شیوا حریری: ظهر است. مهمان‌ها از راه رسیده‌اند. آصف‌دیوان بلندبالا و ستبر شانه از همین ایوان می‌رود به استقبالشان. زنجیر طلایی ساعتش برق می‌زند در نور آفتاب.

بعدازظهر است. رسیدگی به زمین‌ها و ملک‌ها. آصف‌دیوان در همین سه‌دری1 نشسته  و کارگزارش با دفتر و دستک در کنارش و رعیتی چهارزانو روبه‌رویش و از آب برای آبیاری زمین‌ها می‌گوید.

   عصر است. مهمانی زنانه. همسرش نشسته در همین اتاق ارسی‌2، کلنجه‌پوش3 و کلاکه4 به سر و دورتادور مهمان.

   سحرگاه است. روز حمام. بچه‌هایش غوطه‌ می‌خورند در آب خزینه همین حمام.


تالار تشریفات - عکس‌ها از شیوا حریری

   صبح است. مهمان‌هایی از دور آمده‌‌اند. همسرش در همین مطبخ دستور می‌دهد به خدمتکارها. بریان (کباب کردی) بپزند و هالاو (آبگوشت غوره) و شله‌گنیم (خوراکی از گندم و گوشت) که آقا مهمان دارد برای ناهار.

   پولک‌های پیراهن سرخش در نور می‌درخشد.

   صبح است. روز سرکشی به زمین‌ها. آصف‌دیوان دستار برسر و شال به کمر، گیوه‌ها ورکشیده، از اندرونی طول حیاط را می‌پیماید تا نیم هشتی ورودی که اسبش آنجا منتظر است.


زنی روستایی نان می‌پزد

   نمی‌دانم آصف‌دیوان،  وقتی چشم می‌گرداند براین خانه زیبا، برآینه‌کاری‌های اتاق‌ها و چوب‌کاری‌های ایوان، طاق و ستون‌های گچ‌بری و دیوارهای آجرکاری و سقف‌های گچ‌کاری، بر حوض پرماهی و حمام کاشی‌کاری، همان قدر لذت می‌برد که من امروز. امروز که بعد سال‌های سال از زیستن این خانه، آمده‌ام اینجا تا در هوایش نفس بکشم، که نفس می‌کشد هنوز و روزگاری برای خودش دورانی داشت و چرخ بزنم زیر آسمانی که مدت‌ها اینچنین آبی ندیده بودمش. و انگار در آغوش نرم و گرم مادربزرگی دیرسال آرامش یافته‌ام.

   اینجا عمارت آصف است، خانه‌ای دل‌انگیز؛ سنگ‌بنایش در دوره صفویه و ادامه حیاتش دوره قاجاریه تا امروز. روزگاری خانه‌ای بوده با اندرونی و بیرونی و تالار تشریفات و حمام و مطبخ و هشتی و ایوان و امروز موزه‌ای است، نامش «خانه کرد.»

حمام آصف از زیباترین حمام‌های غرب ایران است و حضورش در این خانه اعیانی، نشانه ثروتمندی صاحبخانه. این حمام کاشی‌کاری و گچ‌بری‌های زیبایی دارد و خلوتی (رختکن)، سربینه (حمام سرد) و حمام گرم و خزینه و تون (آتش‌خانه) و منبع آب اضافی؛ هر آنچه یک حمام لازم دارد

در خانه کرد می‌توان زندگی مردم کردستان را در روزگاری نه‌چندان دور دید؛ از اتاق‌ها و آشپزخانه‌های شهری و روستایی و مکتب‌خانه گرفته تا صحنه‌های شکار و خرمن‌کوبی و قالی‌بافی و گیوه‌بافی و...

   در بخشی از این خانه لباس‌های مردان و زنان منطقه‌های مختلف کردستان بر تن تندیس هایی تو را می‌برد به مهمانی رنگ‌ها و طرح‌ها و زندگی.

   خانه هم که دیگر گفتنی نیست، دیدنی است.

گیوه یا کلاش، از پاپوش‌های اصلی مردم کردستان و گیوه‌بافی از صنایع مهم این منطقه است. کف گیوه کردستان از پارچه فشرده است و رویه آن از نخ. سبک و نرم مناسب برای محیط کوهستانی

----------

1 - سه‌دری: دودری، سه‌دری یا پنج‌دری، اتاق‌هایی هستند با دو، سه و یا پنج‌در در یک سو و معمولاً روبه حیاط.

   2 - ارسی: نوعی در است که چهارچوبش با بالا و پایین رفتن باز و بسته می‌شود.

   -3 نیم تنه زنانه.

   -4 کلاه زیر روسری.

کد خبر 58137

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز