شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۷ - ۰۶:۳۵
۰ نفر

احسان حضرتی: گفت‌وگو با کسی که به شوق آموختن زبان فارسی، خانواده و کشورش را رها کرده و به ایران آمده است و تا کنون ده‌ها اثر از زبان فارسی به زبان ترکیه‌ای برگردانده و همچنان خودش را وامدار زبان فارسی می‌داند، خودبه‌خود این پرسش را در ذهن ایجاد می‌کند که چرا تاکنون مسئولان فرهنگی ما کمتر به فکر معرفی زبان و داشته‌های ادبی فارسی بوده‌اند؟

 ویسی باشچی متولد سال 1977 استانبول است. وی در حال حاضر به همراه همسرش، نزاهت باشچی، در مقطع دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران مشغول به تحصیل است و تا کنون آثار فراوانی از جمله: مربای شیرین، قصه‌های مجید، تنور و خمره از هوشنگ مرادی کرمانی، کیمیا خاتون از سعیده قدس، روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور، نازلی از منیرو روانی‌پور، پیکرفرهاد و سمفونی مردگان از عباس معروفی و... را به زبان ترکیه‌ای ترجمه و در ترکیه منتشر کرده است.

 باشچی می‌گوید: امیدوارم همان طور که مردمان کشور من به ادبیات فارسی عشق می‌ورزند و پیگیر سیر رشد و تحول ادبیات آن هستند، ایرانی‌ها هم با شناخت و معرفی ادبیات نوین ترکیه راه را برای مناسبات دوسویه فرهنگی هموارتر کنند.

  • آقای باشچی! بعد از ترجمه چندین اثر در حوزه ادبیات داستانی بزرگسال حالا سراغ ادبیات کودک و نوجوان رفته‌اید چه شد که به ادبیات کودک روی آوردید و چرا آثار هوشنگ مرادی کرمانی را انتخاب کردید؟

ادبیات مدرن کودک و نوجوان ایران و ترکیه شباهت‌های زیادی با هم دارند و به لحاظ تاریخی ظهور هر دوی آنها تقریبا همزمان است البته پیش از شروع ادبیات مدرن کودکان در ایران قصه‌ها و آموزه‌های عامیانه متعددی همچون «ماه پیشانی» وجود داشته که در حال حاضر همسرم مشغول ترجمه 40 -30 داستان آن به زبان ترکیه‌ای است، اما آشنایی من با آثار مرادی کرمانی با دیدن فیلم «قصه‌های مجید» آغاز شد و وقتی به سراغ آثارش رفتم
 آن قدر برایم جذاب و خوشایند بود که تصمیم گرفتم آنها را به زبان ترکیه‌ای ترجمه کنم.

  • چه ویژگی‌ای در آثار مرادی کرمانی وجود داشت که این قدر برای شما جذاب بود؟

طنز لطیفی که در آثار آقای مرادی کرمانی وجود دارد خیلی اثرگذار و کمیاب است جدا از این او در  آثارش همیشه از قشرهای محروم و مردم روستاهای دورافتاده کشور صحبت می‌کند که گمان می‌کنم این مسئله می‌تواند برای ادبیات کشور ما الگوی خوبی باشد البته ما در حوزه ادبیات بزرگسال «یاشار کمال» را داریم که توجه ویژه‌ای به ادبیات روستایی داشته است اما چنین رویکردی تا به حال در ادبیات کودکان ما وجود نداشته است.

  • استقبال از این آثار در ترکیه چطور بوده است؟

 بسیار خوب! با اینکه مدت زیادی از چاپ و پخش آنها نمی‌گذرد و ما تازه یک ماه قبل توانستیم آنها را به نمایشگاه بین‌المللی کتاب استانبول برسانیم تعداد زیادی از کتاب‌ها به فروش رفته و مردم استقبال بسیار خوبی از آن کرده‌اند.

  • وضعیت ترجمه آثار ادبیات کودک فارسی در ترکیه چطور است؟ به جز صمد بهرنگی که خبر داریم آثارش در آنجا خوانندگان فراوانی دارد و تجدید چاپ‌های متعددی از آثارش شده و می‌شود نویسندگان دیگری هم معرفی شده‌اند؟

بله! البته مرادی کرمانی را برای اولین بار ما (من و همسرم) به ترکیه معرفی کردیم اما به تازگی شنیده‌ام کتاب‌هایی از خانم مژگان شیخی هم دارد در آنجا ترجمه می‌شود. چند کتاب از آثار علی‌اشرف درویشیان هم ترجمه شده است اما در مجموع باید گفت که تاکنون توجه به ادبیات بزرگسال شما بیشتر از ادبیات کودکان بوده است. اصلا ما در ترکیه قشری از خوانندگان داریم که به آنها «شرقیون» می‌گوییم به این دلیل که توجه زیادی به ادبیات ایران و جهان عرب دارند. در آنجا به جز آثار صادق هدایت، صادق چوبک و بزرگ علوی که تقریبا جزء کلاسیک‌ها به شمار می‌آیند آثار نویسندگان دیگری مثل عباس معروفی، سعیده قدس، مصطفی مستور، منیرو روانی پور، زویا پیرزاد، جعفر مدرس صادقی و... هم به زبان ترکیه‌ای ترجمه شده است و بسیار پرفروش هم هستند.

  • از قرار معلوم ادبیات داستانی ایران در ترکیه وضعیت مطلوبی دارد و توانسته در محافل ادبی آنجا جا باز کند و تأثیرگذار باشد. به‌نظر شما این اندازه توجه به ادبیات داستانی ایران چه دلیلی دارد؟

بله همین طور است. در ترکیه سالانه 4یا5 کتاب جدید از ادبیات معاصر ایران منتشر می‌شود و خیلی زود هم به فروش می‌رسد به اعتقاد من ایران پنجره‌ای است که به سوی شرق باز می‌شود و کسی که می‌خواهد شرق را بشناسد باید حتما چند سالی را در ایران زندگی کند. ایران برای من یعنی ادبیات و این ادبیات آن قدر غنی و قوی است که هرچه برای شناخت آن تلاش کنیم باز هم کم است و جا برای کاوش و تحقیق بیشتر باز است.

  • به‌نظر شما وضعیت ترجمه آثار نویسندگان معتبر و دست‌اول ترکیه در ایران چطور است؟ و آیا تلاش‌هایی که تا امروز در این زمینه صورت گرفته کافی بوده است؟

 به هیچ وجه! جامعه ادبی ایران تقریبا چیزی از ادبیات معاصر ترکیه نمی‌داند و به جز چند چهره معدود و مشخص مثل عزیز نسین، یا شارکمال و ناظم حکمت کس دیگری را نمی‌شناسد. حتی شما شاعر راستگرا و اسلامگرای بزرگی مثل «نجیب فاضل کیساکورگ» را هم نمی‌شناسید البته چند وقت پیش خانم شراره کامرانی مجموعه‌ای از آثار او را به زبان فارسی ترجمه کرد که خود من هم ویراستار آن بودم اما با وجود ترجمه خوبی که از این اثر شد تا امروز استقبال خوبی از آن نشده است.

ما تقریبا تمام کارگردان‌های شما را می‌شناسیم، با سینمای عباس کیارستمی، مجید مجیدی، داریوش مهرجویی و... کاملا آشنا هستیم و آثارشان به زبان ترکیه‌ای ترجمه شده است و در تلویزیون هم پخش می‌شود اما شما آثار هنری ما را یا اصلا نمی‌آورید و یا بسیار دیر می‌آورید. نویسنده و کارگردانی مثل «زولفو لیوانه لی» کسی است که پیش از فروپاشی شوروی مجسمه‌اش در یکی از میدان‌های مسکو نصب شده بود و بعد از فروپاشی شوروی هم تنها هنرمندی بود که مجسمه‌اش پایین کشیده نشد و
دست نخورده باقی ماند اما چنین هنرمندی با این همه قدمت و توانمندی هنری و ادبی تازه دارد در ایران معرفی می‌شود.

  • چرا شما تا حالا تلاش نکرده‌اید که ادبیات معاصر خودتان را هم در ایران معرفی کنید؟

این کار از عهده من برنمی‌آید. درست است که زبان فارسی را به درستی می‌فهمم و خیلی خوب با آن رابطه برقرار می‌کنم اما به هر حال فارسی، زبان دوم من است و زبان عاطفی و احساسی من زبان دیگری است. ترجمه آثار ادبی هم که به‌طور مستقیم و بی‌واسطه با احساس و عاطفه انسانی سروکار دارد با آثار تاریخی و سیاسی متفاوت است.

من مجموعه چند جلدی «اسناد و مدارک مربوط به ایران موجود در کتابخانه نخست وزیری ترکیه» را از زبان ترکیه‌ای به فارسی ترجمه کرده‌ام اما نمی‌توانم مثلا «قلعه سفید» اورهان پاموک، که یک اثر ادبی ممتاز است، را هم به فارسی برگردانم خود شما باید همت کنید و آثار ادبی ما را ترجمه و معرفی کنید.

کد خبر 71064

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز