چهارشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۰
۰ نفر

مهاجرت خواه با مبدأ داخلی، خواه با مبدأ خارجی برنامه‌های فرهنگی ـ حتی با ابزار نوسازی و زیباسازی کالبدی ـ را با هدف ایجاد حس تعلق و مشارکت‌پذیری اگر نگوییم ابتر، ‌حداقل کمرنگ و روند اجرای آن را طولانی و هزینه‌بر می‌کند.

جنابی

سروش جنابی / دبیر تحریریه : مهاجرت خواه با مبدأ داخلی، خواه با مبدأ خارجی برنامه‌های فرهنگی ـ حتی با ابزار نوسازی و زیباسازی کالبدی ـ را با هدف ایجاد حس تعلق و مشارکت‌پذیری اگر نگوییم ابتر، ‌حداقل کمرنگ و روند اجرای آن را طولانی و هزینه‌بر می‌کند. کمترین دلیل اینکه مدیران شهری نمی‌دانند دقیقاً برای کدام شهرنشین برنامه‌ریزی کنند. از یک سو، ‌ مهاجری دیده می‌شود که به دشواری فارسی صحبت می‌کند با فرزندانی که غالبا از تحصیل مانده اند و در عین حال، مشخص نیست تا چه زمانی ساکن محله خواهند بود. در دیگر سو، شهروند غیر مهاجری وجود دارد که از چند نسل پیش در محله زندگی و کار می کرده و در مناسبات در هم تنیده اجتماعی و محلی حضور داشته، اما به دلایلی اکنون در محله غایب است.

غیبت ساکنان قدیمی از محله‌های اصیل بی‌دلیل نیست. بسیاری از ساکنان بومی محله‌های اصیل در مدت زمان معلومی به دلایل مختلف از جمله غلبه جمعیت مهاجر و کمرنگ شدن روابط همسایگی و ارزش‌های سنتی و مهم‌تر از همه گسترش آسیب‌های اجتماعی مجبور به کوچ اجباری شده‌اند در حالی که رخنه و گسترش آسیب‌های اجتماعی نه از جانب جمعیت تازه‌وارد بلکه به دلیل گسست‌های اجتماعی و فرهنگی پدیدار شده‌اند.
هنوز مهاجری که چند دهه در ایران زندگی می‌کند و صاحب فرزند و عروس هم شده، از دستگیری و اخراج از کشور در هراس دائمی است. از این‌رو، اینان بیشتر تمایل دارند در سایه زندگی کنند و کمترین تماس و اصطکاک را با قانون و نهادهای رسمی داشته باشند که چنین محله‌هایی بهترین فرصت را برای رخنه بزه و بزهکاری  از سایر نقاط فراهم می‌کند.
 توجه داشته باشیم که آسیب‌زدایی از محله‌های مبتلا برنامه‌های مفصل و هزینه‌بر و زمان‌بری می‌طلبد. محله‌های نفرآباد در شهرری، باغ آذری در شوش و هرندی در محله تختی مثال‌های روشنی در این زمینه‌اند. البته گزارش‌های ما از کلونی‌های مهاجران حاشیه‌نشین جز آثار مشهودی که در قامت کودکان زباله‌گرد و متکدی، کودکان بی‌شناسنامه و بدون تحصیلات خودنمایی می‌کند، اوضاع بغرنج‌تری را به نمایش می‌گذارد.
در غیاب نهادهای رسمی که علی‌القاعده باید برنامه‌هایی برای فرایند جامعه‌پذیری این جوامع همانند سایر کشورهای جهان، به عهده می‌گرفتند، حرکت‌های خودجوش و جهادی از سوی جوانان تحصیلکرده و متعهد در قالب گروه‌های مردم‌نهاد سراغ فقرزدایی جوامع مهاجر و حاشیه‌نشین رفتند. اینان خوشبختانه به‌تدریج و هوشمندانه از کمک‌های معیشتی به ضرورت اجرای طرح‌های تکمیلی از جمله آموزش‌های تحصیلی و فرهنگی و حرفه‌آموزی سوق پیدا کرده‌اند. این دست اقدامات جای خوشحالی و تقدیر دارد، اما فقط به منزله مرهمی بر دردهای کهنه و مزمن است؛ چرا که نوشدارو با تلاش دستگاه‌های متولی و مسئول در این زمینه و به‌ویژه بازنگری در ساختار مهاجرپذیری و قوانین مهاجرت و مهاجران امکان‌پذیر خواهد شد.
 

کد خبر 581294

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha