شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۷ - ۱۵:۴۶
۰ نفر

صدف کوه کن: از شنبه، هفته سلامت شروع شده، سال هم که نو شده است و همه چیز به ظاهر تازه، نو و سالم می‌آید.

حتی اگر برگردیم و سال گذشته را مرور کنیم هم، در خواهیم یافت که محققان ایرانی به‌خصوص در روزهای پایانی سال گذشته، درمان‌های جدیدی برای بسیاری از بیماری‌های لاعلاج پیدا کردند که از داروی درمان ایدز گرفته تا داروی درمان زخم پای دیابتی و سرطان گوارش در آنها به چشم می‌خورد. این یافته‌ها، کلی افتخار و مدال هم همراه داشته، هر کدام طی مراسم ویژه‌ای رونمایی شده است و همه به افتخار آنها از جا برخواسته اند و کف زده‌اند.

ما هم که بهار است و خوشحالیم! به جوانه‌ها و شکوفه‌ها لبخند می‌زنیم و یادمان هم نمی‌آید که از سال گذشته تا به حال، چقدر بیمار مبتلا به ایدز، سرطان گوارش یا بیماران دیابتی که هراس قطع عضو دارند انتظار کشیده اند تا جوانه‌های امیدشان به شکوفه بنشیند.ما حتی دوست نداریم به یاد بیاوریم که بسته شدن هر روزنه‌ای برای بیمارانی که روزها را روی تقویم خط می‌زنند، می‌تواند آواری باشد بر رویاهای ندیده.

هنوز هم مثل بچگی هایمان دوست داریم‌ دفتر خاطراتمان را پر از افتخارات ناب کنیم. آن روزها می‌توانستیم بگوییم بدون دست، تمام طول کوچه را دوچرخه سواری کرده ایم! اگر کسی هم می‌فهمید، به روی ما نمی‌آورد. ما می‌گفتیم و آنها هم می‌گفتند و آب از آب تکان نمی‌خورد. بزرگتر که شدیم، یاد گرفتیم افتخارات را درچیزهایی جست‌وجو کنیم که غیرقابل دسترسی است‌ وگرنه، کاری که همه می‌کنند که افتخار نمی‌شود و‌ باز هم یادمان نماند که باقی آدم‌ها هم مثل ما بزرگ می‌شوند و دیگر به این راحتی‌ها نیست که کارهای نکرده مان را به رویمان نیاورند.

یادمان نماند که آنها هر روز از ما می‌پرسند پس چه شد؟ شاهکار تو، چه دردی از من درمان کرد؟ کدام در بسته با کلید تو باز شد؟ و اینجاست که کار بیخ پیدا می‌کند. اما این روزها مثل اینکه همه عادت کرده باشند که هندوانه‌های به شرط چاقو، سفید از آب دربیاید، کسی حتی سراغ درمان‌های معجزه گر را هم نمی‌گیرد، کسی سؤال نمی‌کند که بیماران شفایافته از درمان‌های ناب کجایند؟ محققان خوشحالند، مسئولان خوشحال ترند و ما هم که بهار است، همچنان خوشحالیم و تنها، کمی برای تمام شدن سریال‌های نوروزی، دلتنگ!اما این دنیا به جز ما، محققان و مسئولان، آدم‌های دیگری هم دارد، آدم‌هایی که بیمارند و به برخی از آنها می‌گویند بیماران لاعلاج! از اتفاق این روزگار، بیشتر این بیماران، مادران و پدرانی دارند که حتی چند برابر خودشان از این بیماری‌ها رنج می‌برند و ثانیه‌ها‌یی که می‌گذرد، کابوسی است شبیه دوباره ندیدن بهترین بهار زندگی‌شان.

این دسته اخیر، با تابیدن کوچکترین نوری از محال‌ترین نقطه این عالم، منتظر طلوع خورشیدند و به جرأت می‌توان گفت، قلبهای شان با باتری کار می‌کند.

اینها را نگفتم که شرح مصیبت دهم یا باز هم در چیزهای خوب، کاستی‌ها را ببینم. اینها را گفتم که سؤال کنم، آیا نمی‌شد این یافته‌های بزرگ و به راستی غرور آفرین را، زمانی رونمایی می‌کردیم که می‌توانستیم از آنها بهره‌مند شویم؟ نمی‌توانستیم از انتظار هر روزه این بیماران کم کنیم و بر مبلغ بیفزاییم؟... یا می‌توانستیم و می‌دانستیم و هنوز دلخوش پر کردن دفترهایمان بودیم؟ می‌خواستیم اول باشیم و فرقی نمی‌کرد باقی برگ‌های دفترمان سفید بماند!

کد خبر 47776

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز