سه‌شنبه ۲۱ خرداد ۱۳۸۷ - ۱۷:۴۸
۰ نفر

لیدا هادی: چنانچه ایهود اولمرت نخست‌وزیر کنونی اسرائیل به هر دلیلی خواسته و ناخواسته از دایره قدرت کنار رود

برای همیشه در تاریخ اسرائیل تصویری ناخوشایند از رهبری بدون محبوبیت را بر جای می‌گذارد.
او که هم اکنون به مدت 2 سال در راس وزارت دولت اسرائیل جای دارد صرفا در مدت زمانی کمتر از یک ماه توانست به مقبولیتی شایسته و رو به رشد دست پیدا کند و در تمامی مدت‌های پیشین هیچ گاه آمار و ارقام محبوبیتی بالاتر از 30 درصد را برای او برآورد نکرده اند.

تنها زمان محبوبیت اولمرت ماه ژوئیه سال 2006 میلادی بود، زمانی که او به سبب شرایط خاص سیاسی خود توانست حتی عنوان قهرمان ملی را نیز از آن خود کند. اما چرا؟ در آغازین روزهای ماه ژوئیه سال 2006 میلادی نیروهای حزب‌الله دو سرباز اسرائیلی را اسیر کرده بودند و این درست زمانی بود که اولمرت می‌توانست به زیبایی هر چه تمام‌تر ابراز وجود کند.

حملات هوایی که به فرمان اولمرت علیه مواضع حزب‌الله انجام گرفت، چهره جنگ‌طلبی را از نخست‌وزیر اسرائیل ترسیم کرد که برای بسیاری از اسرائیلی‌ها خوشایند بود. در روزهای میانی همان ماه او سخنانی را در پارلمان اسرائیل عنوان کرد که بیشتر رسانه‌های اسرائیلی آن را مشابه سخنان چرچیل نامیدند. اولمرت در آن روز گفت: «در سرنوشست هر ملتی نقطه عطفی هست که آن ملت می‌تواند مستقیما روبه‌روی واقعیت‌ها بایستد و بگوید دیگر نمی‌گذارم وضعیت به همین منوال باشد.»

هر چند در آن زمان بیش از 78 درصد اسرائیلی‌ها از اظهارات ایهود اولمرت خرسند بودند اما مقبولیت او درصد محبوبیت او هیچ گاه ثابت نماند. تضاد قضیه هم همین جا بود. مقبولیت یکباره اولمرت به زیان او تمام شد. اولمرت به سبب اعتماد به نفس کاذب بهترین موقعیتی را که برای مذاکره با حزب‌الله و برقراری صلح با بزرگ‌ترین مبارزان لبنانی فراهم شده بود به راحتی و بی‌تدبیر از دست داد و خود را گرفتار جنگی ناخواسته کرد که در هیچ بعدی برای تل‌آویو مفید نبود.

به تازگی دو روزنامه نگار اسرائیلی چالش‌های همیشه اسرائیل و حزب‌الله را در دوران ابتدایی ریاست اولمرت طی کتابی با عنوان «34 روز» عنوان کرده اند. به نوشته آنها اولمرت که پس از سکته مغزی آریل شارون، جای او را در پست نخست‌وزیری اسرائیل گرفته بود، پس از جنگ علیه حزب‌الله دیگر نتوانست محبوبیت خود را حفظ کند. چنانچه حتی سیاست‌های او باعث شد حزب‌الله به جایگاه بالایی برسد. چرا که طی این دوران هم قدرت نظامی حزب‌الله افزایش یافت و هم به نفوذ بیشتری در میان مردم لبنان دست یافت.

آموس‌ هارل و آوی ایساچارف که هر دو در روزنامه ‌هاآرتص فعالیت می‌کنند معتقدند جنگ اسرائیل علیه حزب‌الله هنگامی به وقوع پیوست که نخست‌وزیر و وزیر دفاع اسرائیل هیچ کدام تجربه نظامی چندانی نداشتند و نمی‌دانستند که چگونه باید با حزب‌الله تقابل کنند. در آن هنگام نیروهای حزب‌الله بسیار قوی تر و باهوش تر از گروه‌های فلسطینی بودند که اسرائیل در کرانه باختری و غزه با آنها همواره روبه‌رو بود.

همین عامل، شکست بسیاری برای اسرائیلی‌ها به همراه داشت. از سوی دیگر ادامه این شکست‌های نظامی نه تنها کابینه را از همیشه ضعیف‌تر کرد بلکه آنها در زمینه جنگ هم محتاط‌تر شدند. این در حالی بود که حزب‌الله هر لحظه قدرتمندتر از سابق می‌شد.
یک ماه پس از آغاز حمله اسرائیل، اولمرت به ناچار آتش‌بسی را پذیرفت که اعزام نیروهای لبنانی به مناطق مرزی و خلع سلاح حزب‌الله را صرفا مدنظر داشتند. این درست زمانی بود که دو روز پیش از آن حمله زمینی گسترده اولمرت نتایج ناگواری را برای اسرائیلی‌ها به همراه داشت.

این در حالی است که حتی پس از پذیرش آتش‌بس از سوی طرفین اولمرت به یکباره حمله‌ای را آغاز کرد که 33 قربانی اسرائیلی به دنبال داشت و به هیچ نتیجه‌ای هم نرسید. این اقدام اولمرت دقیقا به آن معنا بود که اسرائیل به نقطه آغازین جنگ رسیده است. دو روزنامه نگار‌ هاآرتص عنوان کردند حزب‌الله مدت زمانی پس از جنگ، مشغول بررسی احتمال تحویل دو سرباز اسرائیلی بود، اما اولمرت باز هم با ناکارآمدی گمان برد این مسئله نمی‌تواند هیچ رویکردی برای اسرائیلی‌ها داشته باشد و می‌توان به نتایج بیشتری دست یافت در حالی که این فرصت دیگری بود که وی و همتایانش برای رسیدن به صلح خاورمیانه از دست دادند و این‌گونه بود که او حتی به رغم گذشت دو سال همچنان در ورطه‌ای گرفتار آمده است که بیرون آمدن از آن تا حدودی بعید می‌نماید.

همشهری امارات - نیوزویک

کد خبر 54510

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار غرب آسیا

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز