شنبه ۲ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۴:۳۲
۰ نفر

سعید آجورلو – پکن: چاره‌ای نیست. باید باور کنیم. حتی اگر محمد علی‌آبادی بگوید: «نه، ناکامی صورت نگرفته است.»

باید جدول رده‌بندی مدال‌ها را باور کنیم حتی  مدال طلای هادی ساعی نیز که  ما را از کابوس بازگشت بدون طلا نجات داد. این کارنامه ورزشی ما از المپیک آتن تا المپیک پکن است.

این کشتی آزاد ایران است که حتی توانایی حضور در یک فینال را هم ندارد. حالا می‌شود به راحتی حرف‌های محمدرضا یزدانی‌خرم را هم باور کرد وقتی می‌گوید: «باید قبول کنیم که قدرت و بضاعت کشتی ایران در حد مسابقات آسیایی است. ما از کشتی دنیا عقب هستیم و باید از پایه شروع کنیم.»

این جودوی ایران است که در این 4 سال به اندازه یک ماه هم پیشرفت نکرده است. مثل بدمینتون. مثل شنا. مثل تنیس‌روی‌میز. مثل وزنه‌برداری.

با استناد به گفته‌های محمد علی‌آبادی، گویا چالش اصلی بر سر این است که ورزش ما در 4 سال اخیر ناکام بوده یا نه؟ چراکه اگر ناکامی را باور نکنیم، جدول مدال‌ها را هم براساس شانس و اتفاق تفسیر می‌کنیم. نتایج کاروان ایران در سیدنی و آتن را هم به تک‌ستاره‌ها ربط می‌دهیم و پیشرفت را فقط در توسعه سخت‌افزار ورزش کشور می‌بینیم نه نتیجه گرفتن در المپیک. شاید قفل این چالش با پاسخ به این سئوال باز شود که؛ «در چه صورتی اگر با همین نتایج ضعیف و تأسف‌آور المپیک را به پایان می‌رساندیم، می‌توانستیم بگوییم ما ناکام نبوده‌ایم؟»

پاسخ این سئوال خود پاسخ سئوال دیگری هم هست که به واقع راز اصلی ناکامی در المپیک چیست؟

برای پاسخ به این سئوال‌ها می‌توان به اندازه راه‌های موفقیت کشورهای مختلف دنیا در ورزش راه پیدا کرد، اما جان‌مایه و روح کامیابی در ورزش «ایده پیشرفت» است. در عین حال، این دو ملاحظه در مورد ایده پیشرفت وجود دارد.

الف- ایده پیشرفت یعنی اینکه ابتدا ما قبول کنیم که از ورزش دنیا عقب هستیم. فهمیدن این عقب‌ماندگی در کلام و عمل با یکدیگر تفاوت دارد. اولاً نباید فهمیدن این عقب‌ماندگی بعد از دیدن یک المپیک بر ما مسجل شود که مدیران ورزشی به واسطه درکی که از تحولات و توسعه ورزش دنیا دارند، بر مدیران بخش‌های دیگر که به ورزش وارد می‌شوند در این زمینه ارجح هستند. ثانیاً اگر فهمیدن این عقب‌ماندگی زمان زیادی را از مدیران ورزش کشور سلب کند، به همان اندازه راه ما برای رسیدن به توسعه و پیشرفت طولانی‌تر می‌شود .

ب- مهمترین مؤلفه «ایده پیشرفت» شناخت از محدودیت‌ها، فرصت‌ها، بافت بدنه و نیروی انسانی و در نهایت ساختن دورنما و چشم‌انداز آینده ورزش کشور است. یعنی اینکه مدیران ورزش باید اهدافی قابل دسترس، شدنی و منطقی را برای دوره‌های کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت ورزش کشور با توجه به محدودیت‌های سازمان خود تعریف کنند. ترسیم دورنمای نادرست علاوه بر ایجاد مشکل در برنامه‌ریزی و تخصیص منابع موجب به وجود آمدن توقعاتی می‌شود که در آینده به ایده‌های ما ضربه خواهد زد.  در نهایت دریافت درست از وضعیت کنونی ورزش و دیدن افق آینده، کار را برای طی کردن این مسیر راحت می‌کند. مسیری که اکثر کشورهای دنیا با فرمول‌های تقریباً یکسان این‌گونه طی کردند.

1- توسعه متوازن سخت‌‌افزار و نرم‌افزار:

قلب توسعه ورزش کشور در نیروی انسانی می‌تپد. گرچه یکی از شروط اصلی برای پیشرفت، داشتن سخت‌افزار و توسعه در بخش زیرساخت‌ها است اما نگاه یک‌طرفه به دو بخش تکمیل‌کننده توسعه – سخت‌افزار و نرم‌افزار – تبعات ناگواری برای ورزش خواهد داشت. چه تمرکز بر سخت‌افزار– بالا بردن سرانه ورزشی، ساخت ورزشگاه و فراهم ساختن زمینه‌های سخت‌افزاری ورزش کردن – همان قدر اهمیت دارد که ارتقای منابع نیروی انسانی، اهمیت دادن به استعدادیابی، تحلیل درست از علم روز ورزش دنیا، ارتقای مدیریت ورزش کشور و ... شاید اینکه امروز کشتی، جودو و برخی رشته‌های ما در زمینه مربیگری به بن‌بست خورد‌ه‌اند تابعی از همین توسعه نامتوازن باشد.

نامتوازن بودن مؤلفه‌های مختلف توسعه از اصلی‌ترین چالش‌های ایده پیشرفت در چند سال اخیر بوده است.

2 - توجه به ورزش همگانی

حتی اگر به استانداردهای دنیا در زمینه سرانه ورزشی هم برسیم ولی زمینه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی ورزش کردن جامعه را فراهم نکنیم، با مشکلات بزرگی در راه پیشرفت مواجه می‌شویم. جامعه‌ای که اکثر مردم آن ورزش نمی‌کنند، با ورزش همگانی فاصله گرفته‌اند و فرهنگ «ورزش برای همه»  به آنها آموخته نشده، نمی‌تواند قهرمان‌های بزرگ تربیت کند. فقر حرکتی در آموزش و پرورش، دانشگاه‌ها، ادارات و ... مهمتر از بالا بردن سرانه ورزشی است. برای گسترش فرهنگ ورزش حتی یک پارک، پیاده‌رو و یا حیاط خانه هم کافی است. ورزش کشور طی سالیان اخیر فاقد برنامه‌ریزی و کلان‌نگری در حوزه ورزش همگانی بوده است.

3- استعدادیابی

ورزش همگانی در بخش مسابقات آماتور و محلات، آموزشگاهی و دانشگاهی باید به استعدادیابی منجر شود. در کنار آن، وظیفه اصلی استعدادیابی باید به باشگاه‌ها سپرده شود. ایجاد این حلقه استعدادیابی ما را بی‌نیاز از برگزاری مسابقات دوره‌ای تحت عناوین مختلف توسط سازمان اداره‌کننده ورزش کشور خواهد کرد. صرف وقت و هزینه توسط فدراسیون‌ها و مراکز ورزش قهرمانی در استعدادیابی تاکنون چندان رضایت‌بخش نبوده، چراکه طبق «ایده پیشرفت» این کار وظیفه سازمان ورزش نیست.

4 - ایجاد هماهنگی بین بخش‌های مختلف ورزش

دوری از موازی‌کاری، نیازمند مهندسی دقیق بخش‌های مختلف ورزش کشور است؛ اینکه فدراسیون‌ها وظیفه استعدادیابی ندارند و باشگاه‌ها باید در این زمینه فعال شوند، تعریف مجدد از جایگاه رسانه در ورزش کشور و وارد کردن آن به حوزه درون ورزش، تنظیم روابط فدراسیون‌ها با کمیته ملی المپیک و سپردن ورزش همگانی به متولیان اصلی آن همگی از اجزای اولیه «ایده پیشرفت» هستند.

حتی اگر ما حداقل از 2 سال پیش تاکنون «ایده پیشرفت» هم می‌داشتیم با توجه به بضاعت فعلی ورزش ایران، نتایج المپیک پکن باز هم برای ما ناکامی مطلق بود، اما حالا که در برنامه ریزی ‌های کلان ورزش کشور جای خالی «ایده پیشرفت» دیده می‌شود، دیگر هیچ تردیدی باقی نمی‌ماند که کاروان ایران ناکام بزرگ المپیک پکن بوده است.

ما برای اینکه ناکام باشیم، همه کار کرده‌ایم؛ تنزل جایگاه در جدول رده‌بندی، افت محسوس نسبت به المپیک‌های قبل و از همه مهمتر نداشتن «ایده پیشرفت». آنچه موجب رنج بیشتر ما در سال‌های آینده خواهد شد.

بهتر است زودتر از همیشه راز اصلی این ناکامی را دریابیم و در مسیر «ایده پیشرفت»  حرکت کنیم.

کد خبر 61258

پر بیننده‌ترین اخبار ساير ورزش‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز