سه‌شنبه ۸ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۷:۱۸
۰ نفر

مهتاب خسروشاهی: وقتی از کسی که خیلی دوست اش داریم، دور هستیم؛ بارها و بارها در ذهنمان آخرین حرف‌ها، روز و ساعت دیدار را مرور می‌کنیم تا باور کنیم خیلی از دیدارمان نگذشته و او را دوباره می‌بینیم.

گاهی هم که صبر و تحمل مان تمام می‌شود، یا به عکس او خیره می‌شویم یا آخرین اس‌ام‌اس او را بارها می‌خوانیم تا آرام شویم.

حالا تصور کنید به اجبار، مثلا به خاطر یک ماموریت کاری مجبور باشیم چند هفته یا چند ماهی کنار هم نباشیم.... فکر نبودن و ندیدن او یک طرف، مسئولیت‌هایی که باید در این مدت به‌عهده بگیریم، یک طرف دیگر...انگار با رفتن اش پشت مان خالی شده و دیگر کسی را توی این دنیا نداریم...اما می‌توانیم همه این احساسات را کنترل کنیم و به جای دلتنگی و ناآرامی، در زمان نبودن او به بهترین شکل ممکن زندگی را اداره کنیم، هرچند هر لحظه چشم به راه بازگشت اش باشیم. در این مطلب با راهکارهای سر و سامان دادن به زندگی در زمانی که همسر مان در کنار ما نیست، آشنا می‌شویم.

بعضی از مشاوران به زوج‌ها توصیه می‌کنند هر از گاهی مدتی از هم دور باشند. این دوری هم فرصت فکر کردن و بازنگری به رفتارهای شخصی را فراهم می‌کند و هم اشتیاق به بودن در کنار همدیگر را در طرفین بیدار می‌کند.

اما تفاوت‌های بسیاری بین دوری برنامه ریزی شده و دوری اجباری وجود دارد. در واقع زمانی که با برنامه ریزی تصمیم می‌گیریم مدتی از هم دور باشیم؛ برای برطرف کردن بسیاری از نیازها، چه روحی- روانی و چه جسمی برنامه‌ریزی کرده‌ایم. اما در دوری اجباری یا برنامه ریزی نشده، طرفین باید به اجبار شرایطی را تحمل کنند و با کمبودها و نیازها در این دوره کنار بیایند و گاهی هم مبارزه کنند.

شاید یکی از اولین راهکارهای تحمل این دوری، شیوه برخورد و نگاه ما به این جدایی باشد. در حقیقت نگاه ما به این شرایط، می‌تواند دوری را به جدایی سخت یا قابل تحمل و آسان تبدیل کند. برای آنکه نگاهی مثبت به قضیه داشته باشیم، اول از همه باید مسایلی را حل کنیم تا بتوانیم با برنامه ریزی و بدون درگیری با مشکلات روحی- روانی، زندگی را اداره کنیم. بنابراین اول از همه به این سؤال‌ها جواب بدهیم:

- ‌دوری از همسرم چه استرس‌ها و نگرانی‌هایی برای من ایجاد می‌کند؟ در مقابل این پرسش تمام نگرانی‌ها و هیجان‌هایمان را بنویسیم و قبل از رفتن او مسایل را با هم بررسی کنیم.

- ‌چرا از دوری او می‌ترسم؟ اگر در سال‌های قبل عزیزی را در سفر از دست داده باشیم، دوری هر کسی برایمان یادآور همان خاطره تلخ است. بنابراین برای رهایی از این فکر آزار دهنده، پیش از سفر همسر مان تمام مراحل سفر را- تا جایی که می‌دانیم- با هم مرور کنیم تا مطمئن شویم خطری او را تهدید نمی‌کند.اگر با این کار آرام نشدیم، از روانپزشک یا روان‌شناس کمک بگیریم.

- ‌چه کسی حامی من خواهد بود؟ بعد از ازدواج زندگی زن و مرد به هم گره می‌خورد و اولین همراه و همسفر، همسر است. اما هیچ وقت نباید حضور و کمک نزدیکانی مثل پدر و مادر و خواهر و برادر خودمان و همسرمان را نادیده بگیریم. آنها همیشه هستند و در این دوره خاص بیش از پیش می‌توانیم از آنها کمک بگیریم.

 منظم باشیم، منظم‌تر از قبل

 در مواقعی که سفر همسرمان کوتاه است، چندان جای نگرانی نیست. می‌توانیم با کمی تغییر در برنامه‌ها و به‌عهده گرفتن وظایف او، به راحتی کارها را سر و سامان بدهیم. اما در سفرهای طولانی، شرایط کمی فرق می‌کند و باید برنامه ریزی دقیق تری داشته باشیم تا کلافه نشویم و بچه‌ها و اطرافیان را هم کلافه نکنیم. برای همین این چند نکته را به یاد بسپاریم:

-‌پیشواز برویم؛ بهتر است یک هفته یا چند روز قبل از رفتن همسر مان، مسئولیت‌های او را کم کم به‌عهده بگیریم. مثلا خرید منزل، رساندن بچه‌ها به مدرسه، رسیدگی به کارهای منزل مثل پرداخت قبض آب و برق و... به این ترتیب در روزهای اول نبودن او کلافه و سردرگم نمی‌شویم.

-‌ همه ما مسئولیم؛ اگر فرزند ما به سنی رسیده است که می‌تواند بعضی از مسئولیت‌ها را به‌عهده بگیرد، مسئولیت‌ها را تقسیم کنیم. کارهای ساده را به اوبسپاریم تا هم مسئولیت‌پذیری را یاد بگیرد و هم اینکه با این کار احساس می‌کند بزرگ شده است و کمتر نا آرامی می‌کند.

-‌بی تابی، هرگز؛ از قدیم گفته اند، پشت سر مسافر گریه شگون نداره بنابراین به جای گریه و زاری و بی‌حوصلگی و به هم زدن روال عادی زندگی، کنترل احساسات و امور زندگی را به دست بگیریم.

-‌آنها هم بدانند؛ با وجودی که باید بسیاری از مسایل خصوصی زندگی بین خودمان بماند، اما بعضی وقت‌ها بی‌دلیل نزدیکان را بی‌خبر می‌گذاریم. شاید هم فکر می‌کنیم با این کار مزاحم آنها نمی‌شویم. همه این رفتارها محترم و مودبانه است. اما زمانی که همسرمان نیست، باید پدر و مادر و خواهر و برادر او و خودمان از نبودن همسر مان مطلع شوند. به این ترتیب همسر مان هم مطمئن می‌شود در نبودن او همسر و فرزندان اش تنها و بی‌حامی نیستند و با آرامش به برنامه اش می‌رسد.

- ‌خانه را پر کنیم؛ اگر پیش از سفر او، حداقل برای یک هفته مایحتاج منزل را بخریم و آماده کنیم، بخشی از دغدغه و نگرانی مان برطرف می‌شود.

-‌تفریح تعطیل نشود؛ به گردش و تفریح بچه‌ها، به ویژه اگر سن شان کم است، توجه کنیم. هر چه قدر بچه‌ها و حتی خودمان سرگرم‌تر باشیم، دوری را راحت‌تر تحمل می‌کنیم. برای این تفریح هم لازم نیست حتما بیرون برویم، تماشای یک فیلم خوب، یا بازی و سرگرمی در منزل هم همان تاثیر را دارد.

گول احساساتمان را نخوریم

 انگار وقتی کمی از هم دور می‌شویم، با هم غریبه می‌شویم.  این حس دست خودمان نیست اما باید با ارتباط روزانه این احساس را از بین ببریم. از طرفی وقتی از کسی که دوست‌اش داریم بی‌خبر می‌مانیم، کلافه و سردرگم‌ایم. یادمان باشد ابراز احساسات فقط قربان صدقه رفتن و رمانتیک بازی نیست؛ همین که برنامه‌های مان را به هم بگوییم و از هر لحظه هم خبر داشته باشیم، انگار کنار هم هستیم و با هم غریبه نیستیم؛ چون همدیگر را هر لحظه در حال انجام آن کارها مجسم می‌کنیم. بنابراین ارتباطمان را قطع نکنیم، حتی اگر یک پیامک کوتاه یک کلمه‌ای باشد.

از مشکلات حرفی نزنیم، چون او از ما کیلومترها دور است و هیچ کاری از دست اش برنمی‌آید. با این کار فقط اعصاب او را به هم می‌ریزیم و نمی‌گذاریم به کارهایش برسد. حتما درباره برنامه‌های او سؤال کنیم و بی‌تفاوت نباشیم. و در نهایت اینکه سفر او فاجعه وحشتناکی نیست و می‌توانیم با برنامه‌ریزی به راحتی همه چیز را کنترل کنیم  .

کد خبر 59359

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز