چهارشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۵
۰ نفر

علی سردار افخمی، از آخرین بازمانده‌های نسلی از معماری ایران بود که خبر درگذشتش در ۹۱ سالگی، پس از ۴۹ سال از زمان ساخت تئاترشهر نام او را به دامنه اخبار و اتفاقات بازگرداند. پس چرا نباید از همین فرصت کوتاه برای یادآوری دوباره او و جایگاهش در معماری ایران سخن گفت؟

سردار افخمی

همشهری آنلاین - سعید برآبادی؛ روزنامه نگار: جز معماران و کارشناسان تاریخ و تئاتر، کمتر کسی نامی از او لااقل در نیم قرن اخیر به زبان آورده و گویی خودِ او نیز از انفصالِ نامش از آثاری که خلق کرده بود، راضی به‌نظر می‌رسید و حالا مرگ، این نامه‌رسانِ هر روزه این روزهای ما، پاکت پستی‌اش را به خانه‌های ما رسانده است. سردار افخمی یکی از چهره‌های تأثیرگذار معماری نیمه اول قرن در ایران بود؛ شاید به این دلیل که او یکی از معماران مطرح و بنام زمانه خود بود که از زیر شنلِ هوشنگ سیحون و کلاس‌های درسش در دانشگاه تهران بیرون نیامده بود و عملا در بیان و گفتار نیز خود را به مکتب فکری سیحون، منصوب نمی‌دانست.

دکتری معماری‌اش را از بوزار پاریس گرفته بود و زمانی که به ایران آمد و به‌عنوان استاد دانشگاه در دانشکده معماری دانشگاه تهران مشغول تدریس شد، ۳۴سال بیشتر نداشت. از سال۱۳۴۲ که به کشور آمد تا سال۱۳۵۱ که بعد از ۶سال بالاخره توانست حجم دایره‌وارش را به نام تئاترشهر در زمین‌های پارک شهرداری مشرف به چهارراه ولیعصر بسازد، سال‌های مهمی در معماری ایران بودند، سال‌هایی که سردار افخمی نه در قالب و هیبت آن روزهای جامعه معماری - که سعی داشت خود را به نوعی در دسته سیحون به‌حساب بیاورد - بلکه در قالب یک منتقدِ منش و دریافت احساسی سیحون نسبت به معماری ایران گذشت که البته سال‌های خوبی برای او نبودند؛ علاوه بر مسائل خانوادگی، سردار افخمی مخالفان زیادی هم داشت که عموما با تکیه بر اختلافش با سیحون، سعی در مسدود کردن راهش به سوی پروژه‌های دولتی داشتند و تقریبا نیز موفق شدند.

با قانونی که ریاست دانشگاه تهران - که از قضا پدر خانم سردار افخمی نیز بود - در دهه ۵۰ وضع کرد او مجبور شد بین تدریس در دانشگاه و کار در دفتر مهندسان مشاور سردارافخمی، یکی را انتخاب کند که دومی را برگزید درحالی‌که بسیاری از معماران مطرح آن زمان کج‌دار و مریز، از تن دادن به این انتخاب طفره رفتند و هم خدا را به‌دست آوردند و هم خرما را.

انزوای بیشتر سردارافخمی، سال‌ها بعد از ساختِ تئاتر شهر با رونمایی از عکس ساختمان تالار بکمن در انستیتو تکنولوژی کالیفرنیا شدت گرفت. او حالا و پس از عبور از بحرانِ عدم‌تمکین به سیحون و ساحت سیحونی معماری وقت ایران باید پاسخگوی برخی از منتقدین می‌بود که با اشاره به این عکس، متهمش می‌کردند که تئاتر شهر از روی دست یک معمار اروپایی کپی شده است. اگرچه که امروز پاسخ این اتهام روشن است و بسیاری می‌دانند که در ساحت معماری، تولید فرمی که شباهتی به فرم‌های موجود در جهان نداشته باشد می‌تواند نتایج بسیار خطرناکی در پی بیاورد اما او آزرده‌خاطر و برای رهایی از این هیاهوها تهران را دوباره به مقصد پاریس ترک کرد و تا آخر عمر هم در حومه پاریس ماند.

در کارنامه او، طراحی ساختمان فعلی مجلس شورای اسلامی، خانه کودکان بی‌سرپرست تهران، طراحی ساختمانی در پارک نیاوران، طراحی هتل ماریوت تهران و هتل اسنوبرد ایروان و حتی طراحی سنگ آرامگاه صادق هدایت نیز وجود دارد اما به‌نظر می‌رسد که اکنون بتوان گفت، بزرگ‌ترین شاهکار او، خروج از زیر سلطه نگاه سیحون به معمار بود. این به‌معنای ردِ نگاه سیحون و جایگاه مهم او در معماری ایران نیست بلکه به قول شاملو، «تنها توفان، فرزندان ناهمگون می‌زاید.» روحش شاد و امید که از دیدار دوستانش در پرلاشز، شادتر از زمانی باشد که زندگی کرد.

کد خبر 571630

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha