهعنوان یک قدرت برتر نظامی را پیش ببرد. در این میان، آنچه تمایل منطقه به تقویت حضور امنیتی چین را تقویت کرده، موفقیت پکن در تضمین امنیت حملونقل تجاری خود بوده است.»
نظر شما